حوادث
استان خوزستان تقریبا، ماههای آخر دوره ریاست جمهوری محمد
خاتمی آغاز شد.
در آن هنگام که انتخابات ریاست جمهوری، مهمترین بحث رسانههای
داخلی و
خارجی بود، گروهی موسوم به " سیدها " فعالیت مشکوک شبکه پولی
خود را در
بهمن 1383 آغاز کردند. پایه گذار و آغازگر فعالیت این شبکه "
سید حسین
عمارههاشمی " معروف به " سید حسین موسوی " بود. وی در قبال
دریافت مبلغی
پول، اصل مبلغ را بعلاوه پنجاه درصد سود به سپرده گذار
میپرداخت. برای
مردمی که فقر و بیکاری جزء لاینفک زندگیشان بود، این تنها راه
گریز و نجات
بود. بعد از چند هفته اشخاص دیگری همچون " سید عدنان موسوی "،
" سید جاسم
موسوی "، " سید حسن موسوی "، و ... نیز مبادرت به این کار
کردند. بازار
شایعات بسیار شلوغ بود و هر کسی قضیه را به شکلی تفسیر میکرد.
مهمترین
دیدگاهها و نظرات مردم این بود:
دیدگاه اول:
این پول از حساب رهبری اخذ و جهت کمک به مردم فقیر خوزستان
تدارک دیده شده.
دیدگاه دوم:
این پول همان وامی است که دولت جهت فقر زدایی در استان خوزستان
از بانک جهانی دریافت کرده.
دیدگاه سوم:
این پول بدین دلیل بین مردم فقیر نشین خوزستان توزیع میشود،
تا نمایندههای سازمان ملل نشانی از فقر در منطقه نبینند و
بدین ترتیب چهره جمهوری
اسلامی در جهان مخدوش نشود.
دیدگاه چهارم:
این پول خدعه و نیرنگ حکومت ایران جهت چپاول مال مردم میباشد.
دیدگاه پنجم:
این پول خدعه و نیرنگ حکومت ایران جهت ایجاد فتنه و تفرقه میان
قبائل و
عشائر عرب خوزستان و شعله ور کردن آتش جنگ میان آنها میباشد.
دیدگاه ششم:
این پول خدعه و نیرنگ حکومت ایران جهت خرید زمینهای مسکونی و
کشاورزی مردم عرب خوزستان و آواره کردن آنها میباشد.
کار
سیدها بسیار رونق گرفته بود و هیچ گزارشی مبنی بر کلاه برداری
از جایی نمی
رسید. بدین ترتیب مردم روز به روز از این شبکه استقبال کرده و
با فروش
مایملک خود از جمله زمین، خانه، ماشین، طلا و غیره رؤیای خلاصی
از فقر و
بیکاری را در سر میپروراندند.
فروردین
سال 84 بود که یک شبکه ماهواره ای بنام
BET NAHRAIN
کار خود را با انتشار
نامه ای منسوب به ابطحی - رئیس دفتر محمد خاتمی - آغاز کرد. در
این نامه
به بعضی نهادها و سازمانهای دولتی همچون " برنامه و بودجه " و
" وزارت
مسکن و شهرسازی " دستور داده شده است که با اعمال قوانین و
تمهیداتی،
ترکیب جمعیتی استان خوزستان را به نحوی تغییر دهند که اکثریت
ساکنان آن را
غیر اعراب تشکیل دهند. خبر نامه به سرعت در میان شهرها و
روستاهای عرب
نشین خوزستان پیچید و خشم و غضب این مردم را شعله ور ساخت. در
ابتدا
تجمعات اندک بود ولی چندی نگذشت که با دخالت یگانهای ویژه به
خشونت،
درگیری و تظاهرات گسترده تبدیل شد. ما حصل این تظاهرات 6 نفر
کشته، چندین
نفر زخمی و صدها تن بازداشتی بود.
انفجار
4
بمب در اهواز که منجر به شهادت تنی چند از مردم بیگناه استان
شد. این
اولین حرکت تروریستی بود که بعد از جنگ در استان رخ میداد.
بعدها از طریق
وب سایتی به نام " منظمة العرب السنة الأحواز " به آدرس:
http://www.sonnaalahwaz.com
، متوجه شدم گروهی که نام خود را " کتائب
الشهید محی الدین آل ناصر " نهاده بود، مسؤلیت این عمل قبیح و
ناجوانمردانه را به عهده گرفته بود. آنها دلیل این کار را
سیاستهای
خصمانه جمهوری اسلامی بر علیه مردم عرب استان عنوان داشته اند.
روز
انتخابات فرا رسید و این بار - نه مثل سالهای گذشته - میزان
مشارکت مردم
خوزستان به پایین ترین درجه تنزل پیدا کرد. دیگر خاتمی نبود تا
حرف از
آزادی بیان و اندیشه، و برابری انسانها از هر قوم و فرهنگی که
باشند، و
عدالت و رفاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بزند. این بار احمدی
نژاد بود.
اوضاع دیگر مثل سابق نیست. از طرفی دیگر حوادث ماههای قبل،
مردم عرب
خوزستان را نسبت به حکومت بسیار بدبین کرده بود.
کار
سیدهای رؤیایی به پایان رسید. اما نه آنگونه که مردم انتظار
داشتند. با
حمله احمقانه و مشکوک بعضی نیروهای اطلاعاتی و پلیس به یکی از
محلهای جمع
آوری پول، متولیان و مؤسسان این شبکه متواری گشته و مردم
مالباخته را با
درد و بیچارگی خود رها کردند. این حادثه باعث خشم مردم خوزستان
- بخصوص
اعراب - شد و با دادن شعارهایی علیه نظام به خیابانها ریختند.
چند کانتینر
پلیس 110 بعلاوه یک پاسگاه نیروی انتظامی و چندین محل
تجاری/دولتی از جمله
بانکها به آتش کشیده شدند. این تظاهرات تقریبا سه روز متوالی
ادامه داشت و
همچون تظاهرات قبلی تلفات جانی و مالی فراوانی داشت. 2 مأمور
نیروی
انتظامی، بعلاوه 1 نفر از اهالی کوی علوی کشته شدند.
چرا
شبکه ای مثل این به راحتی در میان مردم این استان، که به دلیل
حضور
نیروهای خارجی در مرز با عراق از اهمیت فوق العاده ای برخوردار
است، چندین
ماه بدون هشدار و برخورد جدی از طرف هیچ مسؤلی فعالیت میکند؟
و چرا
مسؤلین استان بدین شکل مضحک و مسخره با این قضیه مقابله
میکنند؟ چگونه در
کشوری که ادعای امن بودن و قوی بودن را میکند، عده ای در میان
مردم و دهها رسانه محلی و حتی ملی، به راحتی کار خود را آغاز،
و بوسیله همین رسانهها به تبلیغ کار خود مبادرت میورزند،
بدون اینکه از طرف نیروهای امنیتی و
اطلاعاتی کنترل و متوقف شوند؟
بعد
از آن بار دیگر سنگفرش خیابانهای اهواز از خون چند بیگناه
سیراب شد. باز
انفجاری دیگر و باز دلهره ای دیگر. این بار حتی مراکز دولتی
نیز هدف نبود.
هدف فقط و فقط مردم عادی بودند. اوضاع استان متشنج و
نارضایتیها چند
برابر میشد. همه از خود میپرسیدند: کار کیست؟ چه نیتی در سر
دارد؟ انگشت
اتهام این بار انگلیس را نشانه رفت. سخنگوی دولت، انگلیس را
متهم و در
جواب انگلیسیها رد اتهام کردند. چندی نگذشت که موضوع از جانب
حکومت به
فراموشی سپرده شد. انگار نه انگار خون چند بیگناه به زمین
ریخته شد. خبر
از دستگیری عده ای توسط نیرویهای سپاه و حفاظت اطلاعات داده
شد، قرار بود
نتایج تحقیقات بزودی اعلام شود، ولی این بار هم مثل هر بار
دیگر موضوع
نیمه کاره و مبهم رها شد.
انفجارات اخیر در " بانک سامان " و " اداره
منابع طبیعی استان خوزستان " نیز مثل انفجارات سابق، چند کشته
و زخمی بر
جای گذاشت. بار دیگر انگشت اتهام انگلیس را نشانه گرفت. وزیر
امور خارجه
گفت: "لهجه بمبها انگلیسی است". نمی دانم چرا اینها که اینقدر
لهجه شناس
هستند، در فکر ریشه کنی حوادث نمی افتند؟ مسؤلیت این فجایع را
نیز همین
گروه (کتائب الشهید محی الدین آل ناصر) به عهده گرفت.
بعد از این
حوادث مردم دیگر به یقین رسیدند که پشت این پرده عروسک گردان
داخلی وجود
دارد که این عروسکها را میرقصاند. این عروسک گردان کیست؟ آیا
میتوان در
عین سادگی تصور کرد که این عروسک گردان تنها ماهیتی خارجی
دارد؟ چگونه
نامه ای فوق محرمانه که تنها مقامات عالی و مدیران ارشد مملکت
از آن باخبر میباشند، اینگونه فاش میشود و به دست مخالفان
جمهوری اسلامی و احمدی
نژاد که در داخل و خارج کشور مستقر میباشند، میافتد؟ چگونه
این همه ترور
و ناامنی در استان اتفاق میافتد ولی مسؤلان دست از پا درازتر
عاجز از
کنترل اوضاع میگردند؟ این گروههای فشار و تروریست چگونه وارد
استان
شدند؟ مگر مرز کشور کنترل نمی شود؟ مگر تلفنها کنترل نمی شود؟
مگر
مأموران اطلاعاتی در محلهای مورد ظن و مشکوک، با لباس محلی
حاضر نمی شوند
تا افراد تجزیه طلب را دستگیر کنند؟ دانش مربوط به ساخت این
بمبها را چه
کسی به این گروه (کتائب محی الدین آل ناصر) آموزش داده است؟
جهانی که ترور
در آن همه جا و هر زمان محکوم است، و ملتها و دولتها برای
مشارکت در
توزیع عادلانه قدرت و ثروت، به راههای مسالمت آمیز و بین
المللی متوسل میشوند، گروه " محی الدین آل ناصر " چگونه، توسط
چه کسانی و چرا ایجاد شد؟
چه
دستانی در کار است تا خواست و اراده واقعی مردم عرب خوزستان در
جهت نیل به
آزادی مدنی و دموکراسی واقعی و نه دروغین، را حرکتی وحشیانه و
تروریستی
جلوه نماید؟ چه کسی از این ماجرا سود میکند؟
مردم عرب خوزستان یا حکومت
جمهوری اسلامی؟ این عروسک گردان کیست که اینگونه عروسکهای خود
را ناشیانه میرقصاند |