مصاحبه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان با معصومه شفیعی
همسر اکبر گنجی که درآبان ماه 84 انجام شده است. این مصاحبه
بصورت ویدئوئی صورت گرفته است.
-آخرین
باری که آقای گنجی را
ملاقات کردید کی بود و وضعیت عمومی ایشان چطور بود
؟
شفیعی: خیلی ممنون از اینکه تشریف آوردید. آخرین بار جمعه گذشته
بود.
یعنی شش روز پیش، وضعیت ایشا
ن مانند یک ماه گذشته بود؛
یعنی بسیار لاغر
با وزن
حدود 50 الی 51 کیلوگرم،
فشارخون حدود 5،
ریش و موها بلند، ژولیده،
قامت خمیده. ریشها سفید و دستها هم بسیار سرد.
این نشان دهندة
آن
بود که فشار بسیار پایین است و این کمبود فشار هم در اثر تغذیه
بسیار نامناسب
است. از زمانی که ایشان
پس از اعتصاب غذا از بیمارستان به
زندان اوین منتقل شده کاهش وزن استمرار یافته
است.
در بیمارستان و در زمان اعتصاب غذا در بدترین حالت وزن ایشان
54 کیلوگرم بوده ولی الان 50 تا 51 کیلوگرم شدهاست.
یعنی در حدود 3 یا 4 کیلوگرم از اوج اعتصاب غذایشان هم کمتر.
با این اوصاف هوشیاری خودش را از دست نداده و روحیه
اش هم
بسیار بالاست.
-
چرا اکبر گنجی زمانی دست به اعتصاب غذا زد که تنها چند ماه از
دوران محکومیت او باقی مانده بود ؟
شفیعی : در واقع ایشان مجبور بودند دست به این اعتصاب غذا
بزنند به خاطر آخرین راه چاره چون ایشان خیلی بیمار بودند و هر
چه درخواست مرخصی استعلاجی میکردند با مرخصی استعلاجی ایشان
موافقت نمیشد . چون هم پزشک متخصص زندان و هم پزشکان دیگر
تأیید کرده بودند که بیماری ایشان
خیلی پیشرفت کرده نسبت به سابق، بیماری آسم، کمر درد و پا درد
ایشان. چون آسم وقتی مزمن میشود معالجة آن سختتر میشود.
اولین بار هم پزشک زندان برای ایشان داروهای آسم را تجویز کرد
ولی آقای مرتضوی و مسئولین قضایی ممانعت میکردند از معالجة
ایشان در بیرون از زندان.
در صورتی که حق یک زندانی و حقوق اولیه یک زندانیست که بتواند
بیماری خود را معالجه کند و در هیچ کجای دنیا پذیرفته نیست که
یک زندانی در خود زندان بیمار شود ولی مسئولین زندان به او
اجازه معالجه ندهند.
آقای گنجی این چنین وضعیتی داشت.
یعنی نامههای مکرر به دادستانی مینوشت که خودتان برای معالجه
مرا به بیمارستان بفرستید ولی اینها مقاومت میکردند.
حتی خانم عبادی که ایشان را دیده بود گفته بود که ایشان از شدت
سرفه چهرهشان سیاه میشود و حالت تهوع به ایشان دست میداهد
و شبها
حتی مسئله سرفه کردن ایشان آنقدر حاد میشده که باعث بیداری
زندانیان دیگر میشده.
پس میبینیم که ایشان مجبور بودند به عنوان آخرین سلاح دست به
اعتصاب غذا بزنند. و بعد اینکه این تصوری که وجود دارد که تنها
چند ماه از زندانی ایشان باقی مانده بود تصور بسیار باطلی است،
به خاطر اینکه پروندة آقای گنجی یک پروندة قضائی و حقوقی نیست
و یک پروندة صرفاً سیاسی است و یک ارادة سیاسی پشت این پرونده
است. در سال 82 آقای مرتضوی جلسهای در دفتر وزیر بازرگانی یعنی آقای
شریعتمداری تشکیل میدهد.
آقای گنجی که در مرخصی بود حضور داشت.
آقای رمضانزاده سخنگوی دولت و آقای مرتضوی و آقای شریعتمداری
وزیر بازرگانی حاضر بودهاند. درآنجا آقای مرتضوی در حضور سایر
حاضرین میگوید که آقای گنجی این موضع نظام است
که
شما تا وقتی که حرفهایتان را پس نگیرید، مانیفست را پس نگیرید
و کوتاه نیایید آزاد نخواهید شد.
یعنی حتی این دوران محکومیت فعلی را هم اگر سپری کنید یک
پرونده دیگر برای شما باز خواهد شد. پرونده مانیفست، پرونده
کتاب مجمعالجزایر و
…
پس میبینیم که اصلاً مسئله این سه چهار ماه باقی مانده نیست.
اینها تصمیمشان این است که به اعتراف خود آقای مرتضوی ایشان را
در زندان نگه دارند. حالا این چهار ماه تمام شود،
یک پروندة دیگر، کما اینکه پروندههای مفتوحه زیادی برای ایشان
باز کردهاند .
پیگیریهایی که شما و یا اعضای دیگر خانوادة آقای گنجی در مورد
این قضیه در این سیستم قضایی انجام دادهاند به کجا انجامیده و
چه نتیجة حقوقیای در پی داشته است .
شفیعی : ببینید در مورد پیگیریهای قضایی باید خدمتتان عرض کنم
که الآن 68 ماه است که آقای گنجی در زندان
است.
در این 68 ماه همة راههای قانونی ممکن را من طی کردهام. یعنی
به آقای شاهرودی که مربوط به اوایل است، نامههایی که خود آقای
گنجی به آقای شاهرودی نوشت، نامههایی که وکیل ایشان نوشت،
شکایتهایی
که از قضات مختلف این پرونده شد.
از همان مرحوم قاضی مقدس گرفته تا آقای مرتضوی، که اینها این
شکایتها را مسکوت گذاشتند و اصلاً پیگیری نکردند. به کمسیون
اصل 90 مجلس ششم نامه نوشتیم که آن کمسیون پیگیریهایی هم
انجام داد و آنها به این نتیجه هم رسیدند که در پروندة آقای
گنجی تخلفاتی صورت گرفته که این را در صحن علنی مجلس هم قرائت
کردند ولی چه فایده وقتی مصوبات کمسیون اصل 90 ضمانت اجرایی
ندارد.
بالاخره هر کاری که شما فکر کنید ما انجام دادیم. به دادسرای
انتظامی قضات شکایتهای متعدد کردیم که متأسفانه به هیچکدام از
این شکایات رسیدگی نشد. به شخص آقای شاهرودی در مورد همین ضرب
و شتم اخیر آقای گنجی در مرحلة اول اطلاع رسانی کردم و بعد
شکایت کردم و حالا شما در نظر بگیرید که من از تیم ویژة
دادستانی شکایت کردم.
این تیم ظاهراً تحت مسئولیت آقای مرتضوی است.
هفتة گذشته که پیگیری کردم دیدم که این شکایت را به شخص مرتضوی
ارجاع دادهاند. یعنی ببینید شکایتی که من از مرتضوی کردهام
خود مرتضوی باید پیگیری کند و این واقعاً فاجعهبار و مضحک
است. آقای شاهرودی دم از توسعة قضایی میزند، دم از عدالت
محوری دستگاه غذایی میزند.
عدالت محوری ایشان این است که خود شخص متهم باید به شکایت از
خود رسیدگی کند.
در مورد برخوردهای پلیسی
-
قضایی که با خانوادة اکبر گنجی صورت گرفته، حتی من یکبار از
زبان خودتان در برخوردی که با شما و آقای گنجی در بیمارستان
میلاد شد و یا در مورد تفتیشهایی که از منزل شما صورت گرفته
بود توضیح
بیشتری دارید؟
شفیعی : اول
اینکه
من این مسئله را تفکیک کنم که قبلاً ما وقتی به زندان مراجعه
میکردیم، برخورد پرسنل زندان با ما بسیار خوب بود و محترمانه.
این برخوردهایی که شما گفتید برخوردهایی بوده که در بیمارستان
میلاد از تیم تحت نظر آقای مرتضوی رخ داد.
یعنی در پی این 6 سال این اولین برخورد زننده با ما بوده و
برخورد خود مسئولین زندان و پرسنل آن در حد مطلوب و در حیطة
موارد قانونی بوده است. در بیمارستان هم که بودیم اینها رفتار
زشتی داشتند و در درون ملاقاتهای میخواستند حضور داشته باشند
و بنشینند در صورتی که ملاقات حق مسلم یک زندانیست و اصلاً
هیچ کس حق ندارد در ملاقات حضور داشته باشد و بعد هم اگر آقای
گنجی به عنوان بیمار در بیمارستان حضور دارد باید مقررات
بیمارستان در مورد آقای گنجی اعمال میشد و به این ترتیب هر
روز باید به ما اجازة ملاقات میدادند چون رئیس بیمارستان هم
اعلام کرده بود که هر روز آقای گنجی میتواند ملاقات داشته
باشد.
کما اینکه بیماران بیمارستان میلاد هر روز میتوانستند ملاقات
داشته باشند ولی این اجازه را به ما نمیدادند و حتی ملاقاتهای
ما را قطع میکردند .
در جریان همین اعتصاب غذای آقای گنجی هم همان تیمی که تحت نظر
آقای مرتضوی وظیفة حفاظت از آقای گنجی را داشتند به خانة ما
هجوم آوردند. آمدند زنگ خانة ما را زدند حدود ده
–
پانزده نفر مرد به همراه دو تا خانم بودند. نگفتند برای تفتیش
آمدیم . گفتند آمدیم یک سری مدارک تحویل شما بدهیم . دخترم در
را باز کرد. یک دفعه آنها پا را لای در گذاشته بودند و به داخل
ساختمان ریختند.
قبل از اینکه داخل بیایند نردبان گذاشته بودند کابلهای تلفن را
قطع کرده بودند.
نه فقط کابل ما را بلکه کابل چند تا از همسایهها را که ما از
این محدوده با بیرون تماس نگیریم.
بعد از ورود
FF
منزل را قطع کردند.
خیلی بیاحترامی کردند. اهانت کردند، فحش دادند، از اعتراض من
فیلمبرداری کردند،
ولی از حرکات و رفتار خودشان فیلم نمیگرفتند . یعنی شما فکر
کنید در روز ده پانزده نفر آقا به همراه دو خانم به داخل خانه
هجوم میآورند، من و دخترم هم در خانه تنها هستیم و کسی در
ساختمان نیست و اینها هر کاری که میخواهند در این خانه انجام
میدهند. تمام خانه را به هم ریختند.
تک تک کتابها را گشتند.
شخصیترین و خصوصیترین لوازم ما را زیر و رو
کردندو
دست مرا به تختخواب دستبند زدند که من نتوانم مانع تفتیش اینها
شوم و کسی هم که دست مرا به تخت بست یک آقا بود به نام موحد و
اگر اینها پایبند به مسائل شرعی هستند این کار چه توجیهی دارد؟
شما فکر کنید در روز روشن آنها به خانه میریزند و آن چو پلیسی
را برای ما به وجود میآورند،
به نحوی که اثرات رفتار آنروز آنها هنوز هم در روحیة من و
دخترم وجود دارد. شما فکر کنید در مکتب اینها هدف وسیله را
توجیه میکند،
هر چند که بسیار نامقدس باشد و از انواع روشهای غیر انسانی
برای رسیدن به هدفشان استفاده میکنند و همیشه ما در این
اضطراب هستیم که نکند دوباره به خانهمان هجوم بیاورند و هر
بار که صدای زنگ به صدا درمیآید، بسیار مضطرب و پریشان
میشویم . و وقتی من در سایة جمهوری اسلامی در سایة روز روشن
هیچ امنیتی نداشته باشم و مجبور باشم در خانهام را چهار قفله
کنم دیگر با چه دلخوشی و آسایشی میتوانم زندگی کنم .
شما از مراجع دیگری
هم
غیر از آقای منتظری
انتظار حرکتی را دارید ؟
شفیعی : من نه تنها از مراجع انتظار دارم که وظیفة مراجعه
میدانم که موضع گیری کنند این آقایان در منبرهای خودشان دائم
از عدالت علی صحبت میکنند و مردم را به شجاعت امام حسین و
صحرای کربلا تشویق میکنند
ولی حتی خودشان حاضر نیستند از یک ظلمی که در روز روشن در سایه
جمهوری اسلامی انجام میشود به نحوی با آن مقابله کنند و حتی
آن را محکوم کنند.
این آقایان با سکوت خودشان در واقع تمامی مظالم این حکومت را
تأیید میکنند.
من نمیدانم در اسلام آیا شکنجه جایز است و کسانی که میگویند
حرف حق را بزنید هر چند تلخ باشد اینها خودشان این کار را
انجام میدهند . این آقایان فقط در حدّ رسالهشان عمل میکنند
و در این حدّ ماندهاند که یک فتوی دهند و احتیاط واجب و مستحب
را مشخص کنند ولی در مورد اصلیترین مسئله و اساسیترین مسئله
دین که همانا عدالت است سکوت کردهاند.
من از این آقایان نه تنها انتظار دارم وظیفه
آنها میدانم و من در روز قیامت از اینها نخواهم گذشت به خاطر
اینکه 6 سال زندگی ما حرام شد. یک جو پلیسی بر خانوادة ما حاکم شد.
تمام قوای قهریه جمهوری اسلامی
به
ناحق در برابر همسر من ایستادند ولی این آقایان گکشان
هم نگزید.
من چگونه در روز قیامت از این آقایان خواهم گذشت؟
این آقایان حتی اگر بخواهند وارد
بهشت هم شوند من مطمئناً نخواهم گذشت.
اینها باید جواب من و بچههایم را بدهند. آیتالله منتظری در
طول این مدت نهایت جوانمردی و
شجاعت را به خرج دادند و از اصولی که به آن معتقدند دفاع
کردند. ایشان در طول این مدت نه تنها خانواده گنجی و خود گنجی
بلکه بقیه زندانیان سیاسی را هم حمایت کردند و این مظالم را در
حق اینها محکوم کردند. من انتظار داشتم بقیه مراجع هم یک
اینچنین عملی را انجام دهند ولی متأسفانه آنها این کار را
نکردند و اطلاع رسانی هم شده و این آقایان نمیتوانند بگویند
اطلاع نداشتهایم . اگر این آقایان موضعگیری علنی نکنند در
واقع سکوتشان به معنی تأ
یید
این جنایتهاست .
در مورد مشکلاتی که خانوادههای زندانیان سیاسی از آن رنج
میبرند هم میتوانید
صحبت کنید؟
شفیعی : ببینید در مورد خانوادة زندانیان سیاسی این یک واقعیت
تلخ است که در واقع بیشتر ضربه را خانواده میخورد نه خود
زندانی . درست است زندانی تحت فشار است و تحت محرومیتهایی
است، ولی تمام آنها روی دوش خانواده است.
به علاوه بیخبر و پیگیریهایی که باید خانوادهها انجام دهند
به علاوه بچههایی که در خانواده هستند و به نوعی باید جواب
آنها داده شود و از خطر روحی آنها را کنترل کرد . تمام این
مسائل بر روی دوش خانواده است یعنی اگر خانواده این وسط کمی
سست کند هم زندانی ممکن است رفتاری دیگری نشان دهد و هم خود
خانواده ممکن است ساقط شوند.
لذا بیشترین فشار روی دوش خانواده است و من فکر میکنم که
علاوه بر زندانیان سیاسی باید به خانوادة آنها توجه شود،
به مصائب آنها توجه شود . من در حدّ خودم تا به حال تحمل
کردهام و هر روز با امید تازهای به دنبال این قضیه هستم ولی
واقعیت این است که من تمام پیگیریها را کردم ولی نتیجهای
نگرفتهام . این آقایان اصلاً پاسخگو نیستند.
اینها قدرت دارند ولی قدرت غیر پاسخگو.
فکر میکنند که این قدرتشان موروثی است و فراموش کردهاند که
این قدرت از همین مردم به دست آوردهاند و باید در مورد همین
مردم پاسخگو باشند.
وقتی دستگاه عدالت ما در مورد ظلم سکوت میکند و من به آقای
شاهرودی شکایت میکنم در مورد ضرب و شتم آقای گنجی و ایشان
بدون اینکه کوچکترین تحقیقی بکنند فیالبداهه میگویند فکر
نکنم این ادعاها صحبت داشته باشد، در واقع بیطرفی خود را نقض
کردهاند.
در حالی که مسئولین دستگاه قضایی در هر پروندهای باید بیطرفی
خود را حفظ کنند.
ایشان اول باید یک هیئت بیطرفی را مسئول میکردند تا این
موضوع را مشخص کند و بعد نظر شخصی خودشان را میگفتند و این
نشان میدهد که ایشان با یک پیش فرضی وارد ماجرا شدهاند و طبق
آن پیش فرض هم عمل میکنند و اصلاً قصد ندارند به این شکایت
رسیدگی کنند و دارند مسئله آقای گنجی را به سکوت برگزار
میکنند . ببینید من شکنجهها را گفتم،
همه مظالم را گفتم
ولی هیچ کدام از اینها کاری نکردند . لذا من فکر میکنم اگر اعم از جامعه و دانشجویان و نخبگان و اندیشمندان
سکوت کنند راه آنها را ادامه دادهاند و کار آنها را تأیید
کردهاند.
بنابراین باید سکوت را کنار گذاشت و حداقل باید یک اعتراض کرد
به این روند،
چرا که این سرنوشت فقط شخص گنجی نیست.
هرکس مثل گنجی فکر کند مطمئناً در سایه جمهوری اسلامی به همین
مسائل گنجی مبتلا خواهد شد . لذا اگر
مسئله گنجی حل شود مسئله
خیلی از
زندانیان سیاسی حل شد. از
جمله دانشجویان سیاسی ما چون گنجی تا اوج رفته و حرفهایی که
آنها فکر میکنند نباید میزده را زده است،
لذا اگر قضیه گنجی به یک سرنوشت مثبتی برسد،
من فکر میکنم که این روند مثبت در پرونده سایر زندانیان سیاسی
هم به وجود آید .
در
ملاقاتهای
اخیر آقای گنجی پیام خاصی را برای مردم و به خصوص دانشجویان
داشتهاند ؟
شفیعی : آنقدر شرایط ما شرایط بحرانی و نامناسبی بود و ملاقات
اول ما حدود یک ماه پیش بود واقعاً همة آن به گریه و زاری گذشت،
مادر آقای گنجی و آقای مولایی هم بودند و اصلاً نه فرصت این کار
را داشتند و نه شرایط آن را.
من فکر میکنم همین که ایشان روحیه خود را حفظ کردهاند این
بزرگترین پیام است.
همین قدر که نشان میدهند در اثر هر نوع شکنجه و بیعدالتی و
هر نوع محدودیتی اعم از غذایی و دارویی و زندان انفرادی در
مقابل همة اینها آقای گنجی همچنان ایستاده و کرنش نکرده از نظر
من این بزرگترین پیام است . این که انسان وقتی در راه اعتقادش
مبارزه میکند بر روی عقیده و اعتقادش بایستد و کوتاه نیاید .
حرف
خود
من برای دانشجویان این است که در درجة اول مملکت ما به
انسانهایی آگاه از نظر علمی احتیاج دارد و دانشجویان ما باید
به این قضیه خیلی احتمام داشته باشند.
بعد از این قضیه اولویت آنها توجه به مسائل سیاسی است.
باید بدانند اطرافشان چه میگذرد،
چون به هر حالت سرنوشت آنها در این جامعه رقم خواهد خورد.
اگر جامعه از نظر سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و مخصوصاً فرهنگی
وضعیت خوبی داشته باشد دانشجو در آن خیلی خوب میتواند رشد کند
ولی متأسفانه اگر این عرصهها بسته شود یکی از اشخاصی که باید
هزینه دهه خود دانشجوست ، لذا انسان باید به مسائلی که پیرامون
او میگذرد حساس باشد ، بنابراین من اول میگویم درس و بعد
مسائل سیاسی را با آگاهی دنبال کنید .
امیدوارم هر چه زودتر آقای گنجی به آغوش گرم خانوادهشان برگردند
و علاوه بر شما تمامی مردم از وجود شخص ایشان بهرهمند شوند.
از وجود اکبر گنجی و امثال ایشان که امروزه تعدادشان هم در
زندانها کم نیست .
شفیعی : دقیقاً ، واقعاً باید از تمام زندانیان سیاسی یاد کرد
آقای
طبرزدی
، آقای زرافشان، آقای امیر انتظام، محمدیها و باطبی و دیگران
و کسانی که در شهرستانهای مختلف در کردستان، خوزستان و همه
آنهایی که زندانی سیاسی هستند.
از همة اینها باید یاد کرد و امیدوارم با حل شدن مسئله آقای
گنجی مسئله اینها هم حل خواهد شد. |