ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

تاج زاده:
مردم ایران نمی دانند به چه دلیل باید چنین هزینه سنگینی بدهند
سیاست خارجی را تغییر دهید
امنیت کشور با خطر روبروست
57 در صد امریکائی‌ها، 76 درصد جمهوریخواهان
و 49 درصد دمکرات‌ها منتظر حمله به ایران اند

 
 
 
 
 

مصوبه اجلاس وزرای خارجه شش کشور قدرتمند جهان در لندن (10 بهمن) بحث اصلی محافل سیاسی و مطبوعاتی و دانشگاهی کشور شده است. متاسفانه به علت فرصت‌سوزی حکومت یکدست، قدرت‌های بزرگ علیه ما به اجماع رسیده‌اند و اگر ایران اقدام ویژه‌ای انجام ندهد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پرونده ایران را برای اطلاع به شورای امنیت سازمان ملل ارسال خواهد کرد که هم برای ما و هم برای جهانیان مشکلات جدی ایجاد خواهد کرد.

سه روز پیش از این اجلاس نیز، روزنامه لوس‌آنجلس تایمز در تاریخ 27 ژانویه 2006 )7 بهمن) اعلام کرد: "با وجود سرخوردگی شدید مردم ایالات متحده از جنگ عراق 57 درصد ‌آمریکایی‌ها، براساس نظرسنجی آن روزنامه، اعلام کردند اگر ایران به تولید موادی که در ساخت سلاح‌های اتمی کاربرد دارد ادامه دهد، از اقدام نظامی علیه ایران حمایت خواهند کرد." طبق این نظرسنجی، "مشکلات آمریکا در عراق مانع از آن نشده است که آمریکایی‌ها مخالف اقدام احتمالی نظامی در نقطه‌ای دیگر در خاورمیانه باشند. 76 درصد جمهوریخواهان کنگره از رویایی احتمالی نظامی با ایران حمایت کرده‌اند. 49 درصد دموکرات‌ها نیز که عموما مخالف جنگ عراق بودند، حمایت خود را از اقدام نظامی علیه ایران اعلام کرده‌اند."

به این مناسبت ذکر چند نکته را درباره روابط بین‌الملل مفید دانستم بویژه آنکه دولت جدید ادعا می‌کند سیاست تنش‌زدایی آقای خاتمی شکست خورده و سیاست خارجی ایران در چند ماه گذشته فعال، تهاجمی و بسیار موفق بوده است. اگر به این پرسش که "شاخص‌های سیاست خارجی پیروز چیست؟" پاسخ دهیم، تصور می‌کنم ملاک خوبی برای ارزیابی سیاست خارجی هر دولت خواهیم داشت. به علاوه می‌توان راه کار مناسب برای کسب اهداف و منافع ملی پیشنهاد کرد.

به باور من هدف سیاست خارجی تلاش برای تأمین اصلی‌ترین نیازهای یک دولت-  ملت است که در رأس آنها حفظ تمامیت ارضی- تامین امنیت ملی و عمومی - توسعه اقتصادی، علمی و فنی - افزایش نفوذ کشور در سطح منطقه و جهان و دفاع سیاسی و اخلاقی از مردمی که حقوقشان نقض می‌شود، بخصوص حقوق اتباع خود در خارج از کشور، قرار دارد. البته اشخاص و احزاب صلح‌طلب یکی از معیارهای سیاست خارجی درست و انسانی را تلاش برای استقرار صلح در منطقه و جهان نیز می‌دانند. در هر حال برای رسیدن به اهداف مذکور، بویژه هنگام تهدیدات جدی علیه یکپارچگی سرزمین، امنیت ملی و نیز تحریم اقتصادی، حکومت‌ها موظفند از فرصت‌های بین‌المللی بهره برند، تهدیدها را به فرصت‌ها تبدیل و از طریق راهکارهای زیر اقدام کنند.

1- استفاده از شکاف‌های موجود در نظام بین‌الملل و جلوگیری از اجماع جهانی علیه خود.
2
- جلب افکار عمومی کشورهای تهدید کننده با از بین بردن بهانه‌ها.

چنانچه دولتی در این دو زمینه تلاش جهان‌پسندی صورت دهد، افکار عمومی داخلی نیز برای دفاع از تمامیت ارضی، امنیت عمومی و تحریم‌های اقتصادی کاملا آماده می‌شود. ولی اگر حکومتی فرصت‌ها را به تهدید تبدیل و دایره انتخاب دولت‌های دوست یا همکار را تنگ و محدود کند و آنها را به سوی مخالف اصلی خود سوق دهد و برای جنگ افروزان خوراک و بهانه لازم به منظور توجیه افکار عمومی‌اش فراهم کند، راهبرد خارجی اشتباه و بعضا خطرناکی را اتخاذ کرده است. بسیاری از شهروندان نیز نمی‌دانند چرا باید هزینه سنگینی بابت این راهبرد تحمل کنند.
با این مقدمه می‌توان سیاست خارجی دولت اصلاحات را با دولت احمدی‌نژاد مقایسه کرد.
بزرگترین خدمت خاتمی در دوره ریاست جمهوری، رفع تهدیدها از ایران، تأمین امنیت ملی، بالا بردن اعتبار نظام سیاسی به گونه‌ای که نرخ بیمه جهانی درباره معاملات اقتصادی با ایران پایین آمد، سرمایه‌گذاری خارجی افزایش یافت، سیاست مهار دوگانه آمریکا تغییر کرد و علاوه بر طالبان، دشمن دیگر ایران یعنی صدام با کمترین تاثیر منفی برای ما ساقط شد، مثبت کردن افکار عمومی آمریکا و اروپا به ایران و در نتیجه محدود کردن دایره انتخاب دولت بوش بود. توجه شود که در آن دوره بزرگترین اعتراض به بوش درباره کشورهای "محور شرارت"، قرار دادن نام "ایران" در فهرست مذکور بود. در این فضا کار برای همکاری همه کشورها از جمله اروپا با جمهوری اسلامی فراهم شد و به همین دلیل پرونده هسته‌ای ایران در زمان خاتمی با بن‌بست مواجه نشد. ولی اتفاقی که در سیاست حکومت یکدست رخ داده، این است:

1- اروپا، روسیه، چین، هند و ... عملا در جبهه آمریکا قرار گرفته‌اند و اجماعی جهانی دولت‌ها علیه ما شکل گرفته است.

2- افکار عمومی ایالات متحده متمایل به حمله نظامی به ایران شده است. این حمایت با وجود همه دروغ‌ها درباره وجود سلاح‌های کشتار جمعی از جمله تسلیحات شیمیایی در عراق و به رغم همه گرفتاری‌های واشنگتن در آن کشور و علی‌رغم آنکه بن‌لادن هنوز تسلیم یا دستگیر نشده، ابراز شده است.

البته انکار نمی‌کنم که سخنانی از قبیل ضرورت "محو اسرائیل از نقشه جهان"، "انتقال اسرائیل به آلمان و اتریش"، "فروش زیر قیمت سوخت اتمی اورانیوم غنی‌سازی شده توسط جمهوری اسلامی به جهانیان"، "انتقال تکنولوژی هسته‌ای ایران به کشورهای اسلامی" و ... موجب خرسندی افکار عمومی در کشورهای مسلمان شده است اما، اولا پشتیبانی مذکور به قیمت آسیب‌پذیر شدن امنیت ملی و وضعیت اقتصادی کشور و مردم بدست آمده است. ثانیا همین رفتار نارضایتی بسیاری از دولت‌های همسایه را موجب شده و آنها را به آمریکا نزدیک کرده است. ثالثا این موقعیت در زمان آقای خاتمی نیز بدست آمد اما بدون پیامدهای منفی برای کشور و مردم، چرا که محبوبیت وی ناشی از مواضع دموکراتیک و صلح‌طلبانه او و دفاع از حقوق و کرامت انسانی، جامعه مدنی، گفت‌و‌گو و تنش‌زدایی و ... بود.

به نظر من سیاست خارجی کشور در مسیر اشتباهی قرار گرفته و همین مساله موجب نگرانی بخش‌های وسیعی از صاحب‌نظران و کلاً ایرانیان شده است. امید که حکومت یکپارچه با درایت و تصحیح خطاهای گذشته، این مرحله را پشت سر گذارد و ایران وارد چرخه تنش‌های بین‌المللی، از تحریم اقتصادی تا حمله نظامی قرار نگیرد. در غیر این صورت مسئولیت عواقب این وضعیت به عهده کسانی است که میهن را در چنین موقعیت خطرناکی قرار داده‌اند و پیش بینی می‌شود در نهایت قرارداد ترکمان‌چای دیگری را به ایران تحمیل کنند.