ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب
27 سال پس از انقلاب 57
خطر اینست:
بازتولید استبداد و مناسبات شاهانه
 
 
 
 

 

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مناسبت 27 مین سالگرد انقلاب بیانیه‌‏ای صادر کرد. دراین بیانیه آمده است:

 

... ناکامی جنبش دوم خرداد از تحقق اهداف مردمسالارانه، تقویت بیش از پیش روند­های انحرافی ضد آزادی و ضد جمهوری و قدرت و نفوذ بی‌‏سابقه اقتدارگرایان استبدادطلب، بر دامنه و حجم نگرانی­ها نسبت به آینده انقلاب و کشور افزوده است. اکنون اگر نسل جوان ما با مشاهده عقاید خرافی، تحریف شده و غلوآمیز دینی، تمسک به دافعه‌‏بر­انگیزترین و عوام‌‏زده­ترین اشکال و شیوه­ها در تبلیغ اندیشه دینی، با مشاهده مواضع غیرعقلانی و اظهارات ماجراجویانه که بی‌‏اعتنا به منافع و مصالح ملی، عالم و آدم را به ستیز و خصومت می­خواند، با مشاهده موج جمهوری‌‏ستیزی و استبدادطلبی به نام دفاع از اسلام و انقلاب، با مشاهده روند فزاینده سلب آزادی­ها و اعمال محرومیت‌‏های سیاسی از توقیف مطبوعات گرفته تا فیلترینگ سایت‌‏های خبری- سیاسی، با مشاهده این وضع نسبت به اصالت و ماهیت آرمان­های انقلاب تردید و تصور کند آرمان انقلاب و خواست­های مبارزان چیزی از جنس همین افکار و رویه­ها بوده است.

نسل امروز ما باید بداند که رژیم شاه برای این منفور نبود که اجازه ترویج عقاید خرافی و تفرقه‌‏افکن دینی را نمی­داد بلکه برعکس، او خود با ادعای نظرکردگی حضرت عباس و امام زمان (ع)، ترویج خرافات را ضامن بقای نظام سلطنت می­دانست. مشکل رژیم شاه عدم اعتقاد به آیین‌ها و مراسم دینی نبود زیرا شکوه و عظمت آذین­بندی در اعیاد و مراسم و دستجات عزاداری در آن زمان از امروز کمتر نبود. مشکل شاه حتی مخالفت با ظواهر مذهبی نبود. تظاهرات و راهپیمایی­های مردمی روزهای منتهی به انقلاب گواه صادقی بر این واقعیت است که او منفور در نزد اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان اعم از ملتزم به شعائر و غیرملتزم به ظواهر بود. آن­چنانکه اقداماتی نظیر بستن مشروب‌‏فروشی­ها نیز گره از کار این نفرت عمومی که ریشه در حکومت مطلقه فردی او داشت نگشود. مشکل رژیم پهلوی آن بود که سالیان دراز خودکامگی و حکومت مطلقه او و سلب آزادی­های سیاسی، برگزاری انتخابات نمایشی و فرمایشی و نادیده گرفتن حق ملت در اداره امور، تهی کردن قانون اساسی مشروطه از محتوای دموکراتیک، عرصه سیاسی را گرفتار چنان تصلب ساختاری کرده بود که راهی جز انقلاب فراروی معترضان و منتقدان باقی نماند. مشکل رژیم شاه این بود که کسی اجازه انتقاد به او نداشت و هر انتقادی با سخت‌‏ترین واکنش‌‏ها و هر منتقدی با حبس­های طولانی و شدیدترین محرومیت­های اجتماعی - سیاسی مواجه می­شد. مشکل شاه این بود که هر منتقدی را برانداز می­دانست و در تبلیغات رسمی مرتبط به بیگانگان معرفی می­کرد. او تفاوتی میان منتقد و مخالف قانونی با چریک مسلح قائل نبود. مشکل نظام شاه این بود که احزاب منتقد و ملتزم به قانون اساسی تحمل نمی­شدند و در عوض موافقان و مجیزگویان خودی محسوب شده و مجاز به فعالیت بودند و مقربان دربار از مصونیت برخوردار. مشکل شاه این بود که رقابت و فعالیت سیاسی را فقط مشروط به نتایجی کاملاً مورد تأیید و در چارچوب اراده ملوکانه برمی­تابید. عدم سعه صدر و نابردباری شاه در مقابل عقاید مخالف، حتی به محدود کردن نظام حزبی به دو حزب ایران نوین و مردم متوقف نشد و نهایتاً نظام تک­حزبی رستاخیزی را مناسب­ترین الگوی ارضا کننده تمایلات استبدادی و مطلقه خود یافت و بالاخره صرف‌‏نظر از وابستگی ماهوی به قدرت استعماری، مشکل شاه این بود که روش­های مستبدانه و جابرانه فردی در اداره امور کشور ، او را چنان در جامعه بی­پایگاه کرده بود که حتی اگر می­خواست، نمی­توانست بدون اتکا به بیگانه، از بقای قدرت خود مطمئن باشد و این وابستگی خود بر میزان نفرت عمومی از او می­افزود.

هدف انقلاب اسلامی برچیدن نظام وابسته و پایان دادن به مناسبات شاهانه در ایران بود. اکنون پس از یک ربع قرن می‌‏توان با ملاک­ها و نشانه­هایی که به برخی از آن­ها اشاره شد به ارزیابی وضعیت امروز نشست و دریافت تا چه حد با اهداف انقلاب فاصله داریم. به صراحت و امیدوارانه باید گفت که وضعیت امروز ما به هیچ وجه با دوران حاکمیت شاه که کمترین صدای مخالفی تحمل نمی­شد، قابل مقایسه نیست اما اگر نتیجه این ارزیابی چندان امیدبخش نبود و از روندی پرشتاب در فاصله گرفتن از آرما­ن­ها و شعارهای اصیل انقلاب حکایت داشت آن هنگام باید از بازتولید استبداد و مناسبات شاهانه با ظاهر اسلامی سخت احساس خطر کرد.