مجید حاجی بابائی،
عضو سابق
و منتقد سیاستهای
دفتر تحکیم وحدت
در انتخابات ریاست جمهوری:
اگر نسل
امروز دربارهی سالهای نخست انقلاب و مبارزان آن دوران دچار
شبهه شده است نه به
دلیل دوری این نسل از این مفاهیم،
بلکه بخشی از آن بر میگردد به عدم پایبندی
بخشی از نسل اولیها به آرمانها و خواستههای نخستین انقلاب.
برای انتقال این
مفاهیم به نسل جدید بهترین کار عمل به آن ارزشهاست.
درباره برخی اختلاف نظرها باید توجه
داشته باشیم که پنج عامل فرهنگی یعنی شکل گیری منابع و عوامل
معرفتی جدید،
واکنشهای روانشاختی و عاطفی، ارتباطات، اطلاعات و دانش گسترده
و ایجاد گروههای
هنجارساز جدید نقش مهمی در کنار دستآوردهای عینی نسل اول در
عرصههای حکومت داری
در شکل گیری هویت نسل امروز جامعهی ایران داشته است.
به نظرم برای اینکه این
تفاوت به عاملی منفی بدل نشود و همچنین مانعی برای انباشت
تجربه نگردد و نسل امروز
بتواند با آرامش از تجربیات و اندوختههای نسل گذشته استفاده
کند باید "گفتگوی بین
نسلی" در جامعهی امروز ایران جدی گرفته شود. باید ساز و کاری
برای این مساله در
عرصهی سیاست و فرهنگ در نظر گرفته شود تا نسل امروز بتواند
قضاوت دقیقتری نسبت به
گذشته و رهبران و بانیان آن داشته باشد. این نسل امروز از ورای
دستآوردها به قضاوت
مینشیند و برای درک واقعیتر باید با گفتگوی بین نسلی زمینهی
درک متقابل فراهم
شود.
نسل امروز هنوز به مفاهیمی چون آزادی،
عدالت و استقلال پایبند است،
اما در روشهای آرمانیش دیگر مثل گذشتگان نیست و بیشتر
نوعی فردگرایی و رستگاری شخصی پدید آمده است که البته گرایشات
افراطی آن میتواند
مخرب باشد.
آن چیزی که امروز برای نسل اول دغدغه است همین موضوع است و
ترس از به
وجود آمدن نوعی کلبی مسلکی که نهایتا به دوری و کنارهگیری از
مبارزه برای اهداف
منجر خواهد شد. به عبارتی،
رستگاری شخصی مانعی برای حساسیت نسبت به سرنوشت کلی
جامعه میشود. در حالی که انقلاب، حاصل مبارزه برای ساختن
جامعهای بهتر و آزادتر
بود و اگر ایرادی به نسل اول وارد باشد این است که نتوانسته
این ضرورت را که رهبران
انقلاب به دنبال آن بودند به نسل جدید منتقل کند. به همین دلیل
از نظر من اولویت
اول برای غلبه بر این مشکل شکلگیری گفتگوی بین نسلی است. این
امر میتواند از طرق
نهادهای مدنی و امکانات دولتی انجام شود و این در صورت وقوع
میتواند کمک کند تا
جامعه یگ گام به پیش رود.
برای گفتوگو دربارهی
انتقال ارزشهای یک نسل به نسل دیگر ابتدا باید دربارهی مفهوم
نسل به یک اشتراک
ذهنی رسید. به نظر میرسد آنچه امروز از انتقال ارزشهای یک
نسل به نسل دیگر مطرح
میشود بیشتر مفهوم جامعه شناختی این موضوع را مد نظر دارد نه
زیست شناختی. شاید
بهترین تعریف (یا به عبارت دقیقتر، توصیف) از مفهوم نسل توسط
اینگلهارت مطرح شده
باشد. او برعامل سن یا دورههای زندگی مانند جوانی و پیری تأکید
نمیکند، بلکه بر
وقایع مشابهی که در فضای اجتماعی و روانی یک جامعه در زمان
جامعهپذیری برای یک نسل
(یا
جمع گستردهای از شهروندان یک سرزمین) رخ میدهد، تأکید میکند.
اگر این مبنا را بپذیریم،
باید توجه
داشته باشیم آرمانهای هر نسل در رابطه با فضای ذهنی و اجتماعی
خاص آن شکل میگیرد،
برای مثال نسل اول انقلاب به شدت متاثر از فضای بین المللی و
فرهنگ مبارزه با
امپریالیسم و سرمایهداری بود و نوعی اندیشهی
انترناسیونالیستی داشت.
یعنی تنها در
صدد نجات خود یا حداکثر جامعهاش نبود بلکه آرزوی او وجود
جهانی فارغ از سلطه و ستم
بود. اما این ارزشها و آرمانها در میان نسل جدید به گونهای
دیگر شکل گرفته و به
آنها منتقل نشده است. پرسش این است آیا این یک مشکل تلقی میشود؟
به باور من تا
وقتی این اختلاف به تعارض و رویارویی منجر نشود و کنشهای خنثی
کننده یکدیگر را
باعث نشود امری طبیعی است. |