ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

ابتکار عمل در اختیار امریکاست

بزرگترین بلبشوی سیاسی

در تهران حاکم است!

درتهران، پشت درهای بسته کانون مرکزی قدرت ( بیت رهبری) بلبشوئی حاکم است که نه تنها در روزهای تصمیم به ادامه جنگ در اتاق های ساده و محقر بیت آیت الله خمینی در جماران حاکم نبود، بلکه در طول رهبری علی خامنه ای نیز چنین بلبشوئی سابقه نداشته است؛ نه در هفته های پس از پیروزی خاتمی در انتخابات 76 و در هفته های کشاکش بین احمد جنتی و رهبر برای قبول نتیجه انتخابات یا باطل کردن انتخابات مجلس ششم. سنگ روی سنگ بند نیست.

دربرخی محافل تهران با اشاره به ماجرای ورود سگ به حرم امام رضا در مشهد می گویند: آن سگ را اگر به تهران آورده و در بیت رهبری رها کنند، نمی تواند صاحبش را پیدا کند!

این بلبشو بر سر اتخاذ یک سیاست واحد اتمی است که رهبر چون می خواهد میان چند صندلی بشیند نمی تواند وعده ای را که به دارو دسته می دهد تا پس از دیدار با دارودسته بعدی عمل کند.

علی لاریجانی و فراکسیونش در شورای عالی امنیت ملی معتقد به بازی زمانی با طرح روسیه اند.

احمدی نژاد روی دست لاریجانی بلند شده و بعنوان رئیس دولت نه تنها با نظر لاریجانی مخالف است بلکه خواهان اختیارات برای عمل و مانور داخلی است تا بتواند نیروی حزب الهی را برای مقاومت و استشهاد و انتحار فراهم کند.

فرماندهان سپاه هم در شورای عالی امنیت ملی و هم در شورای فرماندهی سپاه چند دسته شده اند. و هرکدام یک نظر اتمی- جنگی دارند.

هاشمی رفسنجانی درانتظار شکست سیاست جنگی علی خامنه ای و نشاندن او بر سر جائی است که اختیار و ارتباط او در وزن کنونی نباشد، اما خود وی نیز از پایان روندی که خامنه ای طی می کند وحشت زده است.

خاتمی حتی به ابراز تمایل های رهبر برای دیدار با وی تن نمی دهد و پیغام فرستاده : شما اختیارات مطلقه دارید و ما تابع هستیم!

وزارت اطلاعات نگران ادامه یکه تازی دادستانی تهران به رهبری قاضی مرتضوی است و نگران اقدامات ناگهانی و یکطرفه دادستانی و نمایندگانش در زندان های کشور و راه انداختن موج اعدام به بهانه خطر خارجی است.

کابینه عملا متلاشی است. هر کدام به نوعی و به بهانه ای با آقامجتبی پسر علی خامنه ای و یا اصغر میرحجاری منشی توطئه گر و مخصوص رهبر در تماس اند و دستور از آنجا می گیرند.

گلپایگانی رئیس دفتر رهبر فرامین را به رئیس دولت ابلاغ می کند اما اصغر میرحجازی پیام های شفاهی فرستاده و این ابلاغ ها را خنثی می کند.

احمدی نژاد درباره مسائل اتمی فرامینی صادر می کند و سخنانی می گوید که خلاف سیاست هائی است که به وزیر خارجه "متکی" ابلاغ شده و او باید آنها را در هماهنگی با شورای عالی امنیت ملی پیش ببرد.

هیات مذاکره کننده اتمی یک پا در اروپا، نیم پا در روسیه و دو پا در ایران دارد و بلاتکلیف است.

جنتی و هاشمی رفسنجانی دو گونه در نماز جمعه ها سخن می گویند و آشکار را بر سر نوع برخورد با ماجرای کاریکاتورهای حضرت محمد با هم اختلاف اتمی دارند!

سیمای جمهوری اسلامی همچنان بر طبل جنگ و مقاومت و همبستگی ملی می کوبد، اما اجازه بحث و میزگرد، خبر و گزارش در باره مسائل اتمی ندارد.

مردم حکومت را رها کرده اند و غرق مشکلات معیشتی و کلافه از اوضاعی که بر کشور حاکم است، هنوز نه جنگ را جدی می گیرند و نه مقاومت را.

حاصل این آشفتگی را باید در تلفن شتابزده ای منعکس دید که روز گذشته از تهران به وین شد. وزیر خارجه "متکی" به اتحادیه اروپا اطلاع داد که می خواهد برای مذاکره بیاید وین. از مسکو نیز خواسته است که هیاتی را برای مذاکره به وین اعزام کند. تلویحا گفته می خواهد درباره طرح روسیه صحبت کند.

نه اتحادیه اروپا و نه مسکو حرف های وزیر خارجه را دیگر جدی نمی گیرند و روی آن حساب نمی کنند. همانگونه که دیگر روی حرف های لاریجانی حساب نمی کنند. این ها را مانورهائی می دانند که هر چند روز یکبار تغییر شکل و ماهیت می دهد. یکباره رهبر سخنرانی می کند و همه را بهم می زند و یا احمدی نژاد یک فیل تبلیغاتی هوا کرده و همه چیز را بهم میزند.

ظاهرا می رویم بدان سمت که با ظهور بمب افکن ها بر آسمان ایران، تکلیف خط و خط کشی های حکومتیان در روی زمین روشن شود. کی می ماند؟ کی می رود؟ و چه می ماند؟ بحث اینست!