ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

 

 

شیرين عبادی: غنی سازی اما به شرط اصلاحات سیاسی

جهان از اتمی شدن

حاکمیت های نظامی وحشت دارد

غنی سازی اورانیوم را در چارچوب نظارت دقیق آژانس بین المللی انرژی اتمی را منوط به انجام اصلاحات سیاسی واقعی در ایران، از جمله آزادی زندانیان سیاسی و انجام انتخابات آزاد و شفاف ممکن سازید.

 

آمریکا نمی تواند مشکل اتمی ایران را از را ه حمله نظامی یا فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت حل کند، زیرا به رغم آنکه اکثریت مردم ایران با تندروها مخالف هستند، در عین حال همگی خواهان ادامه برنامه های هسته ای هستند، چون آنرا مایه افتخار کشور می دانند.

ضرورت احترام به حقوق بشر و حمایت از یک نظام سیاسی دمکراتیک بعنوان مهمترین راهبردهای بازدارندگی فعال اکنون در میان هیاهوی تهدیدی که ممکن است توانایی هسته ای ایران ایجاد کند گم شده است. این حقیقت در میان خشم بین المللی در مورد آغاز مجدد فعالیت های جزئی و محدود برنامه های هسته ای  ایران و نیز سخنان محمود احمدی نژاد درمورد اسرائیل به فراموشی سپرده شده است.

زمانیکه که آمریکا وهم پیمانانش در دهه هفتاد شاه را تشویق به آغاز برنامه های هسته ای ایران کردند، در واقع سهم عمده ای را در خلق "هیولای فرانکنشتاین" جنجالی امروز ایفا کردند. این در حالی است که اگر آنها شاه را تشویق به اصلاحات سیاسی ، احترام به حقوق بشر وآزادی زندانیان سیاسی می کردند تاریخ به شکل دیگری رقم می خورد.

طی سی سالی که از این ماجرا گذشته، هند، آفریقای شمالی، اسرائیل و پاکستان به کلوپ اتمی پیوسته اند، اما به اعتراف اکثریت مردم کشورهای دارای دمکراسی، اغلب آنها کم آزارترین هستند.

در دهه هشتاد رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی بمب اتم ساخت، اما دولت دمکرات نلسون ماندلا آنرا تفکیک کرد، هند نیز زرادخانه هسته ای دارد، اما تعداد محدودی این تصور را دارند که بزرگترین دمکراسی جهان تهدیدی برای جهانیان باشد.

در این شرایط  نمی توان مدعی شد که اسرائیل اولین استفاده کننده از سلاح اتمی درخاور میانه خواهد بود.

اما برنامه اتمی کره شمالی یک تهدید محسوب می شود زیرا برنامه هایش محرمانه ورهبرش منزوی است . زرادخانه هسته ای پاکستان هم خطرناک است، زیرا ساختار حکومتی آن نظامی بوده و کشوری مملو از تندروهای اسلامگرا که سهم عمده ای در تشکیل جنبش طالبان داشتند و به عبدالقدیر خان اجازه اداره سوپر مارکت اتمی داده بود.

برنامه های اتمی ایران از سال 1997 که محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب به قدرت رسید سرعت بیشتری به خود گرفت. این در شرایطی بود که ایران درحال توسعه روزنامه نگاری و مطبوعات مستقل بود. در شرایطی که پارلمان اصلاحگرای سال 2000 هنوز انتخاب نشده بود.

اصلاحگراها از انجام برنامه های هسته ای حمایت کردند، اما در عین حال آنها خواهان برنامه هایی شفاف همسو با تعهدات بین المللی ایران شدند و این خود نشانگر آن بود که این برنامه ها تحت کنترل باقی خواهد ماند. به جای آنکه جنبش دمکراتیک نوپای ایران که زمینه شفافیت اتمی را هم فراهم کرده بود مورد حمایت قرار گیرد، آمریکا حملات گسترده ای را علیه ایران ترتیب داد.

در شرایطی که خاتمی پیشنهاد گفتگو ی آمریکایی ـ ایرانی را داده بود، آمریکا دستور ممنوعیت ورود دانشمندان، هنرمندان ومؤلفین ایرانی به خاک آمریکا را داد. به رغم کمک دولت خاتمی به آمریکا در افغانستان، بوش ایران را یکی از محورهای شرارت توصیف کرد.

با ورود به سال 2003 کاملا مشخص شد که اصلاحات خاتمی متوقف شده، لذا جهان اهمیت بیشتری به برنامه های اتمی ایران از خود نشان داد، تا جائی که اکنون رسیده ایم به تهدیدهای نظامی برای تهاجم به ایران.

حمله به ایران تنها باعث افزایش احساسات ملی مردم ایران خواهد شد. ایران عراق نیست، اگر روحیه میهن پرستی شدید ایرانی ها و رویکرد شهادت طلبانه شیعیان را در نظر بگیریم هر نوع  اقدام نظامی می تواند واکنشی را در پی داشته باشد که تمامی منطقه را تحت الشعاع خویش قرارداده و باعث مرگ بسیاری و تخریب نه تنها اقتصاد منطقه، بلکه تمامی جهان خواهد شد.

اعمال تحریم های سازمان ملل علیه ایران نیز نتایج معکوسی خواهد داشت و می تواند ایران را تشویق به خروج از معاهده منع تکثیرتسلیحات هسته ای و پروتکل الحاقی آن کند. دراینجا این سئوال مطرح می شود که آیا جهان آمادگی زندگی در چنین شرایطی را دارد؟


 چه
می توان کرد ؟

 

براساس پیش بینی های موجود، ایران بین شش تا 10 سال دیگر توانمندی دستیابی به بمب اتمی را دارد. از این رو این بحران حتی در سطح یک بحران هم نیست، و وقت بسیار زیادی برای اختصاص به اصلاحات سیاسی در ایران به جای اندیشیدن به بمب اتمی وجود دارد.

در عین حال غرب باید به ایران اجازه غنی سازی محدود اورانیوم را بدهد. (این مسئله به موجب معاهده منع تکثیر تسلیحات اتمی تضمین شده است).

غنی سازی در چارچوب نظارت دقیق آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام خواهد گرفت، البته این اجازه باید منوط به انجام اصلاحات سیاسی واقعی در ایران، از جمله آزادی زندانیان سیاسی و انجام انتخابات آزاد و شفاف باشد.

دست آخر اینکه آمریکا و ایران باید وارد مذاکرات مستقیم با یکدیگر شوند. این یک بی خردی سیاسی برای امریکا است که با مهمترین کشور خاور میانه روابط مستقیمی نداشته باشد. آمریکا نباید فریب گروه هایی را بخورد که هیچ پایگاهی در ایران ندارند، زیرا برقراری دمکراسی در ایران یک مسئله داخلی است.

دمکراسی می تواند تضمینی برای عدم وقوع فاجعه اتمی باشد، زیرا ایران دمکراتیکی که به طور بالفعل مورد حمایت اکثریت ایرانیان باشد، می تواند به اندازه ای احساس امنیت کند که دیگر نیازی به ماجراجویی های نظامی نداشته باشد.( این مقاله درنشریات امریکائی منتشر شده و مهندس سهیمی در تنظیم انگلیسی آن برای انتشار سهم داشته است.)