ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

اجازه ندارند بنویسند

لیست بلند و ادامه دار

سانسور در مطبوعات ایران

س.س

روزنامه نگاری ایرانی افتضاح ترین روزهای خود را می گذراند. پشت میز می نشینم و لیستی از موضوعات ممنوعه را که نباید راجع به آن چیزی بنویسیم  مرور می کنم و به خشک اندیشانی که ساده دلانه می گویند در کشور آزادی بیان وجود دارد میخندم؛ میخندم که در عصر ارتباطات به چه موضوعاتی نباید پرداخت و آقایان مدام از آزادی دم می زنند و کلی هم بر سر ما منت می گذارند.

در این آشفته بازار مطبوعاتی،

1- انعکاس خبر اعتصاب کارگران که بار امنیتی دارد و ممنوع است.

2- راجع به اخبار نگران کننده هسته ای که نباید چیزی نوشت،

3- هر نوع اظهار نظر یاس آور که طی آن رفتن پرونده ایران به شورای امنیت نگران کننده خوانده می شود ممنوع است.

4- ماجرای سقوط هواپیمای  c_130 را که باید فراموش کرد.

5- انتشار گفته های سیاستمداران غربی در باب لزوم حمله نظامی به ایران که رسما بار امنیتی دارد، 6- نوشتن هر نوع خبر در رابطه با آیت الله منتظری و آیت الله طاهری طبق بخشنامه رسمی شورای عالی امنیت ملی جرم محرز است،

7- در رابطه با بررسی موضوع رابطه با آمریکا چیزی نباید گفت،

8- راجع به فلسطین، سوریه و جدیدا حتی ونزوئلا جز به نیکی، هیچ نمی توان نوشت

9-  پیگیری اخبار اکبر گنجی، ناصر زرافشان، عبدالفتاح سلطانی و دیگر زندانیان سیاسی مصداق بارز تشویش اذهان عمومی محسوب می شود.

 

به این سیاهه می توان باز هم افزود. بچه های اقتصادی حق ندارند

10- هیچ نوع خبری در رابطه با کاهش ارزش سهام در بازار بورس اوراق بهادار و چهار رقمی شدن شاخص ها نباید منتشر شود.

بچه های فرهنگی از چاپ:

11- انتشار اخبار در رابطه محدودیت های جدید وزارت ارشاد در اعطای مجوز به کتاب ها منع شده اند.

ورزشی نویسان نیز حق ندارند

12- جز به تمسخر اخبار مربوط به منع حضور ایران در جام جهانی فوتبال را پوشش دهند

 

در میان این همه موضوع ممنوعه، گفته های برادران ارزشی را به یاد می آورم که در مناظره ها و بحث های رو در رو به من یاد آوری می کردند همین که امکان دارم در جامعه بگویم آزادی نیست یعنی آزادی هست!

به خاطر می آورم سئوال خبرنگار روزنامه کیهان را در جلسه اخیر وزیر ارشاد؛ جایی که طرف با وقاحت تمام از آزادی لجام گسیخته مطبوعات و سیاست های تسامح گرایانه دولت جدید گلایه کرد و خواستار برخورد صفار هرندی با روزنامه های اصلاح طلب شد. و پوزخند می زنم به همه آنها که در برابر این همه خط قرمز تا کار به مجادله و بحث می کشد فورا وضع زندانیان در گوانتانامو و ابوغریب را یادآور شده و مثال می زنند که در غرب هم نمی توان راجع به نفی کشتار یهودیان چیزی نوشت؛ گویی در ایران می توان واقعه غدیر را نادیده انگاشت یا کربلا را زیر سئوال برد!

به شخص اول مملکت کاری ندارم، با رییس جمهور و روسای دیگر قوا نیز مرا کاری نیست. حتی احمد جنتی و اعضای شورای نگهبان و تمام اعضای مجلس خبرگان را به کناری می گذارم، انتظارم این است که لااقل بتوان از مسعود زریبافان انتقادی کرد یا در رابطه با تصمیم غیر منطقی فلان مدیر چیزی نوشت.... نمی شود!

در برابر دیدگانم می آید تصاویر همین تلویزیون خودمان، که تظاهر کنندگان آمریکایی چه راحت بوش را احمق و دیوانه خطاب می کند و آب هم از آب تکان نمی خورد، انگلیسی ها بلر را استهزا می کنند و روز بعد سرشان با هیچ جسم سختی بر خورد نمی کند، آن وقت در تحریریه خودمان بحث بر سر این است که آیا فلان گفته های فلان سیاستمدار در نفی تحجر و پسندیده بودن جمهوریت به کسی بر می خورد یا نه!

خسته شده ام از این همه مطلب نوشتن و خط خوردن، ننوشتن و خود سانسوری و سوژه دادن و اخم تحویل گرفتن ... (و. چراغ های خاموش)