احمد شیرزاد: بیم اینست!
"ايران حق غنی سازی ندارد"
یک تصمیم بین المللی شود
اتم را مسئله ارزشی نکنید که نتوان در باره آن بحث کرد. با
شعار دادن هیچ دولت و حکومتی قدرتمند نشده و نمی شود. قدرت در
عمل بدست می آید.
دكتر «احمد شيرزاد» نماینده مجلس ششم و استاد فیزیک اتمی در
دانشگاه شیراز، در سمینار "انرژی هسته ای- آغاز یا پایان" در
دانشکده الهیات دانشگاه تهران دیدگاه های اجتماعی- علمی خود را
در باره فعالیت های اتمی ایران بیان داشت. او که اغلب در وبلاگ
خویش مقالاتی صمیمانه و دلسوزانه می نویسد، دراین سمینار گفت:
فناوري هستهيي قدرت است، اما در سطح
پايين و شرايطي كه هنوز به طور كامل به آن نرسيدهايم ممكن است
به تهديد تبديل شود
و صرفا براي تبليغات عليه ايران از آن استفاده شود. قدرت در
جامعه نيازمند مديريت
صحيح و ارتباط عميق با مردم و جامعه است.
از حدود
نيمه سال 1381 يك باره كشور ما در معرض هجوم تبليغاتي
گستردهاي از سوي قدرتهاي
غربي قرار گرفت و پرونده هستهيي آن مورد بحث واقع شد. در اين
فاصله كوتاه
موضعگيريهاي مختلفي بود، هجوم مسائل و تصميمگيريها با سرعت
دور از باوري جريان
داشت، به طوري كه امروز نگاه ميكنيم نه فقط مردم كوچه و بازار
بلكه كليه مسئولان
ما هم با نوعي قربت وارد قضيه شدند. در دو سال گذشته حجم
اطلاعات و درك آنها در
مقايسه با امروز بسيار پايين بود و با چنين شرايطي بايد
تصميمگيري ميشد، مسير
جريان اطلاعات به سمت مسئولان و مردم مسير چندان همواري نبود و
هنوز هم نيست.
انرژي هستهيي به درست يا غلط در
هالهاي از امنيت ملي پيچيده شده است. در كشورهاي ديگر
وزارتخانههاي انرژي يا
شركتهاي خصوصي و نيمه خصوصي در مورد اين مسأله تصميمگيري
ميكنند، اما در ايران
كل تصميمگيريها و ريز برنامهها زير نظر شوراي عالي امنيت
ملي رفته است و به
عنوان دستگاه مجري، سازمان انرژي اتمي در زير آن است كه آن هم
معاون رييس جمهور است.
اگر اين مسأله زير نظر وزارتخانه بود ميشد در مجلس وزير را
احضار كرد و از او
سئوالاتي پرسيد.
مردم و مسوولان ذهنشان نسبت به اين
مسأله خيلي خالي است، در بهترين سطوح كشور هم نگاهها و
تحليلها خيلي ساده و گاه
با تكيه بر اخبارها و گزارشهاي صدا و سيماست، اما در اروپا
اين مسأله يك موضوع
پنجاه ساله است و افكار عمومي حول آن شكل گرفته و موافقين و
مخالفين خود را پيدا
كرده است.
درطول جنگ سرد بحث
انرژي هستهيي و مبارزه هستهيي يكي از داغترين بحثهاي
محافل دنيا بود. طي
چهار، پنج دهه جنگ سرد كل قاره اروپا در معرض نشانهگيري
صدها كلاهك هستهيي دو
طرف بود. مردم اروپا كه ميبينيد اينقدر با اين مسائل آشنايي
دارند به دليل اين است
كه سالهاست كه با اين مسائل درگير هستند و در اذهان عمومي
موضوع ديرپايي است.
امروز حتي با برخي از كساني كه
چند دهه است در ايران كار سياسي ميكنند بحث كنيد ميبينيد كه
ذهنشان نسبت به اين
موضوع خالي است. شما فلان روزنامه را ورق بزنيد، بدون هيچ
پيرايهاي وقتي پيشنهاد
خروج از
NPT
مطرح ميشود معناي آن در ادبيات سياسي اين است كه بايد به سمت
تسليحات
هستهيي برويم، هرچند كه موضع نظام اين نيست و من هم بارها در
اين بحث به خصوص از
موضع نظام دفاع كردهام. ما افتخار ميكنيم كه موضع رسمي نظام
ما مخالفت با تسليحات
هستهيي است و رهبري هم مطرح كردند كه ما توليد، نگهداري و
استفاده از سلاحهاي
هستهيي را حرام شرعي ميدانيم، ولي واقعيت اين است كه با اين
موضع برخورد صادقانه
از طرف بعضي گروههاي سياسي نميشود، بعضي از آنها ظاهرا به
عنوان لعاب و پوششي
براي حركات ديپلماسي از اين الفاظ به كار ميبرند و فكر
ميكنند روال اين است كه
همه هم اين را بگويند ولي كار خودشان را بكنند.
اگر عضو
NPT
نبوديم و هيچ فشاري هم روي ما نبود، باز هم فكر ميكرديم به
عنوان ايراني مسلمان و
روشنفكر موضع ما در قبال سلاحهاي هستهيي چيست و براي مقابله
با آن بايد چه راهي
را پيشنهاد كنيم.
پيمان
NPT
پيمان محدود كردن سلاحهاي
هستهيي است و در حقيقت موفقيت بشري محسوب ميشود. البته اين
پيمان نقايصي دارد از
جمله اينكه قادر نيست كشورهاي داراي سلاحهاي هستهيي را در
كوتاهمدت خلع سلاح
كند.
ما در كشور خود طعم تلخ سلاحهاي
شيمايي را چشيدهايم و از محدود كردن آن استقبال ميكنيم.
در يك طرف بحث آمريكا و
كشورهاي اروپايي است كه ما ممكن است فكر كنيم چرا آنها
نميگذارند پيشرفت كنيم و
به ما زور ميگويند. متأسفانه بخش اصلي سخنرانيها و
تريبونهايي كه در دست افراد
است حول و حوش اين مسأله ميچرخد كه آنها بد هستند و به ما زور
ميگويند، اينها
درست، ولي ما نميخواهيم با اين دنيايي كه به ما زور ميگويد
به عنوان يك ملت تكليف
خودمان را روشن كنيم؟، چه مسيري را انتخاب كنيم كه مصلحت و
پيشرفت ما و نسل آينده
ما
در آن باشد؟ مگر ديكتاتورها به تازگي در دنيا پيدا شدهاند؟
آنها از اول دنيا
بودهاند، اين كشورها محدوديتهايي را به ما تحميل كردند و
امكان اعمال نظرشان هم
وجود دارد. ما بايد تصميم بگيريم كه چگونه آينده، ملت، عزت و
دينمان محفوظ بماند؛
البته عدهاي ميگويند اين تحليل مرعوبانه است.
«علاوه بر محدوديتهاي
خارجي كه براي ايران وجود دارد بايد به نكات ديگري نيز در
زمينه فناوري هستهيي
ايران توجه بسياري كرد» مواردي همچون محدوديتهاي تكنولوژيكي،
عدم تربيت نيروي
انساني كافي و نداشتن منابع طبيعي پشتيبانيكننده به ميزان
لازم را از مهمترين
مسايل پيشروي ما در موضوع هستهيي دانست و گفت: اين صنعت به
شكل خودكفا در ايران
پياده نميشود؛ اين محال ذاتي نيست اما بسيار، بسيار كند پيش
ميرود.
«برنامه هستهيي قابل نقد
است و نبايد آن را مقدس و ارزشي تلقي كرد»، است. اگر بگوييم
اورانيوم به
اندازه كافي نداريم كه مخالف با ارزشهاي ما نيست. اگر اين
بحث، بحث اقتصادي و
مهندسي بود ميشد آن را در آن فضا حل كرد. چرا اين بحث به يك
بحث امنيتي و سياسي
تبديل شود؟
مصلحت نظام
بالاترين نكته است، وقتي
مسألهاي ارزشي
شد ديگر نميشود آن
را نقد كرد.
در بخش دیگری از این سخنرانی، پرسش دانشجویان حاضر در جلسه
مطرح شد. از جمله در باره دوران خاتمی و اصولا سیاست های وی.
شيرزاد در پاسخ به يكي از
دانشجويان كه از تفاوت سياست دولت گذشته و دولت امروز در مورد
مسأله هستهيي
پرسيد گفت:
نجابت آقاي خاتمي و رودربايستي ايشان گاهي
خستهكننده
ميشود. من
هم ضامن اين نيستم كه هرچه ايشان گفتند جواب بدهم. واضح است
روش اين دو دولت متفاوت
است، دولت گذشته مبناي عملكردش بر صبر و تحمل و جلوگيري از
اجماع جهاني در مقابل
ايران و از طرفي تلاش براي منزوي كردن آمريكا بود، اما در
دوره جديد همه زير چتر
آمريكا متحد شدند. من فكر ميكنم به هر حال آن روش موفقيتآميز
بود.
يكي از اين دانشجويان پرسيد: شما گفتيد دانشمند كم
داريم، اگر اينطور است چرا اروپا اينقدر از ايران ميترسد؟
آنها قطعا چيزي را به
ايران نخواهند فروخت. زمان جنگ سيم خاردار به ما نفروختند،
امروز چگونه ميخواهند
به ما سوخت هستهيي بدهند؟ اين امر محال است. آنها از ضعف
ملتها سوءاستفاده
ميكنند.
شيرزاد در پاسخ گفت: در مورد اينكه
چرا آنها از ما ميترسند بايد گفت ما نميگوييم كار مهمي انجام
نگرفته است، اما عظمت
كاري كه در پيش است و كاري كه مانده است غير از اين است. اگر
ما ميگوييم كه اين
مسأله در حدي نيست كه بشود به آن توان ملي گفت منظور اين نيست
كه هيچ كاري صورت
نگرفته، اما بايد توجه كرد موقعيتي مهمتر از اين در عرصه
سياسي براي آمريكا پيدا
نميشود كه با اجماع جهاني مقابل ايران بايستد.
ما هم قبول داريم كه بايد مسلمان
قدرت كسب كند و قوي باشد ولي عزتمندي و قدرت و قوت از مجراي
شعارهاي تند و راديكال
حاصل نميشود. با
شعار
نميشود قدرتمند شد، بايد در عرصه عمل قدرت كسب كرد. ما
بايد به ديپلماسي و عرصه بينالملل توجه كنيم، ديپلماسي زبان
موازنه قدرت است.
يكي از راههاي كسب قدرت شريك كردن منافع يك كشور در كشور خود
است، اگر مثلا
سرمايهگذاري خارجي در ايران زودتر تصويب ميشد و فرانسه و
آلمان و . . . چند هزار
دلار در ايران سرمايهگذاري كرده بودند، مواضع سياسيشان امروز
اينگونه بود؟ اختلاط
منافع اقتصادي در دنيا يك راه كسب امنيت است.
يكي از حاضران در بين سخنان شيرزاد فرياد زد:
اطلاعات توسط نمايندگان مجلس ششم در اختيار غرب قرار گرفت.
شيرزاد در پاسخ گفت: چه
كسي بود؟ بگوييد ما هم بدانيم! من راجع به چيزهايي كه ميدانم
صحبت ميكنم و شما
راجع به چيزهايي كه نميدانيد، اگر چيزي ميدانيد بگوييد ما هم
بدانيم. من حاضرم با
كساني كه دروغ ميگويند مباهله كنم. هر كسي كه احساس ميكند به
خدا نزديك است بيايد
و دروغگو را لعنت كند. بهترين راه اين است كه ادعاها را نشنيده
بگيريد. انگار
بولتنسازي و خبرسازي يكي از شيوههاي رايج در اين مملكت شده
است، بسياري از
بولتنهايي كه در دست بخشهايي از مسوولان ديده ميشود دروغ
است. براي بعضيها دروغ
ايدئولوژي شده است، قرآن دروغ بستن به خدا و پيغمبر را
بالاترين گناه ميداند.
من اين
موضع اسلامي و ديني را قبول دارم كه آدم نبايد ظلمپذير باشد.
بايد روشي پيش بگيريم
كه عزت ملت مسلمان در درازمدت حفظ شود. وارد حيطهاي نشويم كه
بخواهند به ما امر و
نهي كنند و به ما نه بگويند. تاكنون در هيچ شرايطي قانوني وجود
نداشته كه بگويد
ايران حق غنيسازي ندارد.
اگر در اين مسأله پيشتر برويم اين مسأله تبديل به
قانون
ميشود و ديگر نميتوان به راحتي تغييرش داد.
|