خبرگزاری مهر
و فارس
اعلام كردند كه در جريان سفر احمدی نژاد به سيستان و بلوچستان،
مردم
بيش از
170 هزار
نامه
به
رئيس جمهور
دادند. اينها تازه مردمی بوده اند كه دستشان به يكی از مقامات
همراه احمدی نژاد رسيده و نامه را توانسته اند رد كنند. اين در
استانی است كه كمتر از هر استان ديگری جمعيت دارد و كمتر از هر
استان ديگری هم وابستگی و اميد به حكومت مركزی دارد. از مقامات
گريزانند و اهل كوه و كمر، عبوراز مرزهای سه كشور افغانستان و
پاكستان و صحرا برای قاچاق اند. سواد خواندن و نوشتن نيز دراين
منطقه كمتر از همه مناطق ايران است. عليرغم همه اين دلائل، فقط
اگر همين 170 هزار نامه را ملاك قرار دهيم، با اولين چرخش و
امكان ريختن مردم به خيابانها، در هر شهر و استان چند صد هزار
نفر بجای نامه نوشتن و درد خود را بر روی كاغذ آوردن، اين درد
را فرياد خيابانی خواهند كرد؟ و داد خود را با خشم خواهند
گرفت؟
اين كه مردم نامه به احمدی نژاد داده اند، نه افتخار است و نه
مزيتی برای وی، فاجعه اينست كه مردم منتظر فرصت برای گفتن
حرفشان هستند. وقتی 170 هزار نامه از صفهای امنيتی عبور
میكند و بدست اطرافيان احمدی نژاد میرسد، نبايد به اين
انديشيد كه وقتی چنين صفی نباشد مردم به زبان ديگری با حاكمان
سخن خواهند گفت؟
تازه اين نامهها را بيافزايد به شمار نامههائی كه مردم
میروند به جماران و میاندازد در دو چاهی كه معلوم نيست چگونه
از زير نقب زده و هر چند روز يكبار از آن ته خالی میشود تا
چاه پر نشود! |