پيش از آنكه دولت اصلاحات امور تربيتی مدارس را منحل كند، همة
دانشآموزانی
كه
با اين نهاد شوم سر وكار پيدا كرده بودند میدانستند كه وظيفه
اين نهاد جز جاسوسی و آزار و اذيت دانش آموزان چيز ديگری
نيست. دانشآموزی میگفت اوايل كه دانشآموزان هنوز
نمیدانستند با چه ارگان هولناكی سر و كار دارند، گول مربيان
پرورشی را میخوردند. مربی امور پرورشی به آنها میگفت: بيائيد
برای من درد دل كنيد، من كمكتان میكنم كه با فرد
موردعلاقهتان ازدواج كنيد. اما چند مورد كه بچهها اعتماد
كردند، معلوم شد كه فقط قرار بوده برايشان پروندهسازی شود و
دانشآموزان بيچاره فقط ابزار ترقی جاسوسها شوند. اين امر
باعث شد كه دست اين جاسوسهای بيكار و بيسواد رو شود و نهاد
پرورشی يا امورتربيتی مدارس چنان بیآبرو شود كه هيچ كس، حتی
دو آتشهترين طرفداران راستهای افراطی هم جرئت نكردند نسبت
به انحلال آن اعتراض كنند.
با
روی كار آمدن دولت احمدینژاد، همان گونه كه انتظار میرفت،
همه چيز به عقب بازگشت و يكی از اين عقبگردها احيای امورتربيتی
در مدارس است. اما فاجعهانگيرتر آنكه تأسيس اين معاونت جاسوسی
به بهای قربانی كردن تربيت بدنی مدارس صورت گرفته است. نهادی
كه به اعتراف دوست و دشمن خود در ارتقای سطح ورزش مدارس بسيار
موفقيتآميز عمل كرده و كارهای بسيار باارزشی انجام داده است.
قرار شده كه اين نهاد كه تاكنون مستقل عمل میكرده برود زير
چتر امور پرورشی و بشود زير مجموعه آن. فقط مانده بود كه
نظامیها و امنيتیها بريزند توی مدارس و امكانات ورزشی مدارس
را در چنگ خود بگيرند. |