ابطحی ـ بحث نقش مردم در حكومت و اين كه آيا آنان تعيين كننده
سرنوشت حكومت هستند يا اين كه ولی فقيه به نمايندگی از خدا
تعيين سرنوشت میكند، از مباحث سياسی روز شده است. مكتب آقای
مصباح معروف، اضافه بر نظرات قبلی خود، اخيرا پای امام را هم
به ميان كشيده اند و اعلام میكنند اصلا امام هم به جمهوريت
اعتقاد نداشته است.
در اين مورد توجه به چند نكته بسيار با اهميت است:
۱- شايد وقتی كسی و يا جريانی نتوانسته باشد رأی مردم را به
دست آورد جا داشته باشد برای به دست آوردن قدرت از اين دست
نظرات ارائه نمايد اما وقتی كه مثل شرايط امروز، آن هم لا اقل
در شكل ظاهری آن با رأی مردم رئيس جمهوری ارادتمند به مكتب
آقای مصباح انتخاب شده و بايد برای تحكيم رئيس جمهور خيلی روی
رأی مردم مانور بدهند اين مباحث را مطرح میكنند از ديد سياسی
حكايت از ماجرای عميق تری میكند.
شايد آنان گمان میبرند كه ديگر امكان به دست آوردن چنين وضعيت
يك دستی در حكومت و انتخاب فردی مثل رئيس جمهور فعلی وجود
نداشته باشد. امروز كه چنين موقعيتی را به دست آورده اند، قصد
دارندبیاعتنايی به رأی مردم را نهادينه كنند و حتی امام را
فدای اين ديدگاه خود كنند تا ديگر با اعتماد به رأی مردم شرايط
تغيير نكند.
۲- خوشبختانه دوستان امام نظرات مختلفی را در رد اين ديدگاه
ارائه كرده اند و باز هم توضيح خواهند داد. مهمتر از همه اين
كه امام اين قانون اساسی را تأييد كرد، كه در آن ملاك همه ی
مشروعيتها رأی و انتخاب مردم است و فصل الخطاب است. اگر در
مبانی قانون اساسی بحث كردن مجاز باشد آيا در همه ی مبانی آن
اجازه بحث كردن داده میشود؟ يا فقط در مورد محدود كردن حق
مردم میتوان حرف زد؟
۳- سالها بود كه علاقه مندان به انديشه مترقی اسلام و معتقدان
متوازن به جمهوريت و اسلاميت میگفتند كه جريانی به مردم و نقش
آنان اعتقاد ندارند، امروز كه شرايط مساعد شده،بیرو در
بايستی نظرات خود را اعلام میكنند. اين تنها نكته مثبت
اتفاقات سياسی اين روزهاست. |