ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مصباح يزدی  
آن 12 روحانی
و اين تازه به دولت رسيده
و.الپر

 
 
 
 
 

 

هفته پيش كه بحث‌های بين طرفداران و مخالفان مصباح يزدی به اوج رسيده بود، چند نماينده اصولگرا هم از تريبون مجلس از او دفاع كردند. يكجا يك نماينده به نام حسين نجابت ادعايی عجيب كرد كه برای خود من خيلی سؤال برانگيز شد.

قبلا آقای خاتمی با اشاره تلويحی به مصباح گفته بود او با انقلابيون ميانه‌ای نداشته و حالا مدعی شده و می‌خواهد انقلاب را منحرف كند. حالا اين نماينده مجلس هفتمی با سابقه تراشيدن برای مصباح گفته بود او جزو دوازده نفری است كه در دفاع از امام نامه امضا كردند. بعد از چهار روز پيگيری، الان به طور مستند پی برده‌ام كه ادعای اين نماينده اصولگرا از اساس دروغ است.

ماجرا از اين قرار است كه بعد از فوت آيت الله محسن حكيم كه مرجع تقليد اجماعی شيعيان بود، بحث درباره مرجع بعدی شروع می‌شود و با تلاش‌های رژيم شاه از يك طرف و مخالفين مذهبی رژيم از طرف ديگر، كار بالا می‌گيرد. رژيم سعی می‌كند افرادی مثل آيت الله شريعتمداری يا خويی را مطرح كند و سطح امام خمينی را پايين‌تر از مرجعيت جلوه دهد تا با توجه به سابقه اختلافاتی كه بين ايشان و رژيم وجود داشته، ياران خمينی قدرت نگيرند.

در اين مقطع، نامه‌ای به ابتكار آيت الله منتظری و آيت الله ربانی شيرازی تهيه می‌شود كه اين دو نفر و ده تن ديگر از علمای قم (كه در نهايت به نامه 12 نفره علما معروف می‌شود) به همراه سه تن از علمای شيعه خارج از كشور پای آن را امضا می‌كنند. متن كامل آن نامه، اسامی امضاكنندگان و توضيحی كه هريك در پای امضای خود آورده‌اند، در كتاب «بررسی و تحليلی از نهضت امام خمينی» نوشته سيد حميد روحانی، جلد اول، ص 67-76 آمده است. اين نامه، علاوه بر تعيين مرجعيت، به خصوص از اين جهت در تاريخ انقلاب حائز اهميت شده كه در متن آن تلويحا به تلاش‌های رژيم برای كنار راندن امام اشاره و بر نقش او در رهبری مبارزات تأكيد می‌كند.

اسامی اين افراد كه از حوزه علميه قم به تأييد مرجعيت آيت الله خمينی می‌پردازند، به شرح زير است:

1- حسينعلی منتظري

2- ربانی شيرازي

3- محمد موحدی فاضل (لنكرانی)

4- حسين نوری (همدانی)

5- نعمت الله صالحی (نجف آبادی)

6- احمد جنتي

7- ابوالقاسم خزعلي

8- يحيی انصاری شيرازي

9- علی مشكيني

10- غلامرضا صلواتي

11- محمد شاه آبادي

12- ابراهيم اميني

و علاوه بر اينها امضای محمد شريعت اصفهانی (پاكستان)، طالب جوهری (پاكستان) و محمد مصطفی جوهر (هندوستان) نيز پای اين نامه آمده است.

همانطور كه می‌بينيد نام مصباح يزدی در اين ليست نيست و او علاوه بر اينكه با نيروهای مبارز سياسی نزديكی زيادی نداشته، اساسا در حد و اندازه اين هم نبوده كه بخواهد مرجعيت كسی را تأييد كند.

بررسی‌های بيشترم به اين نتيجه رسيد كه محمدتقی مصباح يزدی در بين تمام نامه‌ها و اطلاعيه‌های سالهای 41 تا 43 كه هر روز يك اختلاف جديد بين حوزه قم با رژيم شاه پيش می‌آمد، تنها پای دو نامه را امضا كرده كه آن هم خطاب به رئيس دولت و حاوی درخواست آزادی زندانيان سياسی است، نه هيچ انتقادی از كل رژيم يا خدای‌نكرده! مخالفت با آن.

برای خود من كه خيلی عجيب بود چرا اينهمه روحانيون اصلاح طلب به ابراز عقيده يك نفر (محسن غرويان) با تندی واكنش نشان داده بودند تا جايی كه گاهی نزديك بود آزادی و حق بيان او هم مخدوش شود، اما در مورد اين كذب محض و تحريف آشكار تاريخ انقلاب اسلامی سكوت كرده‌اند؛ آن وقت من جوان بيست و چند ساله كه بابايم هم آن موقع به سن بلوغ نرسيده بوده، بايد حقيقت تاريخ را پيدا و مطرح و از آن دفاع كنم.

به هرحال ديديد كه نماينده اصولگرای مجلس هفتم برای تطهير مصباح يزدی چطور به تحريف تاريخ پرداخته است. حالا بايد ببينيم آيا حداد عادل و مجلس هفتمی‌ها يك اصولگرای واقعی هستند و جرأت دارند اين خطای آشكار و نسبت نادرست را از همان تريبون مجلس اصلاح كنند يا خير.