...عملکرد
منطقی، حقوقی ، شجاعانه و قابل دفاع
اعضای
سندیکای اتوبوسرانی
بخوبی نشان داد که
وقتی
یک نیروی اجتماعی دارای وزن کافی و تأثیرگذار باشد، حتی
اقدامات رادیکال
آن (مثلا دست زدن به تحصن و یا تجمع بدون مجوز) از سوی ساختار
سیاسی کم و
بیش پذیرفته میشود.
چراکه تقابل با چنین نیرویی
«هزینههای
عینی و واقعی»
برای سیستم دربردارد.
البته همین نیروها هم به احتمال فراوان هزینهها و برخوردهایی
را متوجه
خود میبینند، اما در قبال این هزینه، منفعت ملموسی هم نصیبشان
میشود.
(مقایسه
کنید نسبت هزینه و فایده اقدام اتوبوسرانان را با همتایان
دانشجو و روزنامه نگارشان).
اگر بخواهم صریحتر صحبت کنم، اصولا
از روزنامه نگاران و دانشجویان در مقطع کنونی نمی توان بعنوان
«نیروی اجتماعی» یاد کرد.
هر دو گروه، دچار یأس، انفعال و مهمتر از همه
«از
هم گسیختگی»
هستند. البته فکر میکنم هر دو گروه بتدریج در حال بهبود
موقعیت خود و شکل
دادن پیوندهای تازه و بعضا متفاوتی هستند. پیوندهایی که البته
بسیار مانده
تا به موقعیت کنونی کارگران برسند.
کارگرانی که با فاصله چند روز پس از اعتصابشان عالیترین مقام
شهری
(شهردار
تهران) را به پاسخگویی و قول دادن برای پیگیری وضع بازداشت شدگان
(و
حتی
ملاقات با خوانواده
منصور
اسانلو(
وامی دارد. |