ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

پرسشهای بلند داریوش سجادی، پاسخهای کوتاه موسوی خوئینی ها
موسوی خوئینی ها:
ایران در دشوارترین شرایط
 27 سال گذشته قرار گرفته

من به دانشجویان نصیحت کردم، مسائل کشور را بموجب اهمیت آنها دسته بندی کنند و در شرایط کنونی به اصلی ترین آنها بپردازند. اختلافات و مسائل داخلی مجمع روحانیون ( در پاسخ به پرسش عدم حمایت کافی این مجمع از کاندیداتوری مهدی کروبی برای ریاست جمهوری) نیز یک امر خانوادگی و داخلی است. اصلاحات در درون مجلس خبرگان باید دنبال شود و این کاری است دراز مدت.

 
 
 
 

 

داریوش سجادی:

جنابعالی طی 8 سال گذشته که معروف به 8 سال اصلاحات بود يکی از رهبران موثر اين جنبش محسوب می شديد با يک ويژگی منحصر بفرد و آن قرار داشتن شما در هاله ای از سکوت بود و ظاهراً تعمداً کمتر رغبتی برای اتخاذ موضع گيری آشکار و علنی در سپهر جامعه داشتيد.

اما اخيراً مشاهده شد که بعد از آن سکوت طولانی طی نشستی که ماه گذشته با انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران داشتيد، مواضع و بيانات اصولگرايانه ای را مطرح کرديد از جمله اينکه:

« ايران كشوري مذهبي است و از قبل از اسلام نيز كشوري مذهبي بوده
در ايران روشنفكر فاصله گرفته از مذهب هميشه خودش را خسته كرده ؛ جولان مي‌دهد ولي به جايي نمي‌رسد شما بدانيد كه گرايش‌ ضد ديني در نهايت ضد مردم مي‌شود چون مردم مذهبي هستند و روشنفكر وقتي هرچه تلاش مي‌كند مي‌بيند در مردم تاثير ندارد آن وقت مردم را بي شعور و نفهم مي‌داند»

در جای ديگری هم اظهار داشتيد

«من به دوستان حزبي هم هميشه گفته‌ام اگر از مردم به لحاظ ديانت ‏ فاصله گرفتيد مشكل پيدا خواهيد كرد شما مي‌خواهيد با شيوه خاصي مملكت را اداره كنيد پس بايد مردم بپذيرند و اگر مردم پذيرفتند حكومت دست شما خواهد افتاد»

اما همانطور که قطعاً خودتان هم مطلع هستيد سخنان شما بازتاب های بعضاً مختلفی نزد جناح های سياسی داشت تا جائی که دست راستی های سنتی از آن استقبال کردند و پاره ای از دانشجويان و منتسبين به ملی مذهبی ها نسبت به آن موضع ترش رويانه گرفتند و بخش ديگری از دانشجويان هم خواستار مرزبندی شفاف تر شما با دگرانديشان شدند.

اما نکته جالب آنجا بود که مشاهده کرديم جناب آقای خاتمی نيز طی يکی از مصاحبه های اخيرشان تصادفاً بنوعی مواضعی مشابه با مواضع شما را مطرح کردن و گفتند:

«من به دوستانمان مي‌گفتم كه بر مبناي انقلاب اسلامي حركت كنيد، قانون اساسي را بپذيريد و اولويت‌ها را تشخيص دهيد، نمي‌توان پذيرفت كه مملكت فقير است اما ما فقط شعار اصلاحات بدهيم»

حال با توجه به مجموعه سخنان جنابعالی و آقای خاتمی و با توجه به انتساب هر دو شما به مجمع روحانيون مبارز آيا اين مواضع را بايد نوعی برائت يا تنزه طلبی مجمع روحانيون از متحدين قبلی خود طی 8 سال گذشته تلقی کنيم؟

موسوی خوئینی ها:

آنچه که من در نشست انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در میان گذاشتم، یک توصیه اخلاقی و یک نصیحتی بود به کسانی که يا به منزله فرزندان من هستند و یا برادران من محسوب می شوند. بیشتر هم در حقیقت توصیه به خودمان بود نه اینکه به یک جمع دیگر. ما باید در موضع گیری های خود توجه داشته باشیم تا حقیقت را آنچنان که هست بفهمیم و بیان کنیم و تحت تاثیر جاذبه های نفسانی به این سمت وآن سمت کشیده نشویم. پس آنچه که من در آن جلسه گفتم یک نصیحت بود و عمده دریافت کنندگان آن پیام هم کسانی بودند که امروز به منزله فرزندان من هستند و به هیچ وجه مفهومی از تنزه طلبی در آن نبود. همچنین اين مواضع به معنای جدا شدن ما از کسانی که در دوران 8 سال گذشته با هم بودند و از آغاز شروع این سالها با هم حرکت می کردند، نيست. بلکه صرفاً توصیه هائی بود که از ناحیه بعضی نسبت به بعضی دیگر طرح می شود که من هم به نوبه خودم آنچه را که لازم می دانستم به عنوان یک پدر و یا یک برادر به آنها نصیحت کردم.

داریوش سجادی:

اما علی رغم تاکيدتان بر مواضع ناصحانه در نشست با دانشجويان، مشاهده کرديم آن مواضع از بازتاب های منفی نزد پاره ای از متحدين قبلی تان برخوردار شد تا جائی که يکی از روزنامه نگاران اصلاح طلب صراحتاً در مراسم گرامی داشت جناب آقای اکبر گنجی با استناد بر اين بخش از اظهارات شما مبنی بر اينکه:

«اگر حكومت كسي را اذيت كرد آيا دليل مي‌شود بگويد حكومت بوش را بر جمهوري اسلامي ترجيح مي‌دهد؟ گاهي طوري در مورد مظالم اين حكومت صحبت مي‌شود كه گويي روي پهلوي را سفيد كرده است اين كم لطفي است و بلكه بي‌انصافي محض است»

ايشان با استناد به اين اظهارات خطاب به شما اظهار داشت:

«آقاى موسوى خوئينى ها به جاى آنكه از كسانى كه حقوق شان نقض شده دفاع كنند، عليه آنها صحبت مى كنند. احتمالاً ايشان جاى مناسبى نشسته و هيچ گاه جاى گنجى نبوده اند كه اين سخنان را مى گويند»

پاسخ جنابعالی به چنين گلايه هائی چيست؟

موسوی خوئینی ها:

کماکان تاکيد می کنم که آن حرف ها نصیحتی بود که من خدمت برادران و فرزندان خودم داشتم و چنانچه فرصت دیگری هم بدستم آورم آن نصايح را تکرار خواهم کرد. طبیعتاً ممکن است ازبعضی از نصایح من رنجش خاطر پیدا شود یا شاید بعضی از دوستان این گونه معتقد باشند که بنده در آن جایگاهی نیستم تا کسی را نصیحت کنم. اگر اینطور هم تلقی کرده باشند به هر حال من وظیفه خودم را انجام داده ام.

داریوش سجادی:

با توجه به اصرارتان بر مواضع ناصحانه مايلم به اين نکته اشاره کنم که شخص آقای موسوی خوئينی ها در طول 26 سال گذشته خصوصاً از بعد از اشغال سفارت آمريکا توانسته بود نقش واسطی ميان اقشار دانشجو و روحانيون خط امامی را عهده داری کنند و از همين بابت هم جنابعالی تا حدود زيادی همواره مورد اعتماد و وثوق دانشجويان کشور بوديد.

حال با چنين پيشينه ای چنانچه بخواهيد جنبش فعلی دانشجوئی کشور را از همان موضع ناصحانه مورد ارزيابی قرار دهيد تصور می کنيد اين جنبش چه تفاوتی با دانشجويان دهه 60 پيدا کرده و جای آن آرمان خواهی های دانشجويان دهه 60 اکنون چه چيزی جايگزين شده؟

موسوی خوئینی ها:

من مجدداً دنبال فرصتی می گردم تا مطالبی را به دانشجویان که مانند فرزندانم هستند، عرض کنم. ولی در اینجا به همین اندازه اکتفا می کنم و خدمت همه دانشجویان عزیزمان عرض می کنم که شرایط امروز ما پیچیده تر از همه دور ه های گذشته است. در تشخیص امور بايد مسائل را بصورت اصلی و فرعی ديده و توجه خود را متوجه مسائل اصلی کرده و حرکت و تلاش مان را جهت رسیدن به آن مسئله اصلی با چشم پوشی موقت از مسائل فرعی، تعقيب کنيم. شرايط فعلی، شرایط پیچیده ای است و تشخیص مسائل اصلی و فرعی هشیاری بیشتری می خواهد که این کاملاً از عهده دانشجویان برمی آید.

دانشجويان این توانایی را دارند تا مسائل را اصلی و فرعی کنند و مسائل اصلی را در اولویت قرار داده و با همان نشاط همیشگی در جهت اصلاح همه نقصان و کاستی هائی که در جامعه و حکومت و قدرت به نظرشان می آيد، برخورد کنند.

تاکيد می کنم که عزيزان دانشجو و دوستان بايد همچنان جهت اصلاح امور با رعایت همان مسائل اصلی وفرعی در صحنه حاضر باشند.

داریوش سجادی:

مايلم سوال بعدی خود را متوجه نشست اخير مجمع روحانيون مبارز کنم. مجمع روحانيون مبارز پيرو نشست ماه جاری اقدام به ابراز دل نگرانی نسبت به مواضع متخذه برخی از شخصيت ها و گروه هائی کرد که طی آن بنوعی جمهوريت نظام و نگاه بنيان گذار جمهوری اسلامی به نقش موثر مردم در ساختار حکومتی را زير سوال برده اند.

در همين راستا مشاهده شد جناب آقای خاتمی هم طی نشست با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی بنوعی اين دل نگرانی را مطرح کردند و حتی هشدار دادند که:

« من از نظر وضعيت کنوني ترکيب نيروها، براي آينده انقلاب اسلامي و رهبري احساس خطر مي‌کنم يعني در مجلس خبرگان ممکن است مسير به سمتي برود که کساني که دقيقاً با انقلاب سازگاري نداشتند ابتکار عمل را در دست بگيرند اين مسأله خطرناکي است که مطمئنم اين طيف نه رهبري را قبول دارند نه قانون اساسي را»

بعنوان دبير کل مجمع روحانيون مبارز اولاً دلائل اين دل نگرانی چيست و اساساً تصور می کنيد چه چيزی باعث شده در اين مقطع پاره ای از شخصيت ها و تريبون های سياسی و روحانی مطرح کننده عدم عنايت باطنی آيت الله خمينی به نقش جمهور مردم در تکوين نظام جمهوری اسلامی شوند؟

موسوی خوئینی ها:

مجمع روحانیون و همه گروههایی که در طیف اصلاح طلب قرار می گیرند هميشه دنبال آزادی فکر واندیشه و بیان هستند. ما معتقديم بابت کسانی که این روزها مطالبی را در ارتباط با مسائل جمهوریت و میزان اعتبار آراء مردم از نظر دینی مطرح می کنند تا زمانی که چنين عقائدی صرفاً به عنوان يک انديشه مطرح می شود، نبايد هيچ گونه نگرانی از اين بابت داشته باشيم. هرگز نباید مطرح کنندگان این گونه افکار را به عنوان کسانی که با اصل نظام درافتاده و یا آگاهانه و ناآگاهانه در پی براندازی نظام هستند، متهم کنيم. این مطالب زیبنده جناح و طیف اصلاح طلب نیست که به طرف مقابلش چنین اتهاماتی را بزند. ما باید این را به عنوان یک اصل بپذیریم که افراد و صاحبان اندیشه برای طرح نظرات خود از آزادی و اختيار برخوردارند. اما اینکه اندیشه «بی اصالتی جمهوريت در ساختار نظام» به حضرت امام نسبت داده شود، چنين چيزی تا حدی مایه نگرانی است. چرا چنين قرائتی از دین و قانون اساسی جمهوری اسلامی، زمينه ساز بی انگیزه شدن جامعه ومردم و صاحبان رای و حق در مشارکت امور کشورشان می شود. این گونه تفسیرها سبب می شود تا پایه جمهوریت نظام تضعیف شود. نمی خواهم بگویم کسانی که این افکار را مطرح می کنند در پی تضعیف پایه های نظام هستند. می خواهم بگویم آنها چه بخواهند چه نخواهند اینگونه قرائت ها چنین پیامد های ناخوشایندی را به همراه دارد. به هر حال نگرانی ما این است که اینگونه قرائت از دین و انتصاب آن قرائت به حضرت امام مایه دلسردی مردم نسبت به مشارکت در امر اداره کشور شود.

اساساً مردم را بدون حق دانستن و آنها را فاقد هيچگونه حقی در حاکمیت تلقی کردن و تنها برای ايشان تکلیف در برابر حکومت مقرر کردن، چنين اندیشه هائی است که از نظر ما قرائت صحیحی از دین نمی تواند باشد. نکته خطرناک اين است که صاحبان چنين طرز تلقی و انديشه هائی هر نوع اندیشه مغایر با تفکر خودشان را غیر اسلامی می دانند و در نتیجه هر نوع برخورد با صاحبان اندیشه های متفاوت را برای خود و هواداران شان مجاز می شمارند. نگرانی ما از این جهت است. يعنی اگر صرفاً موضوع تا اين حد بود که یک اندیشه و تفکری هست که در جامعه مطرح شده تا در مقابلش افکار و اندیشه های دیگر نيز مطرح شود، در آنصورت ما معتقديم هر قرائتی در هر اندازه ای که توانست افکار عمومی را نسبت به خودش جلب کند قطعاً آن قرائت در جامعه می تواند حرف اول را بزند. قطعاً در چنان حالتی هیچ جای نگرانی هم نخواهد بود. ولی قطعاً آن قرائت هائی که این روزها مطرح شده را نمی شود به حضرت امام نسبت داد و جمهوری اسلامی بر پایه چنین اندیشه ای نه بنا شده و نه می تواند بر پایه چنین اندیشه ای استوار و مستمر بماند.

داریوش سجادی:

علی رغم همه مسائلی که شما مطرح کرديد مشاهده می کنيم جناح بندی های سياسی و روحانی موجود در کشور از هم اکنون خود را در حالت دورخيز بمنظور شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قرار داده اند.

حال با توجه به مواضع آن دسته از روحانيون کم عنايت يا بی عنايت به جمهوريت موجود در انديشه آيت الله خمينی، در صورتی که در انتخابات خبرگان شاهد برخورد تنگ نظرانه شورای نگهبان در تعيين صلاحيت نامزدهای علاقه مند به شرکت در اين انتخابات باشيم، آيا مجمع روحانيون مبارز علی رغم همه اين دل نگرانی ها در انتخابات شرکت می کند؟

موسوی خوئینی ها:

یکی از مواردی که مجمع و همه گروه هائی که در طیف اصلاح طلب جا گرفته اند و می گیرند، اعتقاد به اصلاح آن دارند، مسئله انتخابات خبرگان است. اینکه من در جمع دانشجویان مسئله اصلاح در دریافت ها و برداشت های از دین و نه اصلاح در اصل دین را مطرح کردم، یک نمونه اش هم انتخابات مجلس خبرگان است. یعنی ما با این نگاه اصلاح طلبانه به مسئله خبرگان نگاه می کنیم که چه لزومی دارد و از کجای دین چنین قرائتی استفاده شده که اعضای مجلس خبرگان همه باید لزوماً مجتهد باشند؟

در کجای دین چنین چیزی آمده است؟ این صرفاً برداشت و قرائتی است که یک جمعی دارند.

یا در کجای دین آمده است که باید اعضای مجلس خبرگان همه روحانی باشند؟
یا در کجای دین آمده است که در مجلس خبرگان، غیر روحانی نمی تواند شرکت کند؟

یا چرا زنان نمی توانند عضو مجلس خبرگان باشند؟

یا چگونه ممکن است اعضای شورای نگهبان هم خود کاندیدای مجلس خبرگان باشند و در انتخابات شرکت کنند و هم خود داور اين انتخابات نسبت به سایر کاندیدها باشند؟
یعنی ايشان در تائید صلاحیت و یا عدم صلاحیت نامزدهای شرکت کننده در انتخابات خبرگان، هم خود شرکت داشته باشند و هم داور اين انتخابات باشند از اين حيث که آیا این انتخابات صحیح یا غیر صحیح برگزار شده يا خير؟

خوب اینها مسائلی است که به تعبیری جنابعالی می گوئيد و اصلاح طلب ها و دیگران هم همين را می گویند. به هر حال اینها نکاتی است که به عنوان اصلاح در امر انتخابات مجلس خبرگان مورد توجه مجمع روحانیون و گروه هائی که طی سال های گذشته با هم همکاری داشتند، قرار دارد و بموقع اين دل نگرانی ها را مطرح خواهيم کرد. اما علی رغم اینکه این نکات مورد انتقاد ما هست و تلاش می کنیم تا آنجا که ممکن است افکار عمومی جامعه را آماده برای اصلاح و تغییر این قوانین نمائيم در انتخابات هم تا آنجا که در توان مان باشد تلاش می کنیم شرکت کرده و نامزدهائی که مورد قبول مان هستند را به مردم معرفی کنیم.

طبيعتاً چنانچه نامزدهای ما موفق شوند تا در مجلس خبرگان آرای مردم را جلب کنند آنگاه ما بايد يک پروسه نسبتاً طولانی مدت را طی کنیم تا به آن چیزی که به عنوان اصلاحات به آن معتقد هستیم، برسیم. ضمن اینکه به دارندگان افکار مغایر و یا مخالف با آنچه که من عرض کردم هم احترام می گذاریم.

داریوش سجادی:

اما اينکه می فرمائيد افکار آن کسانی هم که حال به زعم بنده کمتر وسعت نظر نسبت به مسائل مبتلابه کشور دارند، محترم است، به چه معنا است؟ همانطور که قبلاً خدمتتان عرض کردم جناب آقای خاتمی صراحتاً نسبت به انتخابات مجلس خبرگان اعلام احساس خطر نسبت به آينده انقلاب اسلامی و رهبری کردند. حال اين ابراز نگرانی خصوصاً نسبت به رهبری به چه معنائی می تواند باشد؟

يعنی آيا می توان چنين تصوری را داشت که پاره ای از آقايان مترصد آنند تا در آن انتخابات بتوانند با کسب قدرت در خبرگان دورخيزی برای تصاحب يا تنگ کردن جايگاه رهبريت آيت الله خامنه ای داشته باشند؟

موسوی خوئینی ها:

من این نکته ای که از جناب آقای خاتمی فرمودید را نشنیدم و نمی دانم منظورشان چيست.

داریوش سجادی:

پس اجازه بديد سوال بعدی را خدمتتان مطرح کنم.

عنايت داريد که جناب آقای کروبی از ابتدای تاسيس مجمع روحانيون مبارز برخوردار از نقشی محوری در اين تشکل بود. اما همانطور که خودتان هم شاهد بوديد ايشان بعد از انتخابات رياست جمهوری اخير با گلايه هائی از مجمع جدا شدند و حزب اعتماد ملی را راه اندازی کردند.

توجه هم داريد که در انتخابات خرداد 76 شخص آقای کروبی از جمله روحانيون مجمع بودند که در دفاع از نامزدی آقای خاتمی بسيار پايمردی کردند. اما ظاهراً در انتخابات اخير رياست جمهوری علی رغم اينکه خاستگاه ايشان مجمع روحانيون مبارز بود اما ظاهراً در مجمع انگيزه اجماعی برای حمايت از نامزدی ايشان وجود نداشت.
جنابعالی بعنوان دبير کل جديد مجمع می توانيد علت آن عدم حمايت جدی مجمع از جناب آقای کروبی را توضيح دهيد؟

موسوی خوئینی ها:

من با عرض معذرت باید بگویم این مسائل، جنبه مسائل داخلی و خانوادگی ما را دارد.

ضمن اینکه جناب آقای کروبی و بعضی از دوستان مان تا حدودی به این مسائل پرداخته اند و توضيحات لازم را داده اند. ليکن من این مسائل را مثل اختلافات درون یک خانواده می دانم که در درون هم حل می شود. ضمن آنکه امروز هم ما احساس نگرانی از تشکیل حزب اعتماد ملی نمی کنيم، بلکه بر عکس بسیار هم خرسند هستیم. جناب آقای کروبی از شخصیتهای سابقه دار در مبارزه و انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی هستند. دعا می کنیم و اگر از دستمان بر بیآید کمک می کنیم که به امید خدا ایشان در راه اندازی این حزب و نهادینه کردن حرکتهای حزبی در کشورعزیزمان موفق باشند.

داریوش سجادی:

بعنوان آخرين پرسش، جنابعالی در مقام يکی از چهره های سرشناس سياسی کشور، دولت جديد و مجموعه عملکرد آن طی چند ماه گذشته را چگونه ارزيابی می کنيد؟ خصوصاً با توجه به اظهارات و مواضع تند جناب آقای احمدی نژاد نسبت به دولت اسرائيل که بازتاب های بسيار گسترده ای در سطح بين المللی داشت؟

موسوی خوئینی ها:

در مورد دولت جدید با توجه به اینکه از تصدی رئیس جمهور جدید خیلی نمی گذرد، معتقدم هنوز برای ایشان بايد فرصت داده شود تا نشان دهند در اداره کشور چه توانی از خود دارند. اکنون برای ارزیابی عملکرد ايشان با توجه به اينکه ايشان مدت چندان زیادی نیست مشغول شده اند، زمان مناسبی نيست.

بنابراین من مانند بسیاری از دوستان دیگر فکر می کنم که هنوز بايد اجازه دهیم مدتی بگذرد تا تنایج عملکرد مدیریت جدید به صورت محسوس در جامعه ظاهر شود، آنگاه می توانيم اظهار نظر قابل درکی از کارنامه دولت ارائه دهيم.

شايد امروز داوری کردن در مورد عملکرد دولت جدید در افکار عمومی چندان امر محسوس و ملموسی نباشد. قطعاً وقتی نتايج عملکرد دولت جدید تا حدی برای جامعه قابل لمس و درک شد در آنصورت اظهار نظر راحت تر خواهد بود.(تلویزیون هما)