وبلاگ‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

حمله به ایران
برندگان و بازندگان
و. سهیل آصفی

 
 
 
 
 

بازی که مابین غرب ( امپریالیسم) و جمهوری اسلامی شروع شده، در این مرحله، اعلام خطر جدی است برای منافع ملی ایران. حضور ایالات متحده در منطقه،وضعیت امروز عراق،افغانستان ،سوریه و... و نیز فعل و انفعالات داخل حاکمیت پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، وضعیتی پیچیده و تا سر حد هشدار برای کشور ما به وجود آورده است که با وجود میل به سکوتی که امروز دارم، هر کنشگری را به سخن گفتن وا می دارد... مرور چند شبکه اصلی غربی و مانیتور روزنامه های مهم ایالات متحده همه حاکی از زمزمه های اتفاقیست در شرف وقوع. مردم کوچه و خیابان و بخش بزرگی از آنها که  نخبگان ایران نامیده می شوند هنوز بر خطر این مهم چشم باز نکرده اند.آنها محق اند. دل بستن به توهم اصلاح طلبی درون ساختاری و امیدی اندوده در سراب به تحول از این راه چنان همه را سرخوده کرده که این بار هم گمانشان توافقی است آشکاره یا نهان میان حاکمیت ایران و غرب.  پارامترها اما این بار بسیار متغیرند و نکته اینجاست که بدون هیچ گونه "توهم توطئه" و از این قبیل به این واقعیت عینی برسیم که هر دو  بازیگر این صحنه که "بحران هسته ای" نامش گذاشته اند در یک سو  و با هم گام می زنند.با اینکه اختلافات و تضادها بین این دو بازیگران، واقعیتی انکار ناشدنیست  اما گام زدن در همان مسیر واحد است که می تواند تعین کننده فاینال سکانس این بازی خطرناک باشد. سوی دیگر  این بازی اما  مردم ایران هستند. همان ها که در آستانه بیست و هفتمین سالگرد حرکت تاریخی خود، به دنبال رویای ناکام انقلاب 57 تشنه تشنه اند و غالبا خود نیز نمی دانند که این عطش از کجا ناشی می شود... گاه به یاد آسایش نسبی اقتصادی که به مدد سرازیری پول هنگفت نفت در نظام پادشاهی وجود داشت می افتند و لعن و نفرین می کنند به آنچه که "خودکشی جمعی" نامش نهاده اند و  گاه به دنبال "هخا" و پهلوی طلبان گنج نایافته را از بوشیستها طلب می کنند. به همین دلیل، درست در چنین مقطع حساسی ، آگاهانه یا نا آگاهانه با انفعال خود خوراک کاملی را برای بازیگردانان این صحنه فراهم کرده اند.این همه انفعال چرا؟ این مساله از استیصال تام مردم ناشی می شود. چه کسی می تواند مردم را تقصیرکار بداند؟ روشنفکران مردم را؟ دانشجویانش را؟ و هم آنان را که که عمری است در صدد نشاندن مردم  بر شانه هایشان هستند تا آنها را گرد حباب شهر بچرخانند تا ببینند که آفتابشان کجاست و باورشان کنند... بیست و هشت سال از انقلاب بهمن گذشت. ناباورانه با اشک و لبخند می خواهیم تا شاید در شب تولدش شمعی بیفروزیم اما نه دست مجال می دهد و نه دل... نشد و نتوانستیم زیرا که زود فراموش کردیم ما خود نیز مردمیم، راهبر نیستیم و توان راهبریمان هیچ توشه ای در کوله بار ندارد. تنها ایستادیم و دیدیم زیباترین فرزندانمان را که کرور کرور بردند و بردند... اکنون نیز حرفه ای نداریم جز روشنگری . در مرور وبلاگهای فارسی، کمتر مطلبی جدی در مورد خطری که امروز منافع ملی ایران را تهدید می کند دیدم. هنوز بازی را جدی نگرفته اند و گمانشان توافقیست قطعی ما بین دو طرف مناقشه. چیزی که دور از ذهن هم نیست اما ترس از این دارم که انفجار موشک در یک یا دو نقطه حساس میهن ما خواب را از چشم مردم بیدار کند و آنها که در صدد فراهم آوردن هیزم بازی بودند را مسرور گرداند...باید توده مردم را آگاه کرد که این بازی ارتباطی به اصلاح طلبان حکومتی سابق یا محافظه کاران مذهبی ندارد. این بازی خطرناکی است که از سوی غرب و دولتمردان تهران آغاز شده و  دریغ که همه آن لوازمی  که تندروترین نومحافظه کاران تیم پرزیدنت بوش و لابیمن های صهیونیست به دنبالش هستند نیز اکنون فراهم شده است... ابعاد تحریمی که احتمال اعمال آن از سوی شورای حکام بر علیه ایران وجود دارد،تا چه حد به ضرر حاکمیت و تا چه حد به ضرر مردم ایران تمام خواهد شد؟.. بازی خطرناکی که بر سر ایران ما  جریان دارد پاسخ دقیق به پرسش هایی از این قبیل را دشوار کرده است.در چنین مقطع حساسی شاید باید بیشتر  گفت و نوشت که اکنون چگونه می توان  حرکتی ملی را سامان داد برای پاسداشت  استقلال و تمامیت ارضی ایران. حرکتی که محوریت آن "آزادی آری" باشد و "سلطه امریکا نه"! آیا حرکت در برهه زمانی فعلی، تنها کت بسته به استقبال بوش رفتن است؟ کیست که از حمایت جنبش های مترقی در ایالات متحده و سراسر جهان از مردم ایران دلشاد نشود اما واقعا به گمان بخشی از نخبگان ما تنها ره رهایی دل بستن کامل به قبله ایست که از دل آن، تحولات مابعد انقلاب بهمن یک به یک ردیف شد؟ درس های تاریخ و تاوان های تا بی شماره آن در این میانه چه نقشی بازی می کنند؟...واقعا اگر به فرض نه چندان محال، حمله نظامی هدفمند به مراکز استراتژیک ایران عملی شود  آیا می توان یقین داشت که بازنده بزرگ آن، حکومت دینی ایران است؟!...