آفتاب- اولين خدشه به چهره ايران، به دنبال سخنراني
احمدي نژاد در نيويورك پديد آمد. احمدي نژاد خود گفت كه در
هنگام سخنراني،
نوري سفيد او را در بر گرفت و سپس سراسر سالن را پر كرد و به
دنبال آن،
همه خاضع و مبهوت، به سخنان او گوش دادند. با اين حال، سخنراني
كه تمام
شد، سيلي از اتهام و نفرت، از همه جاي دنيا به سوي ايران
سرازير شد. خود
احمدي نژاد، امّا، اصلاً از اين بابت ناراحت نشد و آن واكنشها
را در حساب
مثبت كارنامه ي مديريتي اش، ثبت كرد
دومين خدشه، زماني وارد شد كه در اوج انفعال ديپلماتيك ايران و
خواب سنگين
وزير و معاونين وزارت خارجه، 100% متن پيشنهادي اروپا عليه
ايران در اجلاس
سپتامبر آژانس، تصويب شد و براي نخستين بار، ايران را از تمامي
حقوق خود
در فن آوري هسته اي، محروم اعلام كرد و خواستار آن شد كه ايران
مانند
عراق، مورد بازرسيهاي فرا پروتكلي قرار بگيرد! احمدي نژاد خيلي
زود واكنش
نشان داد و قطعنامه را نشانه جداشدن حق از باطل و از علايم
ضرورت انتخاب
مشي انقلابي و مهدوي دانست.
سومين
خدشه، زماني چهره ايران را خراشيد كه احمدي نژاد به رغم مواضع
تند و
انقلابي، اجازه داد كه بازرسيهاي فراپروتكلي از سايتهاي نظامي
و حساس كشور
انجام بشود؛ امري كه هيچ گاه پيش از احمدي نژاد در مخيلّه
بازرسان آژانس
هم نمي گنجيد. اين دستور احمدي نژاد مبتني بر اين تفكر غلط بود
كه به جاي
اينكه ما با كشورهاي پر نفوذ در مجامع بين المللي گفتگو كنيم،
بايد با خود
اين مجامع، وارد تعامل بشويم و آنها را قانع سازيم. مبتني بر
همين تفكر،
احمدي نژاد گفتگو با اروپا را قطع كرد و به دامن آژانس پناه
برد. با اين
حال، چهارمين خدشه را همين آژانس، بر حيثيت كشورمان وارد ساخت،
آژانس بعد
از آن همه بازرسي از مراكز حساس نظامي و تفتيش از دانشمندان
اتمي ايران،
در برخوردي حق ناشناسانه، به يكباره اعلام كرد كه ايران، آن
طور كه بايد و
شايد، همكاري نمي كند! بنابراين، تفكر غلطي كه بنيان ديپلماسي
هسته اي
احمدي نژاد شده بود باعث شد كه هم اسرار نظامي مان از دست برود
و هم به
عدم همكاري با آژانس، متهم بشويم!
چهارمين خدشه، زماني به اعتبار
ملّي ايران وارد آمد كه ديپلماسي هسته اي احمدي نژاد، سراغ هند
رفت و نگاه
يكسويه به شرق را جايگزين ديپلماسي سه جانبه: «مذاكره با
اروپا، مذاكره با
چين و روسيه و مذاكره با
NAM
(غير متعهدها) نمود. چرخش هنديها در آژانس،
به رغم قولهاي چرب و شيرين احمدي نژاد در زمينه نفت و گاز،
تحقير زشتي بود
كه در حق نمايندگان جمهوري اسلامي، رواداشته شد.
پنجمين خدشه، در
جريان سخنراني احمدي نژاد در سمينار موسوم به جهان بدون
صهيونيسم اتفاق
افتاد. در حالي كه مجموعه نظام، روشن ساخته بود كه از اين گونه
اظهار
نظرها از سوي مسئولان در اين رده، خودداري گردد، احمدي نژاد به
عنوان
مسئول اجرايي كشور، خواستار محو اسرائيل از نقشه جهان گرديد.
اين اظهارات،
باعث شد كه افكار عمومي جهان – مخصوصاً غرب – دچار اشتباه شوند
و آراي
دولتمردان ايران را، فاشيستي بخوانند و ضمناً بهانه خوبي به
دست دشمنان
ايران داد تا مواضعشان را بر عليه ايران، به يكديگر نزديك
سازند. با این
سخنرانی بود که دومین قطعنامه محکومیت ایران در شورای امنیت
سازمان ملل به
تصویب رسید و به این ترتیب دو قطعنامه محکومیت پیاپی ظرف دو
ماه علیه
ایران صادر شد که در تاریخ ایران و جهان بیسابقه است.
ششمين خدشه،
زماني به انجام رسيد كه ايران، تقاضاي مذاكره با اروپا را به
طور رسمي طي
نامه اي مطرح كرد و اروپاييهاي مغرور نيز فرصت را غنيمت
دانستند و جواب
دندان شكني به دولت ايران دادند. ارسال اين نامه، ناظران سياسي
را غرق در
حيرت كرد؛ زيرا نه با آن مواضع تند و شعاري رئيس جمهور جور در
مي آمد و نه
با منطق ديپلماتيك.
خدشه هايي كه ظرف كمتر از سه ماه به حيثيت و
عزت ايران اسلامي وارد شده بود، براي اهل سياست، سنگين و نگران
كننده آمد.
اين لطمه ها در حالي وارد شد كه احمدي نژاد خيلي بيش از
مسئولان قبلي، از
حرّيت و انقلابيگري سخن مي گفت و حفظ اين عزت را ضرورت اول مي
دانست.
با
اين حال، خدشه هايي كه به حيثيت ايران اسلامي وارد شد، در كنار
ضعف
مديريتهاي احمدي نژاد ظرف همين مدت، بر دامنه نگرانيها افزود.
درست است كه
احمدي نژاد در بسياري از زمينه ها شناخت خوبي از مسائل خرد و
ريز دارد و
مشكلات مردم را نسبتاً خوب درك مي كند، مع هذا بايد قبول كرد
كه او از
توانايي كافي براي هدايت دولت در سطح كلان براي حل مشكلات خرد
مردم
برخوردار نيست. به همين دليل، اخراج فلّه اي و بدون منطق
مديران، انتخاب
افرادي كه هيچ گونه سنخيتي با شعارهاي عدالت گرايانه و آلودگي
ستيزانه وي
ندارند، رها كردن بخش وسيعي از وزارتخانه ها و سازمانها،
انتخاب همكاراني
ضعيف و عاجز در امر مديريت (آن هم براي پستهاي حساس)، و از همه
مهم تر، كم
تحملي رئيس جمهور در قبال انتقادها، بر نگرانيها نخبگان جامعه
دامن زد.
افزايش اين نگرانيها و ترس احمدي نژاد از جدي شدن طرح عدم
كفايت رئيس
جمهور، باعث شد تا رئيس جمهور، حالت تهاجمي تري به خود بگيرد و
به قول
معروف، با مشت آهنين به استقبال مخالفين خود برود.
صداي اولين مشت
آهنين احمدي نژاد، در جريان قضيه عدم رأي اعتماد آقاي تحصيلي
در مجلس به
صدا در آمد. احمدي نژاد كه پشت پرده ي مخالفت مجلس، طرح بي
كفايتي رئيس
جمهور را مي ديد، با عصبانيت گفت كه ليست بلند بالايي از
غارتگران بيت
المال در اختيار دارد. وي مخالفان را تهديد كرد كه آن ليست را
منتشر خواهد
كرد. در واقع احمدي نژاد نشان داد كه انتقادات مخالفان خود
نسبت به نحوه
مديريتش را با پيش كشيدن بحث آلودگيهاي مالي، پاسخ خواهد داد.
دومين
صداي مشت آهنين احمدي نژاد در جمع ائمه جمعه سراسر كشور به صدا
درآمد.
احمدي نژاد به ائمه جمعه گفت كه مخالفانش، مال مردم خور هستند.
وي با
اشاره به حمايت بسيج و سپاه از وي، گفت: كه تحملش حدي دارد و
اگر آنها دست
از مخالفت بر ندارند، از اختيارات خود بر عليه آنها استفاده
خواهد كرد.
احمدي
نژاد بعدازظهر همان روز در نشست استانداران سراسر كشور بار
ديگر مشت آهنين
خود را به زمين كوبيد و گفت كه دولتهاي قبلي داشتند مردم را به
قهقرا برده
و به سقوط مي كشاندند و او برعكس آنها عمل خواهد كرد تا مملكت
را نجات
دهد.
نگاهي كلي به شرايط سياسي جامعه نشان مي دهد كه جدال بين
احمدي نژاد و منتقدانش خيلي زودتر از آنچه فكر مي شد، اوج
گرفته و به
پلاريزاسيون فضاي سياسي كشور، انجاميده است؛ و شايد دليل اصلي
آن، اين
باشد كه اقدامات احمدي نژاد، خيلي زودتر از آنچه فكر مي شد،
تحمل منتقدان
را تاق كرده و سكوت را برايشان دشورا ساخته است؛ به ويژه آنكه
احمدي نژاد
بسيار علاقه مند است انتخاب شدن خود را يك «انقلاب» بخواند و
دوره هاي قبل
از خود را عمارتهاي پوسيده اي بداند كه بايد برخرابه هاي آنها،
دولت الهي)به
تعبير آقاي مصباح يزدي) برپا گردد و منصفانه بايد قبول كرد كه
خط
بطلان كشيدن بر دستاوردهاي مدني تاریخی انقلاب اسلامي، چيزي
نيست كه خيلي
از نخبگان ايراني، به آساني آن را برتابند. |