سردار سپاه "حسين صفار هرندی”
كه از سردبيری كيهان شريعتمداری رسيده است به وزارت ارشاد در
كابينه احمدی نژاد با حضور در جشنواره
نشريات برتر بسيج محدوديتهای
جديد وزارت ارشاد برای نمايش فيلم را اعلام كرد.
صفار هرندی به گردانندگان نشريات برتر بسيج وعده داد كه جلوی
صدور مجوز برای نشريات را خواهد گرفت تا نشريات بسيج، در
ميدانبیرقيب همچنان برتر بمانند!
هرندی گفت: «حتما بايد دليلی برای انتشار يك نشريه جديد وجود
داشته باشد. هر نشريهای بايد علت وجودش متفاوت با ديگری باشد
و در غير اين صورت وجود 10 نشريه هم زياد است . راه درستی نيست
كه هر كس بيايد و تقاضای نشريه بدهد، اما قانون دست افراد را
برای درخواست مجوز باز گذاشته است . اين كه كسی درخواست مجوز
میكند بايد معلوم شود چقدر اين كار را میشناسد و چقدر از پس
اين كار برمیآيد و آيا انگيزههای واقعیاش كار مطبوعاتی است
يا ايجاد محملی برای كار ديگر؟”
صفار هرندی خوب میداند كه روزنامه و نشريه تابع بازار
تقاضاست. حتی قيمت آگهی آن را هم تقاضا خريد اين نشريات تعيين
میكند و ادامه حياتش نيز بسته به همين تقاضاست، مگر اينكه
نشريهای با بودجه دولتی منتشر شود. مانند موقعيتی كه
روزنامههای كيهان، جمهوری اسلامی، رسالت، ابرار و بقيه
روزنامههای دست راستی دارند. سردارهرندی در اين صحبت میخواهد
بگويد "سليقه من، و نه مردم، تعيين میكند چی منتشر شود"، چرا
كه اگر غير از اين بود، اين تشخيص مردم بود كه ادامه حيات و يا
مرگ يك نشريه را تعيين میكرد و نه صفارهرندیها.
صفار هرندی در بخش ديگری از سخنرانی خود گفته است: «تيراژ
مطبوعات و محتوای آنها مايوس كننده است.»
سردار هرندی راست میگويد. تيراژ مطبوعات نه تنها مايوس كننده،
بلكه شرم آور است. در كشور كه تنها 5ر2 ميليون دانشجو و دانش
آموخته دارد، تيراز يكصد هزاری خجالت آور است، اما اگر امثال
هرندی كه خود در نابود شدن روزنامه كيهان نقش مهمی داشته اهل
خجالت هم باشند. سعيد حجاريان میگويد كه وقتی ترور شد،
روزنامههای مشاركت و صبح امروز نزديك به يك ميليون تيراژ
داشتند.(گفتگو با چشم انداز)
چه كسی در بستن اين روزنامهها و نابود كردن روزنامهها و بستن
فضای مطبوعاتی نقش داشته؟ گريبان او را بايد گرفت. يعنی گريبان
خود صفار هرندیها را. اين فاجعه بار نيست كه روزنامه وابسته
به بزرگترين موسسه انتشاراتی ايران، يعنی كيهان با همه
بخشنامههائی كه برای توزيع آن در زندانها، هواپيماها،
ترمينال اتوبوسرانی، قطارها و حراست ادارات صادر شده تا آن را
سهميه بندی شده بخرند و زور خوان كنند، به زور از مرز يكصد
هزار میگذرد؟ حتی در زمان شاه و زير شديد ترين سانسورهای قبل
از انقلاب، تيراژ اين روزنامه دوبرابر تيراژ كنونی اش بود و
جمعيت ايران يك دوم جمعيت كنونی.
سردار هرندی كه برای بيشتر فشردن گلوی مطبوعات و فرهنگ و هنر،
موسيقی و سينما به ياری احمدی نژاد آمده و برخلاف مهاجرانی كه
مغضوب رهبر بود، محبوب رهبراست، در ادامه همين سخنرانی
میگويد:
بايد موسيقی سنتی در مقابل موسيقی پاپ تقويت شود.( نگاه كنيد
به موانعی كه بر سر كنسرت شجريان و كنسرت زنان خواننده وجود
دارد و نابودی تمام اركسترهای موسيقی سنتی ايران كه هم انديشان
هرندی در آن نقش داشته و دارند) برخی فيلمها هم نبايد نمايش
داده شود. اين فيلمها به دين و فرهنگ مردم تعرض میكنند.(
نگاه كنيد به سريالهای پوچ و پوشالی سيمای جمهوری اسلامی و
فيلمهای امريكائی كه سيما وارد میكند و برق آسا دوبله اسلامی
كرده و به بازار میفرستد. اگر صفار هرندی درد دين و مملكت
داشت، در اين باره صحبت میكرد.) |