وقتی شمس الواعظين خبر سقوط
يك هلی كوپتر حامل خبرنگاران در چابهار را داد ، فرياد از نهاد
همه حضار بلند شد.
ناگهان فضای داخل حسينيه ارشاد تغيير كرد.تازه حرفهای كديور
تمام شده بود.او داد
زده بود: كه بابا! آقايان عاشق مهرورزی. به جای اين همه تظاهر
و نماز شب و ريش و
تسبيح به آدم بها دهيد... به انسان ... به جوانانی كه در يك
عمل نامردانه شما سوختند و
جان دادند..او داشت از آمار بيشتر بودن مردگان ما در سوانح
هوايی نسبت به كشته
شدگان آمريكايی در جنگ عراق و آمريكا و از بالا بودن آمار كشته
شدگان سوانح جادهای نسبت به كشته شدگان فلسطين در كشاكشهای
اسرائيل میگفت كه ... شمس الواعظين اين
خبر را داد ولی گفت هنوز تاييد نشده..
همان لحظه، به هزار و يك چيز فكر كردم؛ اينكه تقصير ماست كه
اينطور رفتار میشود با شغلمان..اينكه اگر يك ماجرای خطرآلود
را كه جان 68 نفرمان
را گرفته بايكوت كنيم، ديگر اين زخمی و كشته شدن در راه بيهوده
را نخواهيم
داشت. داشتم فكر میكردم كه چرا بايد درست يك هفته بعد و برای
همان رزمايش كه جان
سرنشينان يك هواپيما را گرفته باز هم خبرنگار بفرستيم. آن هم
برای ماموريتی كه
آقايان يك تسليت يا پوزش را در برنامه زنده مانور از
خانوادههای داغدار دريغ
كردند...
خبر ده بار تاييد و تكذيب شد. روزنامهها كه بسته شد و تيترهای
يك
كه رفت ...يك تلفن ماجرا را گفت : 4 نفر بودند. خبرنگاران شبكه
خبر در يك هلی كوپتر
در حال فيلمبرداری ... ولی شورای امنيت ملی دستور داده كه به
هيچ عنوان هيچ خبری در
اين زمينه كار نشود..آنها اجازه نداده اند كه كسی جرات كند و
در روزنامهها حتی كلمهای از يك سقوط جديد بنويسد...
|