نهضت ملی دموكراتيك آذربايجان در سالهای 24 و 25، ورقی
زرين و جاودانه در تاريخ تلاشهای عدالتجويانه و آزاديخواهانه
ستمديدگان آذربايجان، ايران و كل منطقه است . ارتجاع ايران
برای آنكه از تاثير ايدههای عدالتخواهانه و دموكراتيك آن بر
روی ساكنان نقاط ديگر جلوگيری كند، از همان آغاز بخشی از
خواستهای نهضت، يعنی خواست انجمنهای ايالتی و خودمختاری داخلی
آذربايجان را بشكلی تحريف شده برجسته كرد و بعنوان تجزيه
طلبی جلوه داد تا بتواند به لشكركشی صليبی عليه آن بپردازد.
زميندارانی كه آقايی و «زمينهايشان» ازدست رفته بود، دست در
دست سردمداران بازار، اشرافيت گنديده ، رجال وطنفروش ،
ناسيوناليستهای افراطی فارس و ... قرار دادند و فرياد واميهنا
سر دادند. امپرياليسم امريكا و استعمار انگليس – كه بزرگترين
دشمنان استقلال ايران بودند، به «وطنخواهان» پيوستند و نهضت در
خون دهها هزار دهقان و كارگر و زحمتكش و روشنفكر آزاديخواه
غرقه شد ....
اينك 60 سال از اين ماجرای خونين میگذرد. بسياری از
آنانكه مدعيان آزاديخواهی اند هنوز نمی خواهند و يا شجاعت آنرا
نيافته اند كه تاريخ مظلوم اين جنبش مظلوم را بازبينی كنند.
زهر كشنده ناسيوناليسم افراطی، گاهی عدالتخواهیها و آزادی
طلبیها را نيز در سايه قرار داده است.
21
آذر هنوز هم قبل از آنكه نخستين اصلاحات ارضی و نخستين
برابر حقوقی زن و مرد در شرق ميانه و نخستين حاكميت مردم ساده
زحمتكش را تداعی كند، مسئله خودمختاری را بذهن میآورد. هنوز
هم شبح «تجزيه»، همچنان مانع از شناخت واقعی اين نهضت عظيم
است.
مقالهای كه ترجمه آن تقديم خوانندگان میشود، يكی از صدها
و شايد هزاران نوشته و اظهار نظر رهبران و كوشندگان نهضت
آذربايجان درباره اتهام تجزيه خواهی است. اين مقاله زمانی
نوشته شده است كه حسين علا، يكی از بدنام ترين رجال آن دوران
به تشويق تقيزاده مشهور و پشتيبانی نمايندگان انگليس و امريكا
، تلاش كرد عليرغم دستور دولت ايران، با طرح مسئله آذربايجان
در شورای امنيت، آنرا به مسئلهای بين المللی تبديل كند و
زمينه را برای سركوب جنبش فراهم آورد. پيشه وری كه در هر فرصتی
میكوشيد توهم آفرينی و توطئه سازيهای مرتجعين داخلی و خارجی
را خنثی كند، اين مقاله را همان هنگام بزبان آذربايجانی در
روزنامه آذربايجان- ارگان فرقه دموكرات منتشر كرد.
ترجمه فارسی اين مقاله برای نخستين بار در نشريه آذربايجان
(نشريه آزاديخواهان آذربايجان ايران. شماره 1، مهر 78) چاپ شد
و پس از آن بارها و بارها با حذف يادداشت مترجم و با برخی
تغييرات جزئی در نشريات گوناگون منتشر گشت. با توجه به حسن
استقبالی كه در اين سالها از آن شده است، اينك اين ترجمه را پس
از بازبينی مجدد به خوانندگان تقديم میكنيم. ترجمه از روی متن
منتشر شده در مجموعه «21 آذر» ( چاپ 1340) انجام گرفته است.
كلمات داخل [ ] را من برای سهولت درك مضمون به متن افزوده ام.
سيروس مددی. آذر 1384
سيد جعفر پيشه وري
نظر
ما درباره مسئله آذربايجان و ايران
همزمانی جنبش ملی - دموكراتيك ما با خاتمه جنگ بزرگ جهانی موجب
گفتگوها و هياهوهای شديدی در بازار سياست جهانی گشته است.
نهادهای
ديپلوماتيك و مطبوعاتی دول كوچك و بزرگ
، اينبار نيز میكوشند
جهت تامين منافع خود و برای گل آلود كردن آب و ماهی گرفتن از
آن، شايعات حيرت آور و خبرهای شگفت انگيزی درباره نهضت
دموكراتيك ما بپزند و به خورد بشريت دهند. نهضت آذربايجان كه
واقعا
امری مربوط
به
تكامل و تعالی داخلی ايران است، توسط سياستمداران سودجو
از
پشهای به فيلی تبديل گردانيده شده و در چشم جهانيان به صورت
يك ماجرای عظيم بين المللی در آورده شده است.
سازمانهای
مستقيم و
يا
غير مستقيم مقاماتی
كه برای در اسارت نگاهداشتن ملتهای ضعيف، مكيدن خون ملتهای عقب
مانده و مستعمره كردن كشورهای آنان تلاش میكنند-
حتی نمی خواهند از
ايجاد
يك ماجرای بزرگ جنگی از اين موضوع صرفنظر كنند. ما نمی توانيم
نطقهای حسين علاء
_
كه خود را سفير ايران میداند
_
و نطقهای دايههای مهربانتر از مادر
_
يعنی نمايندگان انگليس و امريكا در شورای امنيت
_
را ساده تلقی كنيم. اينجا،
نقض خشن
حق ملتهای ضعيف در تعيين سرنوشت خود، توسط نيروهای متحد ارتجاع
داخلی و خارجی به شكل خشنی خود نمايی میكند.
علاء با نطق خود به عنوان نماينده حقيقی عناصر خائن و وطن فروش
دست پرورده اميرپاليستها در كشورهای ضعيف، از آشكار كردن سيمای
حقيقی خود شرم نمی كند. اين رفتار پست او را نيز نمايندگان دول
بزرگ،
با نقض نزاكت بين المللی
سازمان میدهند و از اين طريق حتی از جريحه دار كردن احساسات
مردم صلحجوی ايران نيز
واهمه
نمی كنند.
تلاش علاء
برای نگهداشتن
مسئله
[آذربايجان]
را در شورای امنيت-
عليرغم
انتشار اعلاميه صريح و آشكار
دولت ايران مبنی بر تاييد خروج
ارتش سرخ از ايران،
و اقدام او
بر خلاف اطلاعيه رسمی دولت
[متبوع]
خود،
نشان میدهد كه در ايران غير از دولت رسمی، دولت ديگری نيز
وجود دارد كه علاء با اتكاء به آن میكوشد به استقلال و حق
حاكميت ملت خاتمه دهد.
خروج كامل نيروهای اتحاد شوروی از ايران چنان حقيقتی است كه
حتی ديپلماتهايی نيز كه شورای امنيت را
تا
درجه شورای ضد امنيت تنزل داده اند،
قادر به انكار صريح آن نيستند. گفتگوهايی كه عليرغم اين موضوع
در شورای امنيت جريان دارند، فی نفسه كاری بسيار مشكوك و خطر
ناك
است و اين نيز يك حقيقت است.
واقعا رفتار آقايانی كه در شورای امنيت نشسته اند آن اندازه
سبك و بيمزه است كه حتی انسانها ساده نيز آغشته بودن اين
رفتارها به غرضهای زهرآلود را احساس میكنند. روشن است كه ما
به عنوان عضوی از عالم بشريت نمی توانيم به سياستهای مرموزی كه
جهان را به طرف دريای خون جديدی سوق میدهد با خونسردی نگاه
كنيم، ولی جانب مورد توجه و علاقه ما اساسا آن بخشی است كه
مستقيما به وطن ما مربوط میشود.
ما هميشه گفته ايم و اكنون نيز صريحا میگوييم: ما بطور جدی به
ايران و تماميت ارضی آن
علاقمنديم. اگر از طرفی خدشهای به آن وارد شود شايد جدی تر و
فداكارانه تر از ساكنان ايالتهای ديگر ايران – برای جلوگيری از
آن
[خدشه]
اقدام خواهيم كرد. با اين حال هرگز حاضر نيستيم از دفاع از
ملت، زبان و آداب و رسوم و
خصوصيتمان – بشرط آنكه كشورمان يعنی ايران را خدشه دار نكند-
صرفنظر كنيم. اينجا چيزی كه مغاير با قانون و
حق
حاكميت خلقهای ايران باشد وجود ندارد. برعكس اگر ما خود را با
دست خودمان اداره كنيم،
چه بسا
اين امر بتواند به تكامل و تعالی ايران رشد بيشتری دهد. نهضت
ملی ما ديگر از چارچوب ملی خارج شده و مقام پيشاهنگی جنبش
دموكراتيك ايران را احراز كرده است. اكنون ديگر عموم مردم
ايران شروع به درك اين موضوع و معنای حقيقی آن كرده اند.
گفتگوهای آغاز شده در تهران موجب روشن شدن ابهامات و سوء
تفاهماتی گشته كه دشمنان ما به طرق و بهانههای گوناگون ايجاد
كرده اند.
اين گفتگوها
حسن تفاهمی
اساسی
ميان خلق آذربايجان و ايرانيان
بيرون
از
آذربايجان
بوجود آورده است. اين حسن تفاهمات عليرغم تلاشهای مذبوحانه
مرتجعين داخلی و خارجی روز به روز عمق
میيابد
و نتايج مثبتی میدهد.
در چنين شرايطی هياهوی خارجيان و تلاش آنان برای تبديل اين
مسئله ساده به يك مسئله جهانی، جز هدفی پنهانی عليه ايران چيز
ديگری نميتواند باشد.
در اين ميان راديوی تركيه بيشتر از ديگران برای خرابكاری در
روندها حرارت به خرج میدهد. لحن اين راديو ما را جدا به فكر
وا میدارد. كسانی كه تا ديروز از وارد كردن هيچ تهمت و
افترايی به ما ابا نميكردند، امروز میكوشند با معرفی
آذربايجان به عنوان يك دولت مستقل و با دروغپردازيهای گوناگونی
درباره انتشار نهضت ما در سراسر ايران، افكار جهانيان را تيره
سازند.
ما در همان روزهای آغاز جنبش دموكراتيكمان نوشته بوديم كه "دهان
افندیهای عثمانی بيهوده آب نيفتد. از اين نمد برای آنها كلاهی
نمی شود." آذربايجان هر چه هم كه بخواهد به شرط ماندن
در داخل ايران میخواهد. بالاخره ما به هر زبان كه سخن بگوييم،
هر هدفی داشته باشيم،
بر اساس ايرانی بودن و ماندن در چارچوب ايران خواهد بود. هر
اندازه كه تفاهم ميان ما و حكومت مركزی بيشتر ميگردد، اضطراب و
نگرانی آنكارا شدت میگيرد. برخی خبرنگاران امريكايی نيز چندان
راضی به نظر نمی رسند. ما رابطهای حقيقی ميان راديو آنكارا،
مخبرين امريكايی، حسين علاء و سخنان نماينده استراليا در شورای
امنيت احساس میكنيم، به نظر ما اين رابطه تصادفی نيست. قطعا
همه اينها از سرچشمه واحدی آب میخورند و با آموزشهای مشاق
(رهبر اركستر) عمومی معينی است كه
آنان
اين نغمههای ناسازگار
روز افزون
را سر داده اند.
عليرغم اينها
ما در جوار تداوم نهضتی كه آغاز كرده ايم، نمی توانيم از تلاش
برای حل صلح آميز اختلافاتمان با حكومت مركزی صرفنظر كنيم. حتی
اگر خدای نكرده در نتيجه تحريكات خائنانه عناصر ارتجاعی ايران
قرار بر آن شود كه مسئله با نيروی سلاح حل گردد، ما باز
اجازه دخالت نيروهای بيگانه در امور
داخلی خود را نخواهيم داد.
اگر مرتجعين تركيه میخواهند خلق ترك را به آغوش استعمارگران
امريكايی بياندازند، ما حرفی نداريم. ليكن ما در فكرآن نيستيم
كه
خلق
آذربايجان را از ايران جدا كنيم.
تركها
[i]
بفهمند و صدای خائنانه شان را ببرند و ما را به حال خود
بگذارند. ما بارها گفته ايم: مسئله آذربايجان بايستی فقط در
آذربايجان و دخالت مستقيم خلق آذربايجان حل شود.
اين حق مشروع و قانونی ايران و آذربايجان موضوعی نيست كه به
شورای امنيت مربوط باشد.
اگر قرار بر آن باشد كه شورای امنيت در اختلافات داخلی تمام
كشورها دخالت كند، آنوقت ما ايرانيان نيز- باعتبار
حضورمان در صفوف
ملل متحد- خواهان آن هستيم كه بر اعتصابات روز افزون امريكا
نظارت كنيم.
ما نيز
اختيارات گسترده رئيس جمهور امريكا را از يكسو موجب خدشه دار گشتن
صلح و امنيت جهانی و از سوی ديگر ضربهای بزرگ به نظام
دموكراسی جهانی ارزيابی كرده، از شورای امنيت تقاضای محدود
كردن اين اختيارات را داريم. از آنجا كه ما ملت كوچكی هستيم
اين قبيل ادعاهای ما میتواند خنده دار به نظر رسد، ولی مداخله
استراليا - كشوری كه هنوز
[حتي]
دارای استقلال حقيقی نيست و شايستگی خود به استقلال را نيز
نشان نداده است- در امور داخلی ايران كه دارای چندين هزار سال
تاريخ و استقلال است، اگر مسخره نيست پس چيست؟
سياست نو استعماری امريكا و حرص و ولع
آن كشور
برای انحصار نفت جهان به هر
قيمت،
بشريت را به سوی خطرهای
بسيار بزرگ
سوق ميدهد.
اين سياست
با جنبش ساده و طبيعی مردم صلحجوی ما نيز مخالف میورزد. اين
مخالفت، برای ما افتخاری
در برابر بشريت است و
برای
آن ديپلماتها و نمايندگان مطبوعات كه به اشاره انگشت شركتهای
نفتی حركت میكنند،
يك
سقوط اخلاقی
است.
ما جماعت شرق نتوانسته بوديم تا شروع اين جنگ، امريكا و تمدن
آنرا بقدر كافی بشناسيم. حركات سبك نظاميان آنان در پايتخت -
كه حكم مهمان ناخوانده را داشتند-
و رفتار كثيف و پست متخصصين مالی آنان در اداراتمان،
چهرهبینقاب تمدن مادی ناب و بيروح را بما نشان داد و تمام
زحمات مبلغين آمريكا و تبليغات آنرا در چشم مردم ايران كاملا
از ميان برد. شرقیها از آنجايی كه به معنويات اهميت بيشتری
قائلند، با مشاهده دعواهای مادی- بويژه نفتی- آنان، ناگزير به
روی برگرداندن از آنان میشوند. نمايندگانی كه در شورای امنيت
نشسته اند، مانند ملا نصرالدين ما آنچه را كه خود سوار شده
اند، به حساب نمی آورند.
كسی هم نمی تواند از امريكايیها بپرسد كه به
چه حقی
و بر اساس كدام قرار نيروهای امريكا وارد خاك ايران بيطرف شده
بود؟ متخصصين آمريكايی با چه صلاحيتی خود را مجاز میدانستند
بر خلاف وظايفشان در امور داخلی ايران دخالت كنند؟ شوارتسيكف
كيست؟ از جان ايرانيان چه میخواهد ؟ كارهای خلاف قانون دكتر
ميلسيو و ساير متخصصين امريكايی هنوز از خاطر مردم ايران پاك
نشده است. اكنون ما دايههایهای مهربانتر از مادر لازم
نداريم. ما كشور خود را هزاران سال با دست خود اداره كرده ايم
و بعد از اين هم خواهيم كرد. هيچ نيروی خارجی نمی تواند ما را
از اين حق مشروع خود محروم كند. حركت خيانت آميز علاء مسئله
تازهای برای مردم ما نيست. ما از نقشههايی كه نيروهای
ارتجاعی تحت حمايت بيگانگان در پايتخت كشورمان اجرا
میكنندبیاطلاع نيستيم و دير يا زود بايد تكليف مردم ايران
با اين عناصر روشن شود.
اينها میكوشند در ايران دريايی از خون بپا كنند. اينها آدمهای
خود فروختهای هستند كه میكوشند استقلال ما را از ميان ببرند
و ثروتهای طبيعی ما را به بيگانگان تقديم كنند. حركت
غيرمسئولانه علاء متوجه تاريكتر كردن هر چه بيشتر فضاست. اين
امر آشنايان به اوضاع ايران را سخت به فكر كردن وا میدارد.
اگر ماموری كه علنا با دستورات قوه مجريه رسمی امروز ايران –
يعنی حكومت آقای قوام السلطنه - مخالفت میكند، با مقامات
پنهانی و غير مسئول مرتبط بوده باشد، در اين صورت مردم ايران
در برابر يك رسوايی بزرگ سياسی قرار گرفته است.
اگر اعمال علاء- وزير دربار سابق - واقعا به فرمان مقامات غير
مسئول باشد؛ پس او مشروطيت ايران و قانون اساسی ايران را زير
پا نهاده است و به نظر ما ملت ايران نمی تواند با اين اوضاع با
خونسردی برخورد نمايد. اگر پرده از روی اين كمدی برداشته شود
آنگاه كار به جاهای باريكتری خواهد كشيد و به نظر ما اين به
سود
ايران نيست.
اكنون ايران بايد كشور به تمام معنی دموكراتيكی شود و اين رژيم
[دموكراسي]
بدون
جنگ
و خونريزی در سرتاسر ايران عملی گردد. ما اكنون در كنار حفظ
آزادی داخلی و ملی خود بسوی اين هدف حركت ميكنيم. ما برای
ماندن در داخل ايران و شريك بودن در سرنوشت ملت ايران هزاران
دليل و برهان در دست داريم. خاطر
تركها
و ساير دايههای مهربانتر از مادر جمع باشد. آذربايجان هرگز به
فكر جدا شدن از ايران نبوده و نخواهد بود. ولی
[امور]
خودش
را خود اداره خواهد كرد.
روزنامه
آذربايجان،
ارگان فرقه دموكرات آذربايجان شماره
212, 5 شنبه 9 خرداد 1325
ترجمه
از سيروس مددي
1- منظور از ترکها، نه توده ترک،
بلکه رهبران ارتجاع وقت ترکیه آن دوره است که در کنار ارتجاع
ایران باشکال گوناگون علیه نهضت آذربایجان مبارزه کرد. رادیو
آنکارا مانند رادیو دهلی بلندگوی ارتجاع ترکیه و جهانخواران
غرب بود. در صفحات روزنامه آذربایجان به فتنه انگیری های
رادیو آنکارا اشاره شده است. |