محسن آرمين سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی نيز در مراسم
"فرياد بر سكوت..."
ضمن گراميداشت روز دانشجو (16 آذر) گفت:
امروز سالگرد 16 آذر را در شرايطی گرامی میداريم كه جريان
مبارزات سياسی - اجتماعی ملت ايران يكی از حساسترين و بحث
انگيزترين شرايط خود را طی میكند.
برای اينكه درك كنيم چه بايد كرد، بايد به "چه نبايد كرد"ها هم
توجه كنيم. اندكی بايد بينديشيم كه چه نبايد كرد.
دورهای كه در آن به سر میبريم دوره مهمی است، از آن جهت كه
فتنهانگيزتر و بلا خيزتر از هر دورهای است. بعد از فراز
افتخارآميز جنبش اصلاحی، احساس فرودی از اذهان به وجود آمده كه
آزاردهنده است. در چنين شرايطی عقدههای فروخفته، عصبانيتها و
يا حتی رشد عقلانيت فردی و حس عافيتطلبی زمينه رشد پيدا
میكند و زمينه برای رشد دو گرايش متعارض سكوت و انفعال و
انتخابهای راديكال ايجاد میشود. امروز بيش از هر چيز به
ارزيابی صحيح و تحليل واقعبينانه نيازمنديم.
ضعف نهادهای مدنی موجب بازتوليد قدرت مطلقه میشود و نگرانی
اينجاست كه اگر آن قدرت مطلقه بازتوليد شود و به نهايت خود
برسد، حلقه استعمار خارجی هم در اين كشور بازتوليد میشود و
مجدداً شاهد همان وضعيتی خواهيم بود كه قبل از پيروزی انقلاب
شاهد بوديم.
ضعف نهادهای مدنی و فقدان يك فرهنگ اجتماعی قدرتمند باعث شد
مبارزات سياسی - اجتماعی ما در طول صد سال، موجی ناگهانی و
توفنده و در عين حال نامستمر و گذرا باشد.
شعار عدالت بدون تحقق دموكراتيزه كردن نهادهای قدرت
امكانپذير نيست. در بعضی از مقاطع بخصوص در مقطع اخير جنبش
اصلاحی ديديم كه عدالتخواهی آن هم به صورت بسيار رمانتيك و
آرمانگرايانهاش توسط بخشهايی از جامعه مطرح میشود. يعنی
آنچه كه نشريات و ارگانهای اقتدارگرا آن را ترويج میكردند از
سوی بخشهايی از ما متاسفانه مطرح نشد. برخی مدعی آغازگری و
رهبری جنبشی هستند كه شعارش عدالتخواهی است. اين جزئینگریها
و محدودانديشیها هم مزيد بر علت شد.
اگر كسی گفت اصلاحات مرد، (نقل از حجاريان) همه برايش كف
زديم اما جمله او بخش ديگری هم داشت و آن اين بود كه زنده باد
اصلاحات جديد. ما عادت داريم هميشه در مرگ گذشته خود دست
افشانی كنيم و برای بخش اول اين شعار كف زديم و پايكوبی كرديم،
فكر كرديم كار خوبی میكنيم.
بدانيم كه نبايد افتخارات گذشته خود و دستاوردهای عظيم و
افتخارات
بزرگی كه در طول هشت سال گذشته رقم زديم ناديده بگيريم. خاتمی
در اين تاريخ و اين فرهنگ نقاط سفيد درخشانی باقی گذاشت و
آيندگان به ارزش آنها بيش از ما پی خواهند بود.
اينكه در دوره هشت ساله اصلاحات مخالفان خاتمی آزادترين
مخالفان در تاريخ سياسی ايران بودند را نبايد ناديده بگيريم.
در دوره اصلاحات حتی يك مخالف بازداشت و از حقوق اجتماعی محروم
نشد، بلكه اين موافقان اصلاحات بودند كه بيش از همه هزينه
دادند. بايد ببينيم امروز دعوا در انتخاب وزرا بر سر چيست؟
حساسترين و پرآمدترين وزارتخانه، وزارت نفت است، دعوا بر سر
وزارت فرهنگ و ارشاد و تعاون نيست. دعوا بر سر
دلارهای نفت
است.
كمتر از يك سال از دوره پايان دوره اصلاحات نگذشته است ببينيد
در سطح انديشه عوامزدهتر، سخيفتر و بیمايهتر از
آنچه امروز
در سطح انديشه دينی شاهد هستيم وجود دارد؟
اگر ما طرفدار دموكراسی هستيم و میخواهيم دموكراسی بر ما حاكم
باشد شرط اوليهاش اين است كه به تكثر معتقد باشيم. ديگری را
به دليل تحليل متفاوت از شرايط در مظان اتهام قرار ندهيم.
هيچ نيروی سياسی نمیتواند بدون هويت فكری و ارزشی مستقل در
عرصه سياسی فعال و منشاء اثر باشد. اساسا اهميت دفاع از ديگری
و صاحبان افكار مختلف در اين است كه خود صاحب فكر وانديشه و
هويت مستقل باشند و در عين حال از حقوق هويتهای ديگر دفاع
كنند. |