فيلم "حكم"
مسعود كيميايی
روی اكران است.
خودش میگويد:
يكبار ديگر به سمت قصه
گفتن روی
آورده ام. در حكم
واژه تبديل به فيلم شده
است.
ذهن مخاطب
"حكم"
را میپذيرد.
اين
كه
آدم ها چرا اين گونه لباس میپوشند چون نوع حرف
زدن و لباس پوشيدن را از شخصيت فيلم ها گرفته اند.
يكی از
دلايلی كه باعث شد فيلم را در جشنواره فيلم فجر امسال شركت دهم
اين بود كه
به اندازه كافی در جشن خانه سينما به" حكم" لطف
نشد.
اين موضع آنقدر غم
انگيز است كه نمی خواهم چيزی در مورد آن بگويم.
عده ای به دليل عدم علاقه به
شخص آزاد بينی
را هم از دست داده اند.
اگر اثر را منطبق
با سليقه
خودشان نبينند آن
فيلم را طرد میكنند.
كار عليرضا زرين دست كه
بسياری از كارشناسان اين فن هم نفهميدند او چگونه اين فيلم را
به اين خوبی كار كرده
درك نشد
و
هم كار
جعفرپناهی كه به نوعی فيلم را جراحی كرد واحساس فيلم را
كاملا درك كرد و هم بازيگران فيلم كه تك تك آنها قابل تكريم و
قدردانی بودند.
در مجموع معتقدم سينما بايد
آزاد باشد ، خودش فكر كند ، عمل كند و اگر قرار باشد اتفاقی در
فيلم نيفتد
فيلمساز بهترين كسی است كه میتواند تصميم بگيرد.
من برای انتخاب
شخصيت
"رضا معروفی” انتخاب چندانی نداشتم و "عزت
الله انتظامی
"
بهترين بود ؛ زيرا قبل از شروع هم فكر میكردم كه او فقط با
تجربه اش بازی میكند در صورتی كه انتظامی در كارش جدی بود و
خلاقيت های زيادی از خود
نشان داد و به نوعی ذهنيت و ارتباطش با سينما سرحال بود.
او از اين موضوع
خيلی متاسف بود.
از اينكه چرا دارد
تمام میشود.
البته اين تمام شدن برای همه هنرمندان است و اثرشان باقی
میماند
و
جاودان خواهند
بود.
اميدوارم كه ايشان
هميشه سلامت و سرحال بماند،
اما
دريغ!
قيصر و گوزن ها، از كارهای ماندگار مسعود كيميائی در تاريخ
سينمای ايران است. |