كنسرت شجريان و گروه سه نفره همراهانش سرانجام تمام شد.
عليزاده، كلهر و همايون شجريان. از جمله ضربات مهلكی كه به
موسيقی ايران در جمهوری اسلامی خورده، يكی هم از بين رفتن
اركسترهای موسيقی است. نظير اركستر بزرگ گلها، اركست بزرگ
راديو و تلويزيون ملی ايران، اركستر حنانه، اركستر تالار رودكی
و... همين است كه تك خوانی و تك نوازی چنان اجباری شده كه گروه
همراه شجريان از سه نفر تجاوز نمی كند!
اين را اشاره كرديم، زيرا دستگاههای امنيتی، حتی برای پراكنده
ساختن همين چهار نفر هم طرح تفرقه را درجريان كنسرت اخير به
اجرا گذاشتند.
در برق سالن اختلال ايجاد كردند تا بلندگوها از كار بيفتد،
برای ورود به سالن ايجاد موانع كردند، نور سالن را بهم زدند
و... همه اينها برای آن انجام شد كه خواننده اصلی (شجريان)
عصبی شده و نتواند آنگونه كه بايد بخواند. تحت تاثير همين
توطئهها در شب دوم كنسرت يكبار صدای شجريان گرفت و يكبار نيز
به قهر و اعتراض سالن كنسرت را ترك كرد. همه اين مقدمات را
چيدند تا در كيهان شريعتمداری تفسير بنويسند: از شجريان ديگر
گذشته و نوبت همايون رسيده است. صدای جوان او جانشين صدای پدر
شده و اوجها را او میخواند نه پدر!
يعنی: آقا همايون ميتوانی حساب را از پدر جدا كرده و بيائی
سيمای جمهوری اسلامی تا برايت سنگ تمام بگذاريم!
اينست فاجعه امنيتی شدن هر مسئلهای كه در عرصه سياست، فرهنگ،
هنر، موسيقی، جنگ، صلح، عزا، عروسی و... شاهدش هستيم. حتی مجلس
ختم برای يكنفر در محله و يا برای قربانيان سقوط هواپيما در
مسجد مطهری.
آخرين شب كنسرت
شجريان با اشك حاضران و خود شجريان و عليزاده همراه شد.
گريستند
از جدائی و گريستند بر اين اوضاع.
درهمين شب،
شجريان به نمايندگی از طرف گروه، سقوط هواپيمای حامل خبرنگاران
و عكاسان را به جامعه فرهنگی كشور و خانوادههای آنها تسليت
گفت و در ادامه حسين عليزاده به روی صحنه آمد و
به ياد جانباختگان مدتی در ابوعطا
تكنوازی
كرد و گريست.
در پايان آخرين شب كنسرت شجريان نيز
دو تصنيف
"دوش
دوش"
و
"مرغ
سحر"
از شيدا و ملک الشعرا "بهار" ساخته نی داوود در ميان اشك و همراهی مردم خوانده شد. |