سعيد ليلاز، روزنامه نگار و كارشناس مسايل اقتصاد سياسی ايران
در مصاحبه ای با خبرگزاری ايلنا، پيرامون اختلاف مجلس و دولت
بر سر وزير نفت گفت:
هرچه ويژگی برای وزير نفت بيان میكنيم, رييسجمهور برعكس آن
رفتار میكند
و ملاك احمدینژاد درست خلاف آن است كه كارشناسان و نمايندگان
به آن معتقدند. از
اين رو سه كانديدای معرفی شده دولت واجدالشرايط مورد نظر
كارشناسان و مجلس
نبودند.
نفت به عنوان يگانه بخش بينالمللی و اقتصادی ايران كه در
ابعاد جهانی مورد توجه است. ويژگیهای وزير
نفت بايد به گونهای باشد كه شايستگی رهبری و تصدی اين بخش را
داشته باشد. حدود پنج تن از وزرای طراز اول دولتهای گذشته در
شرايط فعلی حكم معاون وزير را دارند.
وزارت يك پست سياسی است تا سمتی تخصصی و اقتصادی. حوزه نفت در
اقتصاد ايران بخش گستردهای است كه آشنايی با اين حوزه و
ابعاد آن برای هر فرد
جديد نيازمند سالهای زيادی است.
حتی با فرض اينكه وزارت يك
پست سياسی است و وزير نفت بايد يك سياستمدار وفادار به رييس
دولت باشد, باز هم
افراد مناسبی در مجموعه وزارت نفت برای كمك به احمدینژاد
هستند و نقطهای كه
مورد تعجب و شگفتی اين است كه هيچ يك از پنج وزير سابق موجود
در وزارت نفت سابقه
دوستی و رفاقت با جناح چپ و خاتمی را ندارند، حتی اگر مساله
ذهنيت با اصلاحات و يا
قرابت و دوری از اصلاحطلبان باشد, باز هم تعداد زيادی در
داخل به وزارت نفت قرار
دارند كه ضمن سياسی بودن با اصلاحات ميانهای نداشته و
میتوانند, رفيق سياسی احمدینژاد باشند.
نعمتزاده، تركان، نژادحسينيان، فروزش و ابوالحسن خاموشی از
جمله اين مديران واجد شرايط هستند. اما مطمئنم رييس جمهور
دنبال چيز
ديگری است.
بخش نفت از نظر بينالمللی بيش از 80 درصد
درآمدهای ارزی را شامل میشود و در داخل نيز از سال 75 به
بعد، پررونقترين بخش
اقتصاد ايران بوده كه بالاترين ميزان سرمايهگذاری داخلی و
خارجی را به خود جذب
كرده است. از اين رو وزيری كه در اين بخش شاغل میشود, از حيث
بينالمللی شخصيت مهمی است كه هرگونه اظهارنظر وی میتواند
روند اقتصادی را تحت تاثير قرار
دهد و بايد با حضور در مجامع بينالمللی از منافع ايران دفاع
كند. وزير اين بخش شاهرگ حيات اقتصادی ايران را در بردارد كه
از اين حيث وزير اسباب ايجاد رونق يا ركورد بخش مهمی است كه
ميلياردها دلار طی سالهای اخير سرمايهگذاری و پروژههايی
ايجاد شده كه با يك گردش قلم میتواند
اين ميلياردها دلار را به هر سمت و سويی سوق دهد. احتمال
رانتخواری در اين بخش بسيار بيشتر از ساير بخشهاست. تصورم
اين است كه علت اختلافنظر در حوزه نفت ميان دولت و مجلس
اختلاف بر سر تقسيم منافع
اقتصادی داخلی اين بخش است.
ابتدا بايد مشخص شود, مافيای نفتی وجود دارد؟ و بعد بايد ديد
دعوای موجود بر سر
نفت اين است كه قصد دارد, مافيا را به نفع ملت ايران و برای
جلوگيری از رانتخواری از بين برد, يا آنكه میخواهد آن را
جای ديگری
شكل دهد.
ما مطمئن نيستيم كه اولا مافيا وجود داشته باشد, ثانيا در صورت
مثبت بودن
اين مساله محض رضای خدا و ملت شهيدپرور بخواهد از بين رود،
بلكه
نگران اين هستيم كه قرار و اراده بر شكلگيری اين مافيای نفتی
در جای ديگری است،
يعنی گفتند حالا شما خورديد بس است, حال نوبت ماست. |