ما اصفهانی ها اسم مان به زرنگی در رفته است، اما بعضی وقتها
حسابی كلاه سرمان می رود. در يكی از اين روزنامه های اقتصادی
كه سرشار از آگهی است و در فرودگاه مجانی به مسافران می دهند،
خبری خواندم از قول رئيس دادگستری استان اصفهان كه برايم جالب
بود. وی گفته بود: " بدهی دو صندوق كه بيش از 600 ميليارد
تومان بود اكنون به 110 ميليارد تومان تقليل يافته است."
شايد بعضی دوستان بحران صندوق های قرض الحسنه را يادشان رفته
باشد.
يادآوری كنم كه از حدود سالهای 79 و 80 كه وضع اقتصادی مردم
يك تكانی خورده بود تعدادی از صندوق های قرض الحسنه در شهرهای
مختلف با تبليغات گسترده سعی در جذب سرمايه های كوچك و بزرگ
آنها كردند . در آن زمان صندوقهای ياد شده آنچنان تسهيلاتی را
پيشنهاد می كردند كه چشم هر صاحب پولی گرد می شد. خاطرم هست
حدود سال 81 يك كارشناس جوان اقتصاد پيش من آمد و با عدد و رقم
و محاسبه نشان داد كه اين تسهيلاتی كه صندوقهای مذكور پيشنهاد
می دهند با هيچ منطق اقتصادی سازگار نيست و تا وقتی می تواند
دوام داشته باشد كه سيل مراجعه كننده برای سپرده گذاری ادامه
داشته باشد. وی پيش بينی می كرد كه دير يا زود اين حباب ها می
تركد و صندوقهايی كه مثل لوبيای سحر آميز رشد كرده اند قادر به
پاسخگويی به تعهداتشان نخواهند بود.
اين اتفاق هم افتاد و سال 83 تقريباً اوج اين داستان را در
شهر و استان اصفهان شاهد بوديم. اين را هم اضافه كنم كه ماهها
قبل از آنكه گند قضيه در آيد مسوولان وقت در اصفهان تلاش كردند
به مردم بگويند كه حساب و كتاب اين صندوقها درست نيست و بی جهت
پول بی زبان را دست كسانی ندهند كه وعده و وعيدشان قابليت
اجرائی ندارند . اما ضمن آنكه از طرفی اطلاعيه های استانداری
درست از صدا و سيما منتشر نمی شد، و برعكس شب و روز تبليغات
چند صندوق قرض الحسنه معروف پخش می شد؛ مردم هم از پولدار و بی
پول هجوم آوردند كه از حلوای خيراتی بی بهره نشوند. عده ای
اندك پس اندازشان را وسط گذاشتند، كسانی طلاهايشان را فروختند
و حتی بعضی ها از صندوقهای كوچكتر محلی پول قرض كردند و بردند
در اين صندوقها سپرده گذاشتند تا بعد از مدتی چند برابر، وام
بگيرند. من خودم مراجعه كننده داشتم از كارمندان كم در آمد كه
می گفت: " يك پولی به من قرض بده بروم در يكی از اين صندوقها
بگذارم تا وقتی وام گرفتم پول تو را پس دهم و گرهی از كارم باز
كنم" !
ماجرا طولانی است و جزئيات زياد دارد. اما هرچه بود به نقل از
رئيس دادگستری اصفهان در همان خبری كه اول نوشته ذكر كردم ،
روی هم رفته 600 هزار نفر از
اهالی محترم اصفهان كلاه سرشان رفت و آلوده به اين ماجرا شدند.
خوب دقت فرمائيد عدد چيست: ششصد هزار اصفهانی كه نامشان در
زرنگی شهره آفاق است گول چند نفر جوان رند همشهری خود را
خوردند و چند سالی برای بازگشت پول زبان بسته خود سماق مكيدند.
حالا اگر شما اصرار داشته باشيد كه فقط همين چند نفر آدم به
ظاهر زرنگ، سمبل اصفهانی ها هستند و آن ششصد هزار نفر مثلاً از
جای ديگری به اصفهان مهاجرت كرده اند، حرفی نيست! اما واقعيت،
ظاهراً همين است كه گفتم، يعنی ششصد هزار اصفهانی زرنگ ، كه
علی القاعده چندان از پول بدشان نمی آيد، چند سالی حسرت بازگشت
اصل پولشان را خوردند و گويا هنوز چهل هزار نفرشان كه احتمالاً
حجم سپرده هايشان بيشتر بوده، در انتظارند.
اين را داشته باشيد تا يك ماجرای كوچك را برايتان نقل كنم .
چند هفته پيش در اصفهان از جايی به جای ديگر می رفتم . راننده
سواری داشت در مورد بدی اوضاع و احوال و نابسامانی اجرايی كشور
گله و شكايت می كرد. يكی از مسافران به طعنه گفت: خوب اين از
آثار و عوارض همين رأيی است كه خودمان داديم . بعد معلوم شد
راننده محترم نيز خودش جزو رأی دهندگان به رئيس جمهور منتخب
است. پرسيدم : پس شما با چه انگيزه ای به ايشان رای دادی؟ گفت
(با لهجه اصفهانی بخوانيد) " دِ گفتن
ارزون می شِد"!
هنوز كه هنوز است خيلی از تحليل گران در تحليل رای شگفتی ساز
اصفهانی ها در انتخابات اخير شگفت زده اند. آقای كروبی كه به
هيچ وجه ول كن قضيه نيست. يك شب (درمهمانی سالگرد تاسيس
روزنامه شرق) يقه من و آقای مزروعی را گرفته بود كه بگوييد
ببينم ماجرای اين آراء اصفهانی ها در انتخاب رياست جمهوری چی
بوده . ايشان و بعضی بزرگان ديگر معتقدند آراء داده شده به
اصفهانی ها نمی خورد و حسابی به آن آب بسته اند. البته در كشور
ما در اين قبيل موارد نعمت آب، فراوان است ، اما اگر به آرای
تهرانی های محترم هم كه تصور می كنند قادرند همه بچه شهرستانی
ها را سركار بگذارند نگاه كنيم دست كمی از آراء اصفهانی ها
ندارد.
به هر حال صرف نظر از تبليغات پرحجم و ويژه ای كه در نواحی
خاصی از تهران و اصفهان صورت گرفته بود و عمليات ويژه روزهای
انتخابات ونيز كنار كشيدن حدود نيمی از مردم اين شهرها، گاهی
بايد قبول كرد كه مردمی كه به حسابگری معروفند ممكن است يك
جاهايی هم حسابشان اشتباه از كار در آيد. |