ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  وسوسه های شيطاني
در دستگاه خلافت آقای خامنه ای
سين. ابراهيمی
 
 
 
 

 

چند روزی است كه گيركردن  دولت احمدی نژاد در باتلاق، نظر مردم ايران و تحليلگران داخلی و خارجی را به خود جلب  كرده است. در عرصه سياست خارجی حتا با  هاله نورانی  ديدن خود در نيويورك ، احمدی نژاد به درستی به عنوان رييس يك دولت راست افراطی و بنيادگرا ی اسلامی شناخته شده است و در عرصه داخلی هم جز شعاردادن و حضورهای نمايشی در اين جا و آن جا، از جمله ميثاق بستن با صاحب الزمان، فرستادن وزيری برای انداختن آن در چاه مسجد جمكران، و... كاری به پيش نبرده است. نه برنامه ای برای كاهش بيكاری داده است و نه لايحه ای برای افزايش حقوق معلمان و افزايش حداقل حقوق كارگران به مجلس فرستاده است و نه حتا تصميمی برای رسمی كردن  معلمان قراردادی و نه قراری برای افزايش بهای تضمينی  خريد گندم و چای و برنج و...گذاشته و  يا حداقل دستوری برای كاهش بهره بانكی كشاورزی و يا كاری برای مناطق كم آب كه از خشكسالی دهساله به زانو در آمده اند، و نه حتا نامه ای برای پرداخت سريع مطالبات شركتهای خصوصی از دولت  برای راهسازی و جاده كشی در شهر ها و روستا ها فرستاده است كه از اين طريق حد اقل كارگران و كارمندان آنها بتوانند حقوق عقب مانده خود را دريافت كنند و چرخ زندگی شان را بچرخانند.  وحتا قادر نبوده است از مجلس هم انديش سياسی خود برای  دولت  رای اعتماد كامل بگيرد، مجلسی كه به شهادت حسين شريعتمداری» اكثريت قريب به اتفاق نمايندگان اصولگرای مجلس هفتم از طرفداران پروپاقرص رئيس جمهور و دولت اصولگرای ايشان هستند.» و بالاخره مجلسی كه  فلسفه وجودی و پيدايش آن جاده صاف كنی انتخابات نمايشی برای بيرون آوردن احمدی نژاد بود.

 

آيا بايد از اين رويداد ها راضی بود و سكوت نمود و زبان باز نكرد تا احمدی نژاد در ضمن  كار های ناشيانه خود ماهيت اصلی خود را بنماياند و حقانيت نظريات نيرو های دموكرات جامعه به اثبات برسد، وطرفداران دولت خاتمی هم به سكوت خود ادامه دهند تا متهم به خرابكاری در كار دولت  نشوند و اختلافات اقتدارگرايان عيان تر گردد و به قولی:

« پس باز هم : سكوت جناح اصلاح طلب بهترين استراتژی است.»

 

به نظر می رسد، در همه اين تحليل ها مانند تماشای شامورتی بازی های بازيگران ناشی در دوران كودكی با مشاهده خطاهای احمدی نژاد خود را سرگرم كرده باشيم. در پس اين ناشيانه كاری های نخست وزير رهبر، فاجعه ای در حال تكوين است.

 

دستگاه ولايت فقيه در حال ساختن وصيقل دادن پايگاه قدرت انحصاری خويش است. انتخابات مجلس و رياست جمهوری نشان داد كه بر اثر مبارزات دموكراتيك وسياسی مردم و صلبی عمل كردن رهبر، دستگاه ولايت فقيه و روش حكومتی رهبر در مجموعه نيروهای جمهوری اسلامی در اقليت محض قرار دارد. پايگاه فكری امامت سياسی از آغاز دهه هفتاد در حكومت محدود تر شده است. اكنون اكثريت مردم ديگر كارآيی امامت سياسی را باورندارند. حتا دست اندركاران رده های بالای حكومت در مشاهدات كاركرد های كوتاه مدت و درازمدت قوه های قضايی، اجرايی و قانونگداری دريافته اند كه بايد طرحی ديگر انداخت.

 

 واقعيات سرسخت اداره جامعه سرمايه داری ايران با جمعيت 69 ميليونی، بمب پراگماتيسم را در داخل حكومت  گذاشته و دستگاه فكری ولايت فقيه را در درون آن به انزوا كشانده است. محدوديت اجرای حدود اسلامی به ناچار وـ زير فشار افكارعمومی ايران وجهان ـ  فربه شدن مجمع تشخيص مصلحت نظام در برابر قوه مقننه واجرايی و مجادلات كنونی احمدی نژاد با مجلس كه احتمالا بدون دخالت نيروی خارج از مجلس قابل حل نخواهد بود، همه نشان از آن دارد، كه حتا دست اندر كاران رده اول و دوم حكومت هم، كه در جستجوی  مفری برای  تداوم جمهوری اسلامی هستند، به تداوم اجرای   كامل حقوق عمومی فقه شيعه اثنی عشری  اميدی ندارند. به ويژه بايد توجه داشت كه بر خلاف تصور برخی از تحليل گران، افزايش قدرت مجمع تشخيص مصلحت نظام، هيچ ارتباطی به تقويت رفسنجانی در برابر احمدی نژاد ندارد، زيرا چنين برنامه ای برای هيچكدام از شخصيت های  درجه اول انقلاب دركار نيست. فعلا بنا بر تضعيف و از صحنه خارج كردن است. ليست اين تضعيف و از صحنه خارج كردن ها اگر با آقای منتظری شروع می شود، به موسوی اردبيلی و صانعی ختم نمی شود و شامل بخش عمده ای از روحانيت سنتی نيز می گردد. 

 

اين افزايش قدرت مجمع تشخيص مصلحت نظام،  نشانه تركيدن پوسته و جان ايدئولژيك  ولايت فقيه است كه قادر نيست به ضروريات روز پاسخگويی كند، به قول روحانی برجسته ای چون آقای خمينی كه بين سنت گرايی و بنيادگرايی در نوسان بود؛  «با مبانی رايج فقه بايد به غارها پناه برد و در صحرا ها زيست.»  به همين جهت بود كه تشخيص احكام ثانويه را ـ در آغاز به مجلس ـ  و سپس به عهده مجمع تشخيص مصلحت نظام گذاشت. نبايد فراموش كرد كه مجمع تشخيص مصلحت نظام برای تصويب قوانين ومقرراتی بوجود آمده است، كه از لحاظ شرعی می توان به آن ايراد گرفت!

 

به مرور با افزايش مواردی كه شرع قادر به پاسخگويی نيست، نقش فقها هم  تحليل می رود و از آن كاسته می شد، و سكولاريسمی كه ناخواسته به جان حكومت افتاده است، رهبران رده اول آن را به حذف ولايت فقيه ويا تحديد اختيارات و وظايف آن می رساند. كودتای مجلس هفتمی رهبر و نشاندن احمدی نژاد به عنوان رييس دولت از سوی وی، در اين سير تاريخی سكته ای بوجود آورده است ولی آن را از بين نبرده است.

 

در چنين شرايطی است كه رهبر در حال بازسازی پايه های قدرت خويش است. احتمالا رهبر می داند كه با يك سری انتخابات كاملا آزاد مجلس خبرگان، مجلس و رياست جمهوری، حتا در چارچوب قانون اساسی كنونی  باشرايطی كه رهبران اصلی در آن اجماع داشته باشند، از ولايت فقيه نشانی باقی نخواهد ماند. برای حفظ وتقويت ولايت فقيه است كه رهبر جمهوری اسلامی در حال تدوين پايگاهی است كه به عقب مانده ترين لايه صنف روحانيت، يعنی بخش بنيادگرايان، خطرناك ترين و توطئه برانگيزترين بخش بورژوازی، يعنی نظامی، كه ماه گذشته در مقاله «جمهوری در غل و زنجير*» آن را توضيح دادم و فقيرترين اقشار اجتماعی چه از لحاظ اقتصادی و چه فرهنگی يعنی بسيجيان تكيه دارد. بی شك با به راست چرخيدن بيشتر رهبر و دستگاه ولايت فقيه، بخشی از  نيرو های سنت گرا را به خود جذب و بخش ديگری را از خود دور خواهد كرد. اين متلاشی شدن ستون فقرات سنت گرايان بين نوگرايان و بنياد گرايان، نقش مهمی در مبارزات آتی مردم ايران و سرنوشت ولايت فقيه خواهد داشت، چه بسا در اين نبرد، بخش بزرگی از روحانيت سنتی چتر حمايت خود را بر سر روحانيت نوگرا بگسترد.

 

زمانی كه  سردار ميلياردر صادق محصولی نامزد وزارت نفت بود، شماری از نشريات شايد برای اظهار همبستگی با وی سكوت اختيار كردند، اما درمورد رای منفی دادن به آخرين نامزد احمدی نژاد سايت بازتاب  ما را از تهديد رييس دولت در نشست با نمايندگان شب قبل از رای گيری با خبر كرد و نوشت كه شايع است احمدی نژاد گفته است:

 

  «اگر مجلس به اين گزينه وزارت نفت هم رأی ندهد، مردم تكليف مجلس را مشخص خواهند كرد»

 

هرچند دفتر رييس دولت اين نقل قول نمايندگان را تكذيب كرد ولی با توجه به رابطه بسيار نزديك اين سايت با يك فراكسيون قوی در مجلس، احتمال درست بودن اين خبر بيشتر و قوی تر از تكذيب  آن است. بی شك احمدی نژاد بدون پشت گرمی به آقای خامنه ای نمی توانست چنين  تهديدی  را بيان كند. با اين كه نظر نيرو های دموكرات به مجلس هفتم روشن است. اما چنين تهديد هايی همان چشم اسفنديار دستگاه ولايت فقيه و ـ امامت سياسی ـ را بيشتر نشان می دهد كه آن هم  انتخابات و نهاد های انتخابی است. در اين مورد  در مقاله « جمهوری در غل و زنجير» توضيح داده ام . اكنون كه به نظر می رسد ، روح محمد عليشاه در رهبر حلول كرده است،  با اتحاد عمل گسترده عليه ولايت فقيه، می توان و بايد از قوام يافتن دولت سركوب در جامعه جلوگيری كرد.

 نيرو های دموكرات و راديكال جامعه، با علاقه اين مبارزات طبقاتی و سياسی را پيگيری می كنند و با روشنگريهای مشخص و معلوم آن را تعميق می بخشند. شكی در آن نيست كه در تعيين سرنوشت نهايی اين نبرد  تحزب، سازماندهی  طبقات واقشار مختلف مردم نقش اساسی دارد، بايد به جای عريضه نويسی به كار های سازمان يافته دموكراتيك و يا سياسی پرداخت، هر چند در آن نام ونشانی از ما نباشد و    مانند قطره ای در دريا باشيم، و يا به قولی، چه باك زمانی كه به دريا    می پيونديم خود دريا شده ايم. 

 

 

*  "جمهوری» در غُل و زنجير خلافت عجوزه 1300 ساله ای كه برشانه جمهوری حمل می شود


http://www.peiknet.com/1384/05aban/page/340ebrahimi.htm