من نمیخواهم بگويم انديشه نظامی موجب طراحی اين فناوری در
ايران
شده است. روز به روز كه میگذرد، میبينيم هيچ انديشهای
وجود نداشته و به همين
جهت امروز مسؤولان گير كردهاند.
تحليلگران استراتژی كلاسيك معتقدند كه بايد اين فناوری را
بسازيم و حتی اگر نساختيم، بايد توانايی ساخت آن را داشته
باشيم تا بتوانيم در دنيا
حق وتو داشته باشيم؛ اما اين تحليل غلطی است. امروز ديگر
نمیتوان با فناوری هستهای به سمت قدرت رفت.
در دوران جنگ سرد، تسليحات هستهای قدرت میآورد، اما امروز
روسها با اين همه
سلاح هستهای چقدر قدرت چانهزنی در جهان دارند؟ اين
استراتژی ديگر قديمی است كه
با اين فناوری میتوانيم قدرت به دست آوريم . تجربه كشورهايی
مانند ليبي, پاكستان
و ديگر كشورها نشان داده است كه اين فناوری به هيچ وجه به معنی
توانمندی اين كشورها
نيست.
دليل رسيدن هند و پاكستان به اين فناوری برای توازن قدرت در
منطقه بود. پس از آنكه كشور هند به اين فناوری رسيد، برای
توازن قدرت در منطقه به پاكستان
هم اجازه رسيدن به اين فناوری داده شد. حالا بايد ديد آيا
پاكستان يك قدرت است؟ كشوری كه در آن
بيسوادی بيداد میكند را میتوان كشور قدرتمند قلمداد كرد.
آمريكا و همپيمانانش قصد دارند همين بلايی را كه سر عراق
آوردند، سر ما نيز بياورند. در عراق هيچ سلاحی پيدا نشد،
سلاحهای كشتار جمعی در
عراق، دهان گشاد صدام بود كه با لاف زدن اين بلا رابر سر مردم
خود آورد.
اين كه آمريكا هرچه بگويد، ما خلاف آن بايد عمل كنيم، تحليل
بچه
گانه ای است. سوال ما اين است كه ساختن اين تاسيسات چه اندازه
به نفع ماست و آيا
اين مساله به نفع منافع ملی ما هست يا خير؟
كاربرد نظامی توليد انرژی و استفاده از ساير فناوریها ی هسته
ای متفاوت است. در دولت اين كاربردها را از يكديگر تميز
نمیدهند،
مساله غنی سازی به وجه سوم كاربرد اين فناوری ارتباطی ندارد،
ما برای استفاده صلح
آميز ازاين انرژی هيچ مشكل و دعوايی با كسی نداريم. |