من اصل ايده
تشكيل جبهه دموكراسيخواهي و حقوق بشر را تاييد و فكر ميكنم
كه مساله اصلي ما در
جامعه ايران همچنان مساله دموكراتيزه كردن سياست، فرهنگ و
مناسبات اجتماعي
است. تا آنجايي كه دموكراسي پروژه است، نخبگان و روشنفكران
بايد آن را
به لحاظ نظري و تئوريك پخته كرده و سامان دهند اما براي اينكه
پروژه تبديل به پروسه
شود، نيازمند فراگير شدن و اجتماعي شدن گفتمان دموكراسي است كه
علاوه بر عوامل
فكري، ساير عوامل اجتماعي و اقتصادي نيز بايد براي شكل گرفتن
اين پروسه مساعد
باشد. اگر چه نقطه شروع دموكراتيزه كردن جامعه كوششهاي فكري
و علمي روشنفكران و نخبگان سياسي دموكرات است اما نبايد تصور
كنيم به محض اينكه
عدهاي روشنفكر و فعال سياسي دور هم جمع شدند، بلافاصله
دموكراسي تحقق
مييابد.
دموكراسي هم مساله جامعه مدني است و هم مساله قدرت سياسي.
بنابراين ما در پروژه دموكراتيزه كردن جامعه ايران احتياج به
ساختارهاي دموكراتيك و
انسانهاي دموكرات داريم و اينها لازم و اكنون بلوك
دموكراسيخواهي در حال شكلگيري است و بايد ادامه يابد تا به
تدريج به جبهه تبديل
شود و ساير نيروها و سازمانهايي كه هنوز به آن نپيوستهاند،
در آينده به آن
بپيوندند.
يكي از وظايف اصلي اين جبهه كار تعليمي و ترويجي
دموكراسيخواهي و حقوق بشر در ايران و بسط اين فرهنگ در سطح
قدرت سياسي و جامعه
است و كار دوم آن نيز دفاع از حقوق اساسي ملت، دفاع از حقوق
دموكراتيك همه نيروها و
اعتراض به نقض حقوق بشر، حقوق شهروندي و حقوق سياسي افراد و
گروهها در جامعه
ايران است.
گفتمان دموكراسيخواهي جداي از گفتمان عدالتخواهي نيست و هر
دوي اينها لازم و
ملزوم يكديگرند. ما زماني ميتوانيم به دموكراسي واقعي
اميدوار باشيم كه اين
دموكراسي با زندگي واقعي مردم عجين شود و از بحث آكادميك, لوكس
و روشنفكرانه به
ضرورتي چون نان شب تبديل شود، بايد براي مردم مشخص شود كه راه
عدالتخواهي, برابري
و تامين نيازهاي اوليه زيستي چون نان، مسكن و كار از بستر يك
ساختار دموكراتيك
ميگذرد. اگر در ايران دموكراسي و حقوق بشر نباشد، اميدي به
عدالت،
برابري و حل مشكلاتي مانند فقر و نابرابري طبقاتي نيست.
پيشنيازهاي جامعه دموكراتيك علاوه بر رسوخ فرهنگ دموكراتيك
در
منش و روش، فرهنگ سياسي جامعه و دولت، كاهش يا امحاء
بيسوادي، تامين حداقل
نيازهاي معيشتي و امور زيستي زندگي است و مردم ما بايد به
تجربه دريابند كه آب،
نان، بيعدالتي, ظلم، فقر و فلاكت جز با استقرار نظام
دموكراتيك مبتني بر حقوق بشر
امكانپذير نيست.
آقاجري در پاسخ به سوالي در مورد علت عدم
پيوستن سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به جبهه دموكراسي و حقوق
بشر كه در نامه آرمين
به سحابي نيز بر آن تاكيد شده بود، گفت: من فعاليت زيادي در
سازمان ندارم و خود را
پاسخگوي مواضع آنها نميدانم، فعاليت من در اين سازمان تنها
معطوف به شركت در
جلسات اجتماعي و فكري اين تشكل است. |