ابطحی ـ ... ظهر، بعد از نماز یک ساعتی آقای خاتمی برای دید و
بازدید نشسته بود. ..گزارشی از تخریب قطعه ای که مبارزان و
رادمردان انقلابی قبل از انقلاب مثل حنیف نژاد، گلسرخی و پویان
در آن مدفونند(قطعه 33 بهشت زهرا) و ماجرای تخریب مجدد آنرا در
سایتها خوانده بودم، دادم. آقای موسوی لاری هم گفت یکبار در
دوران مسئولیت ایشان در وزارت کشور این کار شروع شد و جلوگیری
کرده است. ظاهرا بار دوم است که چنین می کنند. من گفتم در ان
سالها من هم با رئیس بهشت زهرا صحبت کرده بودم و قول داده بود
جلوی این کار را بگیرد. این دفعه هم با واسطه با شهردار تهران
تماس گرفتم، قول داده است جلوی این کار را می گیرد ولی نگرانم
که طبق معمول هزار وعده آقای قالیباف یکی وفا نشود.
آقای خاتمی هم خیلی افسوس می خورد و از آن رادمردان تجلیل می
کرد.
دوستان جوان تر هم با آقا گپ و کفت و گو کردند. در پایان، بحث
عید فطر و مشکل همیشگی رؤیت هلال ماه بود. وقتی بلند شده
بودیم، برای اینکه لبخندی بر لبان آقای خاتمی جاری شود گفتم
این روزها
sms
متداولی وجود دارد." به دلیل استقبال پر شکوه مردم از ماه
رمضان، یک روز تمدید شد". همه شنیده بودند جز آقای خاتمی.
...
شب به اتفاق فریده دخترم به مطب دکتر حسن هاشمی، چشم پزشک
حاذقی که همه او را می شناسند و از دوستان قدیمی من بود رفتیم.
چشم های فریده کنترل شده بود. در مورد چشم های من گفت که نزدیک
را خیلی خوب می بیند، ولی دوربین آن ضعیف است. در حالیکه با سن
و سال من باید برعکس باشد. گفتم نه، حتما درست است چون اگر دور
را خوب می دیدیم به این راحتی حکومت را به این جمع واگذار نمی
کردیم. او هم مثل بقیه سر درد دلش باز شد. |