آمار همیشه دربرابر دیدگان ما، نمایش چشم انداز دقیقی از روند
فعالیتی که باید، پیش بگیریم، را قرار میدهد. باتوجه به
برخوردهای اجتماعی که باقشرهای مختلف اجتماع داشتهام، مختصر
آماری ارائه میگردد، که قابل اصلاح نیز هست. میخواهیم کار
فرهنگی را پیشه خود گردانیم و یکی از ایرادت فرهنگ، تغییر
نامحسوس و بلند مدت آن میباشد، که باعث دلسردی و یاس بسیاری
از فعالان این ورطه گردیده است و اما این مبارزه با چه تعداد و
در برابر چه نیروهای مخالفی انجام میپذیرد. ابتدا از خود زنان
ایران زمین شروع میکنیم و در پیوستهای بعدی دیگر ابعاد آنرا
بررسی خواهیم نمود:
زنان سنتی :
هم اکنون بیش از
70
درصد جامعه را تشکیل میدهند و متاسفانه راههای آگاهی بخشی به
این نسل بسیار کم و تاثیر گذاری برآنان بسیار سخت میباشد، چرا
که حجم تبلیغات افراد اطراف آنان و همچنین ذهنیتهای رسوب شده
در فکرآنان به این سادگیقابل اصلاح نمیباشد.
زنان مدرن مرفه:
بیش از
20
درصد جامعه، کسانی که درد را تجربه نکردهاند و نسبت به مشکلات
دیگران نیز بدون تفاوت هستند. زندگی را به شکل فعلی مورد قبول
دانسته و در فکر تغییر آن، حتی با اندکی هزینه شخصی نیستند.
حداقل آزادی شخصی، مدینه فاضله آنان و مدل مو، لوازم آرایش و
البسههای جدید بیشترین دغدغه ذهنیشان است. بیشتر به پارتی
علاقمندند و غیر از موزیک "شش و هشت" به چیز دیگری گوش
نمیسپارند. خود را به خواب زدهاند و بیدارنمودنشان به این
سادگیها نمیباشد.
زنان مدرن درد کشیده:
حدود
8
درصد از اجتماع زنان امروز کشور هستند، آسیب های فرهنگی را با
پوست و استخوان خویش لمس کردهاند. زنان مطلقه، دختران فراری و
آنان که بیرون از خانه کار میکنند، در این رده قرار میگیرند.
راهحلی برای اصلاح امور نیافتهاند و نیروی مخالف را بسیار
قویتر از اراده خویش یافتهاند. درصورت آگاهی دادن و مشخص
نمودن نوع مبارزه میتوان این اشخاص را به بهبود شرایط امیدوار
نمود.
زنان مدرن مبارز:
کمتر از
2
درصد بوده و درد دیگران را میفهمند و برای حل مشکلات، حاضر به
پرداخت هزینه میباشند. گاهی اوقات بسیار سطحی عمل کرده و فقط
در فکر حل نمودن معضلات روزمره میباشند. فشارهای حکومتی و
اجتماعی بسیار زیاد را تحمل نموده و گاهی نیز خسته از اینهمه
مخالفت دست از مبارزه میشویند. راهکارهای مقطعی و کوتاه مدت
را به زیبایی درک نموده و عمل میکنند، اما در خصوص ریشه یابی،
برنامه مشخص و معینی که چشم اندازی روشن را نمایان سازد، حرکت
بلند مدت و قابل تامل و تعمقی مشاهده نمیگردد. براساس
باورهایی که با آنها زندگی کرده و رشد ذهنی خود را در همان
بستر پیمودهاند، دست به خود سانسوری زده و تا بحال از خطوط
قرمز ناشی از آن دیدگاهها، گذر نکردهاند. آنان که از زندگی
خویش گذشتند، تا زندگی را به دیگران هدیه کنند. |