ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

حسين شريعتمداری و گروهی از مجلسيان هم فهميده اند
 هوا پس است و بايد سنگر عوض كرد
سرانجام بنی صدر
درانتظاراحمدی نژاد است
؟
مسعودبهنود

 
 
 
 
 

گفتند مردی به معلمی سرخانه فرزندان بزرگی مشغول بود. روزی شنيد كه بچه‌های به ستوه آمده از سخت گيری او بعد از نماز دعا می‌كنند كه خدايا اين ملای ما را بكش. معلم رو برگرداند و به بچه‌ها گفت اگر من بميرم پدرتان معلمی ديگر خواهد گرفت كار شما چاره نمی شود، پس اگر می‌خواهيد از رنج درس و مشق خلاص شويد دعا كنيد كه پدرتان بميرد.

 پدر بچه‌ها هم از اتفاق پشت در بود و اين مكالمه می‌شنيد گفت نه بابا جان اگر من هم بميرم بالاخره يكی شما پدرمرده‌ها را بزرگ خواهد كرد، او برايتان معلم می‌گيرد، پس دعا كنيد الفبا بميرد تا اصلا خلاص شويد.

 حالا جناب علی زادسر در نامه خود درباره اخباری كه درباره دولت و نودولتان بر سر زبان‌هاست تذكر‌ها داده. نمی پرسد كه چرا چنين می‌كنيد و چرا همه كار كشور را نهاده به فريب خلق مسلمان مشغوليد، بلكه چاره را در جلوگرفتن از اينترنت و سايت‌های اينترنتی می‌بيند. دعا می‌كند كه معلم بميرد.

 اما بايد گفت مشكل آن‌ها كه اين روزها نگرانند از افعال نودولتان، سايت‌ها اينترنتی نيست. همه آن چه آقای زادسر نشان كرده اند در نامه شان، با سند و مدرك معتبر و غيرقابل انكار توسط دولت محترم و رييس جمهوری و همكارانشان گفته و اجرا شده است. خودشكن آينه شكستن خطاست. اگر به جای آقای زادسر و همه دلسوزان به اسلام و نظام بودم، اين بخت را شكرگزار می‌شدم كه در جهان امروز آينه‌ها هست و ناسازی اندام‌ها را نشان می‌دهد. و می‌توان چاره اش كرد. وگرنه وقتی به خود می‌آيند كه شده است آن چه نبايد بشود.

 اين گفته در هفته‌ای بيان می‌شود كه اعضا و جوارح دولت آقای احمدی نژاد بعد از آن كه هر چه بدست را به خارج و رقيبان داخلی خود نسبت داده اند، در مقابل اين سئوال كه چه كرده ايد در اين دوماه و چه قصد داريد بكنيد دست به كار اطلاع رسانی شده و در اولين گام، شگردی كهنه را بيرون كشيده اند.

 در هفته‌ای كه همه ايران و شايد برخی از رسانه‌های جهان از انعكاس گفته‌های دبير هيات دولت – كه آن چه در جلساتشان می‌گويند در حضور خبرنگاران گفت - پر شده است و جای هيچ انكار نيست انگار يك كارشناس رسانه‌ای مشورت داده است كه راه اين است. اشتباه روزنامه توسعه در انعكاس يك خبر غيرجدی را بگيريد و بزرگ كنيد و به همين نشانه قصد اثبات آن داشته باشيد كه همه آن چه از قول جناب زريبافان نقل شده همين طورست. در حالی كه چنين نيست. نه عزيمت جناب وزير ارشاد به جمكران از سوی هيات دولت نادرست است و نه گفته‌های آقای زريبافان به غلط نقل شده است. اما راست می‌گويند، روزنامه توسعه خطائی كرده بود كه بعد هم توضيح داد. همين. با شكستن آينه‌ها و بستن سايت‌های اينرنتی كار حل نمی شود، اگر امكان آن باشد. نور از روزن ديگر سر بر می‌آورد چنان كه تا به حال يك بار آشكارا و چندين بار در نهان رهبر جمهوری اسلامی تذكر داده اند و دوبار، دبير شورای عالی امنيت ملی و وزير اطلاعات، فرمايشات رييس جمهور را تصحيح كرده اند. چند باری هم ارگان نودولتان كه روزنامه كيهان باشد با انتقادهای خود سعی كرده است نشانشان دهد كه راه كدام است و كجا به دست انداز می‌افتند. از اين بيش ترست كارنامه نگرانی‌ها و راهنمائی‌ها و صافكاری‌ها. بيش از اين نيز خواهد شد.

 نياز به اطلاعات پشت پرده نيست. آشكارست وقتی كه دبير هيات دولت می‌فرمايد: "می خواهند با اتكا به قانون دولت را از كار بازدارند." يعنی اين گروه اعتقادی به قانون ندارد. لازم نبود داشتن اطلاعات و از جمله گزارش شورای شهر تهران به رهبر، اين ولوله‌ای كه در جان نودولتان است كه مبادا كسی وارد شورای شهر شود نشان می‌دهد كه پشت پرده با بلای "قانون" چه كرده اند تا "آقای دكتر" به رياست جمهوری رسيده اند. و چگونه به خرج مردم تهران اين مهم صورت پذيرفته است. راستی هم اگر پشت پرده بسی قانون شكنی‌ها نشده اين اصرار برای آن كه خلاف نظر ابراز شده رهبر و مقامات كشور و نمايندگان مجلس، محارم شهرداری و شورای شهر به دولت برده شوند و در عين حال به قول زريبافان "تنگه شورای شهر" را هم حفظ كنند، از چيست. آن جا چه گذشته است كه اگر تاج زاده و يا عليرضا رجائی ازآن مطلع شوند بد خواهد شد. اين كوشش جناب رياست جمهور برای كپی گرفتن از جنابان زريبافان و سعيد لو و ساير محارم شهرداری سابق برای چيست. همين طور از سر اطمينان و دوستی لابد. عجب است كه در هفده ميليون رائی كه به نام ايشان در صندوق بوده است ده نفر پيدا نكنند و ناگزير باشند كه خلاف قانون و عقل همان دوستان را در هر جا بنشانند. ايا عجب نيست وقتی بدانيم كه برای آن چه در سر دارند حتی دوستان و همفكران و جناح راست هم محرم نيستند و من ترديد ندارم كه هم اكنون دور از چشم وزيران خارجه و كشور و اطلاعات بسيار طرح‌ها می‌ريزند. تنها شهردار تهران نيست كه هنوزش به هيات دولت دعوت نكرده اند.

 يك مثال ساده بزنم تا نشان كنم كه مردم و تحليلگران و رسانه‌های آزاد كجا گوششان تيز می‌شود.

 نودولتان از قبل گفته اند كه در وزارت نفت مافيا مستقرست. نفوذ و قدرت و ثروت هست و شكارگاه خصوصی افراد شده است. اين اتهامی است كه بايد ثابت شود، چنان كه برای نقض آن می‌توان پرسيد كدام يك از وزيران سابق نفت – بيژن زنگنه كه كسی در پاكدامنی اش ترديد ندارد و عضو منتخب شورای تشخيص مصلحت است، يا آقازاده كه نودولتان هم در كابينه خود راهش داده اند، يا محمد غرضی كه نسبت نفود امروزش با اول انقلاب، قبل از وزارت نفت، يك به هزار هم نيست - به آن چه نودولتان ادعا كرده اند رسيدند و چه كس ديگر از معاونان و مديران شركت‌های بزرگ تابع وزارت نفت مانند آقای نعمت زاده و تركان و پور اردبيلی و غينمی فرد به اين صفت مافيائی متصف می‌توانند بود. اما يك چيز واضح است. كسی كه چنان اتهامی زده در ذهنش وزارت نفت محل ناديده گرفتن قانون و افزون كردن ثروت و نفوذ ست. اين قطعی است و اقرار ضمنی به قول عقلا. حالا اگر كسانی كه چنين تصوری دارند می‌خواهند وزارت نفت را به خودی بسپارند ‌بی‌اعتنا به آن كه "آن خودی محرم" اصلا سابقه‌ای در وزارت نفت ندارد، آن وقت نمايندگان مجلس بايد به درست متوهم می‌شدند كه شدند. در معرفی وزير آينده هم بايد همين راهنما باشد.

 اما با همه اين‌ها مژده بدهم به جناب زادسر و هم محارم شهرداری و نودولتان، كه بزودی حب نفس بر ملاحظات جناحی و منافع گروهی چيره می‌شود. چنان كه بعض نمايندگان مجلس تاب نياورده اند، بقيه شان هم و هم اعضای شورای شهر، برای حفظ پاكدامنی خود به صدا خواهند آمد و دامن برخواهند كشيد. كه گفته اند "اتفاق عياران چون هوای بهاران" . رندی از كيهان بياموزيد كه تا ديد اين عروس به قول قدمای مردسالار "پسرزا" نيست كم كم دارد فاصله می‌گيرد و در صف منقدان و ناراضيان با سابقه جا ذخيره می‌كند تا چنان بلائی كه بعد از سی ام خرداد بر سر عده‌ای از جناح راست آمد كه هوادار آقای بنی صدر بودند، بر سرش نيايد.

 اما توصيه ام به نودولتان اين است كه با بستن سايت‌های اينترنتی و زير فشار گذاشتن و خط و نشان كشيدن برای همين يكی دو روزنامه باقی مانده بارشان به منزل نمی رسد دعا كنند الفبا بميرد.( عنوان بالا را پيك نت برای مقاله مسعود بهنود انتخاب كرده است.)