سمينار تحليل جامعه شناسی انتخابات همچنين دوره رياست جمهوری
از سوی انجمن اسلامی دانشجويان دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه
تهران در تالار ابن خلدون اين دانشكده برگزار شد. دراين سمينار
جلائی پور گفت:
آثار سوء مديريتی دولت جديد را میتوان در روند بیاعتمادی
سرمايهگذاران ايرانی و تنزلزل بازار بورس و ضعف دولت در
پيگيری مدبرانه اهداف سياست خارجی ايران در عرصه بينالمللی
از هم مشاهده كرد.
وی در رد اين تحليل ابراز عقيده كرد: حداقل بنا به دو دليل،
جامعه ايران در سال 84 تودهایتر از سال 76 نبود، اول اينكه
اگر جامعه ايران از تودههای افراد نااميد و سرگردان تشكيل
شده بود، انتخابات رياست جمهوری نمیبايست به مرحله دوم
میكشيد و در مرحله اول انتخابات شعارهای ضد فساد دولتی
احمدینژاد میبايست ميليونها افراد سرخورده را به خود جذب
كرد و كانديدای فقير دوستان را به پيروزی میرساند كه نرساند
و در مرحله اول انتخابات پنج كانديدای رقيب هر كدام بين 4 تا 6
ميليون رای آوردند.هاشمی رفسنجانی كه شعار توسعه اقتصادی
میداد بيشترين آرا را و مصطفی معين كه شعار دموكراسی و حقوق
بشر را میداد، چهارميليون رای به خود اختصاص داد و بيش از
هشت ميليون نفر (با معيار به ميزان مشاركت در انتخابات سال 76)
اساسا در انتخابات شركت نكردند.
وی افزود: در مرحله دوم نيز با اينكه رقيب احمدینژاد نماد
فساد و نماد بعد منفی نظام و وضع موجود معرفی شده بود، باز از
مجموع 48 ميليون واجد شرايط تنها 17 ميليون به وی رای دادند و
ده ميليون بههاشمی رای داده شد و بقيه مردم اصلا در انتخابات
شركت نكردند. از اين رو نتايج آرای انتخابات هم در مرحله اول و
هم در مرحله دوم نشان میدهد كه نه فقط جامعه ايران
تودهایتر نشده بلكه متكثرتر شده است.
جلايیپور در ادامه، دخالت مستقيم و فراگير سازمانهای شبه
نظامی، عدم ائتلااف اصلاحطلبان بر يك كانديدای واحد و تحريم
انتخابات از سوی برخی فعالان سياسی و دفتر تحكيم وحدت را از
عوامل موثر بر نتايج انتخابات دانست و افزود: در مرحله اول
انتخابات تفاوت آرای اصلیترين كانديدای اصلاح طلب (دكتر
معين) با احمدینژاد كمتر از دو ميليون نفر بود. اگر تحريميان
تحريم نمیكردند حداقل آنها میتوانستند روی دو ميليون نفر
تاثير بگذارند و در چنين حالتی چه بسا كانديدای اصلاحطلبان
وارد مرحله دوم انتخابات میشد و در مرحله دوم هر كانديدايی
در برابرهاشمی قرار میگرفت، شانس پيروزی بيشتری داشت. در
ميان تشكلهای تحريمی، نقش دفتر تحكيم وحدت از همه مهمتر
بود، زيرا در انتخابات قبلی دانشجويان در خانوادههای خود
ايفای نقش میكردند. سياستهای تحريمی انسجام انجمنهای
اسلامی را در جريان انتخابات بهم ريخت و ارتباط اصلاح طلبان با
مردم ضعيف شد، از اين رو اگر هر كدام از سه علل مذكور اتفاق
نمیافتاد وقوع هر نتيجهای در انتخابات جز پيروزی
احمدینژاد ممكن بود.
منظور از دولت پنهان شبكهای از افراد، روابط و امكانات
حكومتی است كه بدون اينكه پاسخگوی كسی باشد، اهداف خاصی را
پيگيری میكند. دولت پنهان همان شبكهای است كه به خوابگاه
دانشجويان تعرض میكند و در نهايت يك دزد ريش تراش مقصر
میشود. دولت پنهان همان شبكهای است كه برای دولت خاتمی هر
9 روز يك بحران درست میكند و بجای اينكه مجريان دولت پنهان
محاكمه بشوند، دانشجويان، روزنامهنگاران و فعلان سياسی
اصلاحطلب دستگير و محاكمه میشوند. دولت پنهان همان شبكهای
است در انتخابات مجلس هفتم از حذف دو هزار و پانصد كانديدای
نمايندگی دفاع كرد و حتی اعتراض آشكار و علنی رياستجمهوری و
رييس مجلس وقت از اينكه صد و نود نماينده از قبل مهره چينی
شدهاند، به جايی نرسيد.
در انتخابات اخير، دولت پنهان باز با استفاده از امكانات عمومی
از يك كانديدای خاص دفاع كرد، از اين رو تداوم فعاليت دولت
پنهان در انتخابات اخير نشان میدهد كه در دروان اصلاحات دولت
خاتمی قادر نشده كه دولت ايران را از اسارت دولت پنهان رها
كند.
البته، دولت پنهان پيروز كوتاه مدت انتخابات نهم است.
چشمانداز آينده را در دو حالت كلی میتوان گمانه زنی كرد و
حدس زد، وضعيت خوبی برای دولت پنهان و اصولگرايان فقير دوست
قابل تصور نيست.
حالت اول اينكه اصولگرايان فقير دوست بتوانند به شعارهای
ريشه كنی فقر و فساد جامه عمل بپوشانند. در چنين حالتی هم مردم
و هم اصلاح طلبان بايد خوشحال باشند، چون هر چه در جامعه ايران
فقر و فساد كمتر شود، اين به نفع اهداف اصلاحی و دموكراسی است.
حالت دوم اين است كه علی رغم دوپينگ دولت پنهان در به پيروزی
رساندن فقير دوستان، دولت جديد نتوانند شعارهای خود را جامعه
عمل بپوشاند.
به چند دليل احتمال رخ دادن حالت اول قویتر به نظر میرسد،
يكی به دليل اخلاقی است، چرا كه دولت جديد شعار عدالت داده است
و عدالت هدفی است كه بايد ايجاد شود و هم اكنون موجود نيست.
برای رسيدن به اهداف موجود مثل عدالت نمیتوان به هر
وسيلهای متوسل شد و به عدالت رسيد، به عبارت ديگر با تخلف
دولت پنهان نمیتوان عدالت را در جامعه پياده كرد، به زبان
تمثيل با فحاشی به فرزندان نمیتوان آنها را خوب تربيت كرد،
زيرا تربيت به عنوان هدفی موعود است كه با هر وسيلهای قابل
دسترسی نيست و دليل ديگر اين است كه دولت جديد در برابر
دانشجويان، روزنامهنگاران، فعالان سياسی منتقد و مخالفان
كارشكن قرار ندارد، بلكه در برابر انتظارات فزاينده مردم ايران
قرار دارد، از 48 ميليون افراد واجد شرايط در انتخابات، دولت
فقط با هفت، هشت ميليون نفری كه تحت تاثير تبليغات مستقيم
مساجد و محافل مذهبی بودند، تقريبا در هر حالتی مسالهدار
نمیشود اما با چهل ميليون ديگر بیمشكل نخواهد بود.
وی در ادامه ابراز عقيده كرد: بخش زيادی از افراد متخصص و كيفی
جامعه كه اداره فنی جامعه را به عهده دارند، اساسا به كانديدای
پيروز رای نداند و حالت بیمحلی نسبت به دولت جديد از خودنشان
میدهند و جالب اينكه دولت جديد هم به جای جذب اين نيروها به
تز انقلاب مديريتی قائل است، به بيان ديگر اتفاقا دولت معتقد
است كه بايد مديران پخته و جا افتاده گذشته را چون رفتار
مديريتی آنها نهادينه و درونی شده، عوض كرد، زيرا اين مديران
مستعد ايجاد تحول نيستند و بايد به جای آنها، از
مديرانبیسابقه استفاده كرد اين مديران بهتر میتوانند
حاملان انقلاب مديريتی و استقرار عدالت باشند.
سپر بلای دولت پنهان در گذشته دولت اصلاحات بود، هم اكنون
دولت پنهان و فقير دوستان از نعمت سپر بلای اصلاحطلبان
محروماند و مستقيما در برابر افكار عمومی قرار گرفتهاند و
بیپناه شدهاند، از اين رو اگر چه دولت پنهان پيروز اين
انتخابات بود، اما به نظر نمیرسد، فقير دوستان شادی روزهای
نخست پيروزی در انتخابات را بتوانند همچنان تداوم بخشند. |