"IranFocus"
كه يك سايت خبری وابسته به محافل تحقيقاتی امريكاست، بخشهای
مهمی از گزارش كميته تحقيق پيرامون حوادث 11 سپتامبر را منتشر
كرده است. آنچه كه منتشر شده عمدتا در ارتباط است با نقش
جمهوری اسلامی در عمليات 11 سپتامبر و سازمان القاعده.
اهميت انتشار چنين گزارش تحريك آميزی در آنست كه:
1-
انتشار اين گزارش همزمان شده است با فشار سنگينی كه به بهانه
ترور "رفيق حريری» عليه دولت سوريه آغاز شده و میرود تا
سازمان ملل را برای نخستين بار صحنه تصميم گيری در باره آينده
يك دولت و حكومت كند.
2-
اجلاس ماه نوامبر حكام اتمی در راه است وبیشك چنين گزارشی
میخواهد خطر مجهز شدن گروههايی نظير حزب الله لبنان و يا
القاعده را به سلاحهای اتمی ساخت ايران برجسته كند تا تصميم
قطعی و مطلوب امريكا گرفته شود.
3-
خطر برپائی يك حكومت ديگر طالبانی و دارای نفت و اتم در ايران
را میخواهد نشان دهد. امری كه دولت و مجلس كنونی و اظهارات
فرماندهان سپاه پاسداران همگی در همسوئی با اين سياست ويرانگر
است.
4-
افكار عمومی امريكا را با توجه به بيم و وحشتی كه از عمليات
تروريستی اتمی كه دراين كشور وجود دارد میخواهد برانگيزد و چه
سوژهای مهم تر و مورد توجه تر از 11 سپتامبر؟
5-
چنانچه سازمان ملل ترور رفيق حريری در لبنان را، بعنوان فردی
كه با حضور ارتش سوريه در اين كشور مخالف بود و حزب الله لبنان
نيز پيوسته سر مخالفت با وی را داشت در دستور كار خود قرار دهد
گام بزرگی برای دستور كار بعدی برداشته شده است: رسيدگی به
پرونده و مدارك مربوط به 11 سپتامبر و نقش جمهوری اسلامی در
آن!
6-
نكته بسيار مهم ديگر تطبيق انگيزه انتشار اين گزارش با سخنان
اخير وزيرخارجه امريكا در كنگره اين كشور درباره استفاده از
مدل افغانستان برای ايران، سخنان نماينده امريكا در سازمان ملل
"بولتن" در باره اقدام نظامی امريكا برای دفاع از حيثيت سازمان
ملل و همچنين دو طرح پيشنهادی استراتژيك مبنی بر باز كردن حساب
روی اقوام ايران و در اقليت بودن فارسها در ايران و همچنين كم
هزينه بودن جلوگيری از نظامی شدن ايران در مقايسه با مقابله با
ايران اتمی است. همه اين اخبار كه طی روزهای اخير انتشار يافته
از يك كليت نشانه دارد واين كليت نيست مگر نوع حكومت و رفتار
حكومت در داخل ايران، كه با حيرت تمام بايد گفت سياستها،
تصميمات، سخنان و اظهار نظرهای مقامات جديد دولتی و نمايندگان
مجلس و جلو آمدن سرداران سپاه تماما درخدمت اين استراتژی
امريكاست. در سايت "
IranFocus"
آرايش كاملی از چهرههای همسو با اين استراتژی امريكا وجود
دارد كه ديدنی است. در اين آرايش هيچ صحبتی از اصلاحات و صلح
طلبی و... نيست. آنچه هست اظهارات امثال احمدی نژاد، فرماندهان
سپاه، الله كرم و هر فرد ديگری است كه مطابق الگوی طالبان سخن
میگويد. چنان، كه گوئی سايت حزب الله و آبادگران است!
7-
اين گزارش حاوی اين نكته بسيار مهم است كه با تغيير حكومت در
سودان اطلاعات جديدی به اطلاعات قبلی امريكا افزوده شده است.
همچنان كه اكنون ديگر به نتيجه بازجوئیها از دستگير شدگان
القاعده و حوادث تروريستی اشاره میشود.
گزارش 11 سپتامبر
اين بخشی از
گزارش كميته 9/11
(11 سپتامبر)
است. اين كميسيون بيش از هزار مصاحبه در ده كشور انجام داده
است و مصاحبههای
استثنايی
نيزبا
مقامات اطلاعاتی امريكا داشته است.
آنچه
دراين گزارش مهم است ، رابطه نزديك جمهوری اسلامی ايران
والقاعده است.
سال
1996،
سال
ايران و برجهای
خوبراست.
در تاريخ 1996 يك كاميون مواد منفجره وارد دو
برج
در عربستان شد و حدود 19 نفر از سربازان امريكايی را كشت.
درسال1997 مجله واشنگتن پست گزارش
داد
كه سعودیها
معتقدند
احتمالا
حزب الله در انجام اين عمليات با همكاری بريگاد
"
احمد شريف"
يكی از كماندوهای
سپاه
پاسداران ايران
اين عمليات را انجام داده اند.
كميته گزارش يازده سپتامبرمجددا درمورد نقش ايران درحمله يازده
سپتامبر تاكيد ميكند.
پرسش اينست: آيا ايران در آموزش نيروهای القاعده نقش داشته
است؟ بين سال 1991 و 1996، اسامه بن لادن در عربستان سعودی
زندگی میكرد، جايی كه "حسن ترابی» رهبر فرقه اسلامی عربستان
از او حمايت میكرد. طبق گزارش كميته يازده سپتامبر، مقامات
رسمی ساندنيستها ديداری را بين القاعده و مقامات رسمی جمهوری
اسلام فراهم ساختند. بدنبال اين ديدارآموزش فنی القاعده برای
عمليات 11 سپتامبرآغاز شد.
در سال 1991 گفتگو بين القاعده و ايران درسودان
به
موافقت غيررسمی همكاری بين ايران و القاعده منتهی شد كه با
آموزش
نيروهای القاعده؛ عملياتی عليه اسرائيل
و امريكا انجام گيرد.
حتی مقامات بلندپايه القاعده برای
آموزش
طرز
كار
با مواد منفجره به ايران سفركردند.
درسال 1993
نيز برای
آموزشهای
تكنيكی و اطلاعاتی نيروهای القاعده
به
دره
" بقا"
درلبنان رفتند. بن لادن بارها تكرار كرد كه علاقه زيادی به
نحوه انفجار بمبی كه در سال 1983 حدود 241 نيروی امريكايی را
در لبنان كشت دارد. اين نشان ميدهد
كه ارتباط القاعده و ايران صرفنظر از
شيعه و سنی بودن صورت
پذير است.
ايران به انتقال تروريستها كمك كرده است
و
طالبان در سال 1996
قدرت را بدست گرفت. اسامه
بن لادن به افعانستان رفت و
آنجا
آموزش
شماری از تروريستها
آغاز شد.
القاعده نيروهای اسلامی جوان را جذب كرد.
بسياری از
آنها
از مرز جمهوری اسلامی گذشتند.
پاسپورتهای آنها مهر خروج نخورد واين درحالی بود كه دراين
كشور قوانين سفت و سختی برای خروج از مرزها حاكم است و پاسپورت
افرادی كه از ايران خارج میشوند بايد رسما مهر خورج بخورند تا
رسما از ايران خارج شده باشند. نيروهای
القاعده از اين قاعده مستثنی شدند.
كميسيون
يازده سپتامبر
در شرح نحوه عمل القاعده مینويسد:
گروه القاعده، اعضای معينی برای تهيه و جعل گذرنامه دارد.
اين سازمان متكی به جهادگران است. اين جهادگران پيش از ملحق
شدن به خطوط افغانستان، در آن سالها بايد گذرنامههايی كه برای
آنها جعل میشود تحويل رابطين سازمان بدهند تا در صورت كشته
شدن درعمليات، از اين گذرنامهها استفاده مجدد شود.
"محمد
عطا"
و
"زكريا
اصبار"
كه اعضای انتحاری عمليات يازده سپتامبر بودند
و ويزای
آنان
رد شده بود و
همچنين
اعضای
ديگری
نظير انان امكان عبور از مرزهای كشورها با داشتن اموزش درمورد
جعل و تغيير درمحتويات گذرنامه ، ويا نداشتن
مهر
عبور وخروج ازكشورهايی مانند ايران و پاكستان داشته اند.
Iranian Support for the 9/11 Terrorists
ايران
حمايت خود
ازالقاعده
را
افزايش داد،
در همان زمانييكه
كلينتون به دنبال صلح با ايران بود.
اين كشور
ارتباطهای خود با القاعده را در كشور سودان گسترش داد و
القاعده برای عمليات جهانی خود، از جمله 11 سپتامبر روی حمايت
بين المللی ايران حساب كرد.
مقامات رسمی القاعده
با استفاده
از حمايت بين المللی
ايران
و
سازمان تروريستی حزب الله كه پايه
آن
در بيروت
و لبنان
است پيوندهای خود را با ايران چندگانه كردند و آموزشهای
تروريستی در بيروت نيز انجام شد.
اطلاعاتی
در دست است كه نشان دهنده
يك ارتباط دائم بين ايران و
حزب
الله وجود
دارد.
بعد از بازگشت اسامه بن لادن به افغانستان،
افراد رسمی امنيتی ايران با مقامات مهم القاعده،
درتماس بوده اند. "خالد"
مقام بلند پايه القاعده گفته است كه روابطش
با ايران،
بعد حمله اكتبر سال 2000 به نيروهای امريكايی (يواس اس كل)
افزايش
يافت، گرچه اسامه بن لادن با گسترش اين روابط مخالفت كرد تا
مبادا حمايت نيروهای عرب داخل عربستان سعودی را از دست بدهد.
دراين دوران،
خالد
با استفاده از روابطی كه با ايران داشت توانست نقش مهمی در
انتقال افراد القاعده برای عمليات از مرزهای ايران ايفاء كند.
اين انتقالها مرحله به مرحله انجام شد. براساس شواهد موجود،
در فاصله
اكتبر2000 تا فوريه 2001 نزديك به 8 تا 10 نفر از چهار نفر
اصلی عمليات 11 سپتامبر توانستند با استفاده از امكاناتی كه
القاعده در ايران داشت، از اين كشور برای عمليات عبور كنند.
از
جمله،
"موحند
الشری» و
"حمزه
القمادی» دو عضو بالای حزب الله
و
هواپيما ربا
كه
دراكتبر 2000 از ايران به كويت رفتند. همينطور سه عضو
ديگر اين گروه نيز به
سمت
ايران پرواز داشته اند.
"شيخ
محمد"
كه
باتهام شركت در عمليات 11
سپتامبر در بازداشت است ، گفته كه چند تن از هواپيما ربايان
يازده سپتامبر از ايران عبور كرده اند.
درنتيجه
دلايل قوی
مبنی
اينكه ايران
برای
عبور و
مروراعضای القاعده
تسهيلاتی قائل شده، بويژه
اعضايی كه
در حادثه يازده سپتامبر نقش اصلی را ايفا كرده اند،
حتی اگر
ما
نتوانيم مدركی
مستدل مبنی بر آگاهی ايران و حزب الله از
عمليات 11 سپتامبر بدست آوريم، كه اين امر را ادامه تحقيقات
روشن میكند. |