جسارتاً اين چند حمله را كه از متن خبری در روزنامه ايران مورخ
شنبه 23/7/84 جدا كرده ام بخوانيد. اگر با يك بار خواندن متوجه
منظور نشديد دو سه بار بخوانيد. حتماً اين كار را انجام دهيد و
بعد دنباله مطلب مرا بخوانيد, منظوری دارم.
"ناظران سياسی ديروز در حالی مذاكرات رايس را كه همچون گذشته
با پيامهای دوگانه تأييد خط مذاكره هستهای و تكرار خط تهديد
تهران همراه بود, اتفاقی غيرمنتظره خواندند كه برای تصميم
گيران سياسی تهران اين اتفاق در چارچوب معادله روابط دو سوی
آتلانتيك امری قابل پيش بينی بود."
خداوكيلی اين طور چيز نوشتن ظلم به خواننده است. او بايد هر
جمله كه از چندين گزاره تشكيل شده را سه بار از اول تا آخر
بخواند تا ببيند منظور نويسنده چيست. آخرش هم میفهمد كهای
بابا, چيز مهمی نبوده است. من عمداً يك تكه از روزنامه ايران
را انتخاب كردم كه شائبه هيچ قصد و غرضی در آن نباشد,
روزنامهای سنگين و رعايت كننده موازين ژورناليستی. همان چند
جمله بالا را اين طوری هم میشد نوشت:
"مذاكرات ديروز رايس همچون گذشته با پيامهای دوگانه خط مذاكره
هستهای و تكرار خط تهديد تهران همراه بود. ناظرين سياسی اين
مذاكرات را غيرمنتظره خواندند. اما برای تصميم گيرندگان سياسی
تهران اين اتفاق در چارچوب معادله روابط دو سوی آتلانتيك قابل
پيش بينی بود."
جوان تر كه بودم متون قلنبه سلنبه بعضی مقالات يا كتابها را
میخواندم و چيزی سر در نمی آوردم. مثل خيلی از دوستان جوان
اين را حمل بربیسوادی و كم بودن قدرت درك خودم میكردم.
بعدها كه اندكی با ويراستاری آشنا شدم دريافتم كهای عجب, حتی
بسياری از آدمهای سرشناس آنقدر غلط و درهم و برهم مینويسند كه
آدم معمولی حق دارد چيزی از آن نفهمد. بايد خودشان را به نوشته
شان سنجاق كرد تا توضيح دهند منظورشان چيست. اين كه روزنامه
ايران بود, وای به بقيه.
اگر اهالی قلم كمی بيشتر برای وقت خوانندگان خود ارزش قائل
باشند قادرند با تميزتر نوشتن به آنها كمك كنند تا در مدت كمتر
مطالب بيشتری بخوانند.
(جانا سخن از زبان ما میگوئی- پيك نت) |