كمتر از دو دهه پيش (سال 1367) آنروزی كه همسر دكتر سامی در
مسجد حجت ابن الحسن تهران در حضور دكتر بازرگان ضجه میزد كه
من میدانم چه كسی شوهرم را كشته، هرگز فكر نمی كرد كه آن فرد
روزی قبای رياست جمهوری را بر تن كند !اما تقدير اينچنين
بود كه دكتر سامی كه روزگاری اولين وزير بهداری دولت انقلابی
ايران بود روزی مقتول پروژه حذف درمانی سعيد امامی و
بروبچههای محفلش شود . آنروزها نه كسی جرات میكرد و نه قدرتی
داشت تا صدای مظلومانه همسر سامی را باز خوانی كند كه چه كسی
دكتر سامی را كشته است؟ اين قاتل كيست كه مهدی بازرگان نيز
مظلومانه بر سر در مسجد ايستاده است و سر تكان میدهد و با ضجه
همسر سامی میگريد اما دم بر نمی آورد .
حد اقل اهتمامی كه آن روزها بازماندگان دكتر سامی و هسته
متلاشی شده دولت موقت كه نيمه احترامی هنوز حاكمان جمهوری
اسلامی برايشان قائل بودند، برای شناسايی قاتل دكتر سامی
توانستند انجام دهند منجر به آن شد كه چندی بعدش وزارت
اطلاعات در اطلاعيهای كوتاه اعلام كرد كه قاتل دكتر سامی در
تعقيب گام به گام سربازان امام زمان شناسايی شده اما لحظاتی
پيش از دستگيری در حمامی در شهر اهواز اقدام به خود كشی نموده
.
در آنسوتر نيز سعيد امامی كه با فتوای " حفظ نظام از
واجبات است " پروژه حذف درمانی خويش را تا دكتر سامی رسانده
بود و سخت در حال ادامه دان آن بود هيچ به مخيله اش نمی گنجيد
كه اين داستان كهنه نخ نما شده خودكشی قاتل در حمام روزگاری
نيز برای خود وی تكرار گردد و زمانی ديگر در اطلاعيه ديگری
خبر خودكشی وی در حمام منتشر شود . و به روايتی خياط خود در
كوزه بيفتد اما عجبا از چرخش روزگار كه اينچنين كرد و شد ....
اگر آنروز كه دكتر سامی را وزارت اطلاعات به قول بازجوئیهای
سعيد امامی»حذف" كرد يك نيمچه مردی مثل خاتمی پيدا ميشد و رد
گيری میكرد و تيم محفل قتل و غارت را بر ملا ميكرد چه قتلها
و ترورها كه در دامان اين هسته عنكبوتی شكل نمی گرفت ؟ و اين
مصيبت احمدی نژاد هم امروز نه رئيس جمهور كه قاتلی در زندان و
يا داروی نظافت خوردهای مثل امامی بود نه رئيس جمهور !
اگر سعيد امامی بجای آنكه در بازداشتگاه هنگاميكه خود را تمام
شده دانسته، زبان باز كرد و از دو دهه قتل و ترور و تجاوز گفته
مثلا در همان اولين ماههايی كه خاتمی بر مسند رياست جمهوری
نشست و در تالار آمفی تئاتر شهيد دقايقی وزارت اطلاعات با
پرسنل آن وزارتخانه ديدار داشت بلند میشد و همه آنچه را كه
با ضرب تهديد و بازجويی بعدها مجبور به گفتنش شده بود میگفت
چه میشد ؟
اگر آنروزها كه تيم حذف و ترور وزارت اطلاعات به وين و
رستوران ميكونوس برلين میرفتند يك سلول غيرت و جوانمردی در
پس كله كاظمی وحسين الله كرم وكاظم دارابی و اكبر خوش كوش و
سيف اللهی و همين احمدی نژاد كه میگويند و میدانيم از اعضای
تيم آن ترورها بوده اند پيدا میشد و مثل دهها مامور امنيتی
كه برای ماموريتهای مختلف عازم اين كشور و آن كشور میشوند و
بيكباره بخود میآيند ، میآمدند هرچه در نيت آمرانشان بوده
را برملا میكردند چه میشد ؟
اگر ، اگر ، اگر ....
همه اين اما و اگرها جز تخيل بيش نيست ! و حالا امروز ما
رئيس جمهوری داريم كه دوپينگ محفل نشينان بالا آمده است و
میخواهد پول نفت را موشك اسكات كند و بر سر خانهها و
سفرههای مردم بيآورد .
آنروزها كسی نبود و جرات نداشت بگويد كه دكتر سامی را چه كسی
كشت، میترسم يك روز، هم بگوئيم اگر جلوی احمدی نژاد ايستاده
بوديم و در برابر ماجراجوئیهايش قد علم كرده بوديم امروز
ميهنمان درگير جنگ خانمانسوز ديگری قرار نشده بود. |