در اجلاس اخير آژانس بينالمللی انرژی هستهای،
برخلاف برخی برآوردها، چين، روسيه، هند در كنار اروپايیها و
آمريكا و كانادا
خواستار تعليق برنامه غنیسازی اورانيوم از سوی جمهوری اسلامی
ايران شدند. اين سه
كشور مانند كشورهای غربی بر ضرورت همكاری همهجانبه و گسترده
ايران با بازرسان
آژانس تأكيد كردند و مانند آنان با اين كه «چرخه كامل سوخت
هستهای» داشته باشد،
مخالفت كردند. برخلاف پيشبينی برخی ناظران به ويژه در كشور
ما، اين سه كشور بزرگ
آسيايی و ارواسيايی در تنظيم روابط خود با اروپا و آمريكا،
ميزان منافع خود را از
اتخاذ سياستهای مقدور هدف قرار دارند. آنها مانند همه كشورهای
جهان با محاسبه سود
و زيان ناشی از رفتار خود، حمايت از مواضع اروپا- آمريكا-
كانادا را مورد توجه قرار
دارند. در اين نوشتار كوتاه وضعيت هر يك از سه كشور را كه
جهتگيری موافق آنان راه
را برای انتقال پرونده هستهای ايران به شورای امنيت سازمان
ملل متحد باز كرد، به
اجمال بررسی میكنيم.
فدراسيون روسيه
روسيه كه قرارداد 800 ميليون دلاری اتمام پروژه
هستهای بوشهر را در پی عدم همراهی كشورهای غربی و ژاپن با
ايران آغاز كرده، همواره
بر نظارت مستمر آژانس بينالمللی انرژی هستهای بر فعاليتهای
ايران و انطباق اين
فعاليتها با آن تأكيد كرده است. رهبران اين كشور در جريان
مباحث اخير در مورد
برنامه هستهای ايران توانايی آژانس بينالمللی انرژی هستهای
IAEA
را برای اعمال
نظارت بر اين برنامهها كافی برآورد كردهاند. در آخرين
قطعنامهای كه آژانس در
مورد ضرورت شفافسازی برنامههای هستهای ايران صادر كرده، و
در مورد ابهامات آن،
خواستار انجام اقدامات مشخص از سوی جمهوری اسلامی ايران شده،
روسيه همراه با آمريكا
و اروپا و قدرتهای بزرگ جهان به اتخاذ جهتگيری مشابه در مورد
ايران
پرداخت.
رأی ممتنع روسيه، چين و هند راه را برای انتقال پرونده ايران
به شورای امنيت سازمان ملل باز كرده است، اقدامی كه میتواند
هزينههايی غيرقابل جبران برای ايران در بر داشته باشد. اين
قطعنامه كه با تأكيد بر ضرورت متوقف كردن برنامه
هستهای ايران و عدم پذيرش اينكه چرخه كامل سوخت در اختيار
ايران قرار گيرد، نوعی ائتلاف جهانی را به نمايش درآورده است.
ديدار پوتين و سران اتحاديه اروپا به ويژه
انگلستان در آغاز مهرماه اقدامی برای كاهش اختلافنظرهاميان
روسيه و اروپا به شمار
میآيد. اروپايیها سياست داخلی پوتين را در سير گسترش
دموكراسی و حقوق بشر مورد
انتقاد قرار میدهند، همين سياست از سوی جورج بوش دنبال شده
است. ولی كشورهای اروپايی توجه دارند روسيه تأمين كننده اصلی
گاز اين كشورها است. براساس برخی آمارها
حدود نيمی از نيازهای اروپا در زمينه گاز از سوی روسيه تأمين
میشود.
روسيه در
برابر تأمين گاز مورد نياز اروپا، عدم مداخله آن را در مورد
مسائل داخلی جمهوریهای سابق شوروی خواستار شده است. جريان
«انقلاب نارنجی در اوكراين» نمونه
خوبی در اين زمينه است. مسائل جدايیطلبان قفقاز به ويژه چچن
يكی از مهمترين مباحث
موردنظر طرفين اروپايی و روسی است. سازمانهای حقوق بشری
اروپايی به دولتهای خود
در مورد روابط با روسيه و سياستهای داخلی آن فشار زيادی وارد
میآورند. مبادلات
فنی و مالی با اروپا برای روسيه از اهميت بسيار برخوردار است،
همانند آمريكا. كاهش
مشكلات اقتصادی- اجتماعی گوناگون روسيه بدون جلب كمكهای خارجی
عملی به نظر
نمیرسد.
واقعيت اين است كه رهبران روسيه در نخستين سالهای پس از
فروپاشی نگاه
بسيار خوشببينانهای نسبت به غرب (اروپا و آمريكا) داشتند،
ولی در پی تجربيات
مختلف در بخشهای آسيايی و اروپايی اين كشور، سران مسكو به
زودی دريافتند قادر به
نفی الزامات ناشی از ويژگیهای جغرافيايی روسيه نيستند. حدود
سه چهارم قلمروی روسيه
در آسيا قرار گرفته است، بنابراين گرايشهای اروپايی-آتلانتيكی
به زودی جای خود را
به تمايلات آسيايی-اروپايی (اوراسيايی) داد. رهبران روسيه نسبت
به جهان اسلام و
خاورميانه توجه بيشتری پيدا كردند. «يوگنی پريماكف» نخستوزير
پيشين روسيه به صراحت
از نقش كشورهای اسلامی در تنظيم روابط با غرب سخن گفته بود.
روابط با جمهوری اسلامی ايران نيز از اين دوران بسرعت رو به
گسترش نهاد. همكاری با ايران در آسيای مركزی و
قفقاز و اساساً حوزه خزر برای روسيه منافع گوناگون در برداشته
است. ولی رهبران
روسيه مانند رهبران هر كشور ديگری، همواره به دنبال راههايی
برای افزايش منافع خود
هستند.
تصميم دولت هند برای آن كه در قبال بحثهای آژانس بينالمللی
انرژی هستهای در مورد ايران در جانب آمريكا و اروپا قرار
گيرد، برای بسياری از تحليلگران
سياسی جهان بسيار معنیدار بود. اقدام دولت هند نشانهای بود
از پايان «عدم تعهد»
در جهان كه زمانی «لعل جواهر نهرو» به همراه ناصر و تيتو
(رهبران مصر و يوگوسلاوی)
در دوران جنگ سرد آن را در تقابل آمريكا و شوروی پايهريزی
كرده بودند. هند هميشه
از استوانههای مهم در جنبش عدم تعهد به شمار آمده است. دولت
هند در برابر دشمنان
يا به عبارت ديگر رقبای خود مانند پاكستان و چين در مورد مسائل
هستهای، كمكهای مالی و فنی گوناگون و نيز تكنولوژیهای
پيشرفته به آمريكا اتكا دارد. دولت هند در
همان حال روابط خود را با فدراسيون روسيه نيز حفظ كرده است، هر
چند بهبود روابط با
چين نيز از نظر مقامات هندی دور نمانده است.
روابط با ايران برای هند در زمينه
گوناگون حائز اهميت بوده است. اين روابط به ويژه در ماههای
اخير در خصوص انتقال
انرژی از مسير پاكستان وارد مرحله جديدی شده است. هند نيز برای
رفع نيازهای انرژی خود در پی يافتن بازاری جديد بوده، كه ايران
فرصت مناسبی را عرضه كرده، ولی مسير
پاكستان و كشمكش ديرين هند و پاكستان در مورد كشمير با مشكلات
جدی مواجه بوده است.
در ماههای اخير كه ايران و هند و پاكستان در موردانتقال انرژی
مذاكرات خود را
دنبال كردند، نظامات آمريكايی به روشنی برای تخريب اين فرآيند
و انصراف كه اين
كشورها از اجرايی كردن اين پروژه توان خود را به كار گرفتند.
كاندوليزا رايس در اين
زمينه به هند و پاكستان وعدههای روشنی در مورد نيروگاههای
برق و تحويل هواپيماهای مدرن داده است.
چين
اقتصاد چين كه در سال 2000 (1379) رشدی در حدود 5/7 درصد
را تجربه كرده، با دغدغههای جدی برای توسعه روابط اقتصادی با
جهان به ويژه كشورهای اروپايی و آمريكا مواجه است. نياز به
پيدا كردن بازارهای جديد نگرانی دائمی رهبران
چين در سالهای اخير بوده است. اقتصاد اين كشور كه به شدت
نيازمند انرژی است،
جستوجوی منابع انرژی را نيز هم زمان دنبال میكنند. قرارداد
خريد گاز طبيعی از
ايران در اين چارچوب اهميت خود را به نمايش میگذارد، ولی
همزمان اخبار اختلافات
چين با كشورهای اروپايی و توقيف كالاهای ساخت چين كه در پی
ورود به بازارهای اروپايی هستند، به ويژه البسه، ابعاد ديگری
از مسأله را نمايش میدهد. چين يكی از
موفقترين تجربهها را در جذب سرمايهگذاری خارجی به جهان عرضه
كرده است. اين امر
ضرورت تداوم روابط سازنده با جهان را برای اين كشور حساستر
ساخته است.
قرارداد
خريد گاز طبيعی از ايران برای مدت 25 سال برای چين از اهميت
بسياری برخوردار است.
اما تأمين انرژی تنها يكی از نيازهای اين كشور، هر چند بسيار
اساسی، را در روابط
خارجی آن تشكيل داده است. ضمن اين كه منابع ديگری نيز در جهان
برای رفع اين نياز
چين وجود دارند. برخلاف انتظاری كه برخی از ناظران داشتند، چين
نيز همراه با روسيه
به قطعنامه آژانس در مورد برنامه هستهای ايران رأی داد، تا بر
عزم كشورهای اروپايی و آمريكا بر «فقدان تكميل چرخه سوخت
هستهای» در ايران صحه بگذارد. برای چين مسائل
مربوط به روابط تجاری با آمريكا و اروپا سهم بسيار پراهميتی را
در روابط خارجی آن
تشكيل داده است. چين نيز مانند همه كشورهای جهان براساس منافع
خود در روابط
خارجیاش تصميمگيری میكند و ملاك تصميمهای آن «ميزان منافع»
مرتبط است.
جمعبندي
به اين ترتيب كشورهای مورد اشاره نشان دادند، همه
بازيگران جهانی بيش از هر چيز برای تأمين منافع خود تلاش
میكنند. كشورهای ياد شده
مانند همه كشورهای جهان در تنظيم رابطه با اروپا و آمريكا
نيازها و مطلوبيتهای خود
را جستوجو میكنند. همان گونه كه در سالهای اخير به خوبی
آشكار شد، موقعيت و
شرايط انحصاری ژئوپليتيكی جمهوری اسلامی ايران برای بازيگران
منطقهای و جهانی امكانات قابل توجهی را فراهم آورده است.
مباحث اخير اجلاس شورای حكام (هيأت مديره)
آژانس بينالمللی انرژی هستهای نشان داد اين قاعده همچنان
برای كشورهای جهان
اولويت خود را حفظ كرده كه كشورها مقدم بر هر چيز در پی
«منافع» خود حركت میكنند،
«دوست
و دشمن» را نيز اين منافع مشخص میكند. |