ابطحی ـ روزنامه نگاران سرشناس كشور كه خيلی از آنها روزنامه
نگاربیروزنامه هستند جلسهای دارند كه گه گاه دور هم جمع
میشوند. چند روز پيش جلسه آنها در جبهه مشاركت بود. از من
دعوت كرده بودند كه مهمان جلسه آنها باشم. اصلاً نشست و برخاست
با روزنامه نگاران لطف ويژهای دارد. محسن امين زاده معاون
سابق وزارت خارجه با آنكه خيلی خشن به نظر میرسيد، با مهربانی
فراوانی جلسه را اداره میكرد. دست اين روزنامه نگاران هم مثل
ماها از اخبار ويژه كوتاه شده بود. طبعاً چند نفر خبرهای سوخته
و قديمی دادند كه در سايتها و روزنامهها آمده بود! كلی در اين
باب متلك پرانی شد. وقتی نوبت حرف زدن من رسيد مقدمهای گفتم
كه ما بايد گذشته مان را نقد كنيم تا بتوانيم بفهميم كه در
آينده چه بايد بكنيم. اگر رسانههای اندك باقی مانده بتوانند
اين بحث را آغاز كنند احزاب اصلاح طلب هم میتوانند از اين
سردرگمی بيرون بيايند. ضمن آنكه گفتم در جبهه محافظه كاران هم
وضع بهتر نيست. آنها مشكلات بيشتر دارند. ستون فقرات جناح راست
كه نتوانسته است لاريجانی و قاليباف و حتیهاشمی را به كاخ
رياست جمهوری بفرستد، در عين حال بايد از وضع موجود هم تعريف و
حمايت كنند.
دربخش پرسش و پاسخ هم بيشترين حجم سئوالات به مسئله مجمع
روحانيون مبارز و تغييرات اخير اختصاص يافت كه من هم
تاريخچهای از تشكيل آن و تحولات اخير و اصرار ما به ماندن
آثای كروبی و نقش آقايان خاتمی و موسوی خوئينی در آينده بيان
كردم. در بحث نظرسنجیهای دوران انتخابات هم گفتم كه قطعاً
برای فريب دادن همه جريانات سياسی ساماندهی شده بود. اگر اين
نظرسنجیها نبود و بخش عمدهای از اصلاح طلبان به آن اعتماد
نمی كردند، حتی با سكوت اصلاح طلبانی كه كانديداهای ديگری
معرفی كردند، دويست سيصد هزاری كه آقای كروبی با آقای احمدی
نژاد اختلاف داشت جبران میشد و آقای كروبی به مرحله دوم
میرسيد و حتماً هم در آن مرحله با رأی بيشتری از آقای احمدی
نژاد میتوانست بر نفر اول پيروز شود.
آقای تاجزاده هم نيمچه سخنرانیای ايراد نمود و اين حرف من را
قبول داشت. در هر حال بجای افسوس بر گذشته بايد به صورت واقعی
بايد به فكر آينده بود.
در پايان از سحرخيز احوال گنجی را پرسيدم، میگفت
همهبیخبرند. البته حرفهای ديگری هم زد و به بعضی رفتارها
سوءظن پيدا كرده بود.
جای خيلی از خبرنگاران پركاری كه ترك وطن كرده اند هم خالی
بود. |