محسن آرمين سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب، پيرامون بحثهای
اخير برای تشكيل يك جبهه فراگيری سياسی با خبرگزاری ايسنا
مصاحبه كرده و گفت:
تجربه انتخابات نهم رياستجمهوری تجربه مهمی در
راستای ارتقا سطح عقلانيت سياسی گروهها بود. در مرحله دوم
انتخابات همه جريانهای سياسی و غيرسياسی از جمله اصلاحطلبان
و روشنفكران
اختلافنظرهای خود را كنار گذاشتند و در قبال تهديدی كه احساس
میكردند، از
كانديداتوریهاشمی حمايت نمودند، اين تجربه نشان میدهد كه
اين سطح از عقلانيت و
اين ظرفيت در مجموعه اصلاحطلبان و به طور كلی شخصيتهای
سياسی مدنی وجود
دارد. براساس اين تجربه میتوانيم به حركتهای هماهنگتر
اصلاحطلبان درآينده اميدوار باشيم.
آرمين در باره قطع ارتباط اصلاح طلبان با مردم گفت: نداشتن
تريبون مشكل جدی اصلاحطلبان است و هيچ نشانهای در عملكرد و
تصميمهای حاكمان جديد مشاهده نمیشود كه
چشماندازی روشن را در رسيدن اصلاحطلبان به حقشان ترسيم
كند.
سازمان مجاهدين انقلاب سه سال پيش
درخواست اخذ مجوز يك ارگان را داده است كه برخلاف قانون به آن
پاسخ داده نشده است،
جبهه مشاركت نيز چنين وضعيتی دارد. بطور قطع بايد
به سمت استفاده از فناوریهای موجود حركت كرد، و از شبكههای
ماهوارهای بمنظور حفظ ارتباط با مردم بهره گرفت. ايجاد يك
شبكه ماهوارهای با همكاری برخی از احزاب
اصلاحطلب از جمله جبهه مشاركت ممكن و محتمل است.
سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران، گفت: در صورتی كه
همچنان به درخواست احزاب اصلاحطلب برای داشتن روزنامه پاسخ
داده نشود و صداوسيما
نيز به حركت يكجانبه خود ادامه داده و در خدمت يك تفكر خاص
باشد و نه بازتاب دهنده
جريانهای فكری سياسی موجود، اصلاح طلبان ناگزير بايد به سمت
تشكيل ايستگاه
ماهوارهای حركت كنند.
آرمين درباره اصلاحات و مشكلات آن گفت:
تحقق اصلاحات در يك سطح ملی نيازمند اراده و عزم
ملی است، مشكل اصلی اصلاحات اين بود كه چنين اردهای در سطوح
بالای حاكميت وجود
نداشت. در طول هشت سال دولت اصلاحات بخشی از حاكميت
كه بيشترين قدرت و امكانات را در اختيار داشت، با پروژه
اصلاحات سر ناسازگاری گذاشت
و از تمام امكانات خود حتی تا سر حد ضربه زدن به مصالح و منافع
ملی استفاده كرد تا
جلوی اصلاحات را بگيرد. عملكرد جناح حاكم وضعيت مناسبتری را
برای قضاوت و
داوری در مورد عملكرد اصلاحطلبان فراهم كرده است.
حاكميت يكدست نيز بزودی به منافعی كه
اصلاحات برای كشور وحتی خود آنان داشت، پی خواهند برد. حاكمان
كنونی و همفكرانشان به زودی از كارشكنیهايی كه عليه
اصلاحطلبان انجام
دادهاند پشيمان خواهند شد و از قدر ناشناسی فرصتی كه از دست
دادند افسوس خواهند
خورد. اين پيشبينی از سر خوشبينی نيست، بلكه ناشی از تحليل
دقيق وضعيت موجود است. آثار منفی انتخابات مجلس هفتم و
رياستجمهوری به وضوح در سطح سياست خارجی كشور
و پرونده هستهای قابل مشاهده است.
مواضع غيركارشناسانه در مورد پرونده
هستهای و عدم درك واقعيات بينالمللی، ايران را با وضعيت
نگرانكنندهای مواجه
كرده است. تصور نمیكنم حاكمان جديد از چنان قدرت و ظرفيتی
برخوردار
باشند كه بتوانند مسووليت تمامی هزينهها و لطماتی را كه از
جيب منافع ملی پرداخت
میشود، بپذيرد. تقدير اين بود كه آقايان شعارها و
ديدگاههای خود
را به محك قضاوت افكار عمومی بگذارند، اين يك قضاوت تاريخی و
آزمون فيصلهبخش تفكر
بنيادگرا و يكهسالار است و مردم بايد يك بار برای هميشه به
اين
تجربه
برسند و از
آن عبور كنند. اين تجربه علیرغم تلخیهايی كه دارد، در مسير
نهادينه شدن مردمسالاری و حاكميت خواست ملت، مفيد خواهد بود،
با اين آزمون تفكر
مذكور به عنوان يك
عامل باز دارنده
برای هميشه از سر مردمسالاری كنار خواهد
رفت.
از سوی ديگر مواجهه با واقعيتهای اقتصادی و اجتماعی ايران
سبب عدول جناح حاكم از برخی شعارهای راديكال و وعدههای
انتخاباتیآنها خواهد شد.
اين امر از هم اكنون قابل مشاهده است، چنانكه در ديدار با
ايرانيان مقيم آمريكا از
ملی شدن صنعت نفت به عنوان يك حماسه ملی ياد و به صراحت گفته
شد كه "مصدق در قلب ما
جا دارد". اين در حالی است كه جناح حاكم تا چندی پيش قصد داشت،
ملی شدن نفت را از تقويم حذف كند، همچنين مواضع دبير شورای
امنيت ملی مبنی بر ادامه
مذكرات نشان میدهد كه تحميل واقعيات به جناح حاكم امری
اجتنابناپذير است.
سياست تثبيت قيمتها به فراموشی سپرده شده
است و ديگر از آوردن پول نفت سر سفره مردم و تك رقم كردن سود
بانكها سخن گفته
نمیشود. آنها در سطح تبليغاتی خود حتی ناگريزند كه از
ديدگاههای سياسی اقتصادی خويش عدول كنند. |