ديروز
هنری ژيرو، يكی از نويسندگانی كه در
مورد آموزش كتابهای زيادی نوشته، در"
كتابفروشی زنان" تورنتوو در مورد كتاب
جديدش، "برعليه ااستبداد جديد: سياست
پس از ابوغريب" صحبت كرد. ژيرو در سال
2004، مثل عدهای از امريكايیهايی كه
از سلب آزادیهای اجتماعی و آكادميك
خسته شده اند، به كانادا مهاجرت كرد و
كار تدريس طولانی مدت خود را در
دانشگاه معروف پن استيت امريكا ترك
كرد و در حال حاضررئيس شبكه تلويزيونی
جهانی در دپارتمان ارتباطات دانشگاه
مك مستر در كاناداست.
ژيرو با حرارت و جذبه فراوان در مورد
اينكه چگونه در سياست نئوليبرال، فضای
عمومی در حال كوچك شدن است و چگونه
خصوصی شدن دارد بر يكی از مهمترين
فضاهای عمومی، يعنی آموزش، سلطه پيدا
میكند حرف زد. ژيرو، در مورد بيشتر و
بيشتر شدن نقش مسيحيت و راسيسم و
هوموفوبيا در سيستم آموزشی سخن گفت و
سلب آزادیهای اجتماعی و آكادميك در
امريكا را "حمله بر دموكراسی» ناميد.
اما قسمت جالبتر صحبت او، چيزی است كه
او "سياست اميد" میخواند. اينكه
دانشجويان و آكادميكها بايد در قبال
اين گسترش آموزش نئوليبرال مقاومت
كنند و روزنههايی برای ستيز با آن
پيدا كنند. اين روزنهها را ژيرو در
بسط فضاهای عمومی (مثل همين
كتابفروشی) میبيند.
سوالی كه برايم پيش آمد و پرسيدم اين
بود كه آيا اين فضای عمومی و خصوصی
آنطور كه او میگويد در همه جا هستند
و يا اينكه همين فضای عمومی هم مكانی
است برای اداره رفتار "فرد" در نظام
نئوليبرال؟ و اينكه آيا اين"سياست
اميد" كه ژيرو آنرا اجراگر (با
استفاده از مقوله "اجراگری جوديث
باتلر) میخواند، فقط برضد سرمايه
داری در پروژه نئوليبرال است و يا
اينكه با آن همسو هم میشود؟ جواب
ژيرو اين بود كه با سوال موافق است،
اما ترسش از اين است كه اين بدبينی
منجر به عدم مقاومت و فعاليت سياسی
شود. من هم با او موافقم و فكر میكنم
همين چالش "چپ" در امريكاست. اينكه
آيا میشود فرض كرد كه همه مقاومت و
اعتراض كاملاً بر ضد هژمونی است و يا
قبول اينكه به ناچار جزئی از آن است
(چون مقاومت خارج از قدرت نيست) و
بايد به جای خالص انگاشتن فضای
مقاومت، به همسويیهای آن هم هم توجه
كرد. |