نگرانی از ادامه سقوط اقتصادی كه با روی كار آمدن دولت احمدی
نژاد آغاز شده بود، بتدريج به يك وحشت ملی تبديل شده است.
بموجب آخرين اطلاعی كه در محافل مهم اقتصادی ايران دهان به
دهان میشود و در گزارشهای غير رسمی محافل اقتصادی آلمان روی
آن تاكيد شده، در طول 3 ماه گذشته بالغ بر 300 ميليارد دلار
سرمايه از ايران خارج شده است. كارشناسان اقتصادی در آلمان،
اين رقم را برابر با كل رقمی دانسته اند كه با سقوط نظام
شاهنشاهی توسط دربار شاهنشاهی و تمام وابستگاه اقتصادی و نظامی
و خانواده درباری شاه بعنوان غارت 25 ساله از ايران خارج
كردند.
در تهران، كانون سهامداران ايران نيز با انتشار نامهای خطاب
به احمدی نژاد جزئيات بحران ايجاد شده
در بورس تهران را به وی گزارش داد. دراين نامه تاكيد شده است
كه سقوط شاخصهای بورس در اين مقياس در هر كشوری يك بحران ملی
است و بايد به فوريت به آن توجه شود. قريب
به ۳ ماه است كه هر روز شاخص بورس افت میكند. شاخص بورس از
تيرماه تا كنون حدود ۲۰
درصد افت كرده است و از حدود عدد ۱۲۵۰۰ به حدود ۱۰ هزار واحد
رسيده است و اگر توجه
دولت جلب نشود، با وضعيت فعلی ظاهراً به اصلاح اين روند اميدی
نيست. سهامداران جزء
بازار سرمايه كه پس اندازهای كوچك سالهای كار و تلاش خود را
با هزاران اميد و آرزو
در اين بازار سرمايه گذاری كر ده اند بعضاً با زيانهای ۴۰ تا
۵۰ درصدی در اصل
سرمايه مواجه شده اند. روند فعلی ديگر رمقی برای سهامداران جزء
در
بازار سرمايه باقی نگذاشته است. مديران
اجرايی بازار سرمايه توفيقی در كنترل اوضاع نداشته اند و هم
اينك اين
روند به جايی رسيده كه بايد شما به عنوان دولتی كه شعار عدالت
و مهرورزی و خدمت به
مردم را سرلوحه فعاليت خود قرار داده ايد، به فرياد
۳ ميليون سهامدار جزء
اين بازار
برسيد و اجازه ندهيد بيش از اين مردم عادی و زحمتكش در فشار
اين افت قيمتها ناتوان
شوند.
به نظر میرسد تعيين يك هيأت عالی به عنوان متولی بررسی مشكلات
جاری بازار سرمايه و تمركز وزرای اقتصادی و معاونين آنان حول
اين هيأت و تشكيل جلسات منظم با تمركز بر بازار سرمايه
و بررسی مشكلات ساختاری و بنيادی آن، از قبيل تصميم يا عدم
تصميم دولت در مورد صنايع
مختلف كشور و يا واگذاریهای خصوصی سازی و نظاير آنها و ارائه
راهكارهای فوری و آنی مانند تزريق نقدينگی از سوی بانكها در
بازار سرمايه از مشكلات بورس بكاهد.
آنچه را در باره اين نامه و هشدارهای آن مطبوعات داخل كشور
منتشر نكرده اند، آنست كه پيش بينی يك شورش در آن شده است. اين
شورش و واقعيات آن زمانی مشخص میشود كه دانسته شود اين 3
ميليون سهامدار كيستند و چرا موقعيت اقتصادی آنها با موقعيت
اقتصادی سهامداران بزرگ متفاوت است. سهامداران جزء كه دراين
نامه روی آنها تاكيد شده، در واقع از طريق بانكها سهامدار شده
اند؛ يعنی بخشی از آنها كسانی هستند كه برای گرفتن سود بانكی
سهامدار شده اند، نه آنكه خودشان اساسا از بورس و مسائل آن
سردرآورند. بانكها گرداننده اين سهامداران جزء هستند و سقوط
سهام برای اين 3 ميليون يعنی فقر و نابودی. چيزی درحد ورشكسته
اعلام شدن صندوقهای قرض الحسنه و شورشهای مردم در شهرهای
مختلف كه در سالهای اخير شاهد آن بوده ايم.
روزنامهها، درهمين ارتباط مینويسند كه در سه ماه اخير
سهامداران جز پنجاه درصد سرمايه اشان را از دست داده اند و اين
يعنی ورود به مرحله شورش. |