حسن عباسی كه در دانشگاه "امام حسين" وابسته به سپاه پاسداران
تدريس میكند و سخنرانیهای سالهای گذشته او عليه خاتمی و
اصلاحات، بحثهای زيادی را در باره نقش مخرب و تحريك آميز او
موجب شده است، در شهر كرج سخنرانی كرده است. حسن عباسی كه
علاوه بر تدريس در دانشگاه سپاه رئيس ”مركز
بررسیهای دكترينال امنيت بدون مرز" وابسته به سپاه است، قرار
بود بدليل سخنرانی توام با اتهاماتی كه عليه خاتمی كرده بود
محاكمه شود و پروندهای نيز برايش تنظيم شد، اما آن پرونده و
وعده محاكمه يك شوخی بود زيرا فرماندهان سپاه پشت او هستند.
بخشی از سخنرانی او را در زير میآوريم، نه به آن جهت كه او و
چهرههايی نظير وی كه آينده نشان خواهد داد سرشان به كدام
محافل بين المللی وصل است را بشناسيد، بلكه آن را مقايسه كنيد
با مصاحبه جنجال برانگيز جديد احمدی نژاد با روزنامه خليج و
ببينيد ريشهها در كجا به هم وصل است و ايران را به كجا
میبرند. وقتی محسن سازگارا ازبیكفايتی علی خامنهای در 16
سال اخير كه سرنوشت كشور را سپرده بدست امثال عباسی و احمدی
نژاد میگويد، به اين دلائلبیربط نمی گويد. بخوانيد:
عباسی در جمع دانشجويان دانشگاه تربيت معلم كرج گفت:
قدرتهای جهان تاكنون با
سه دكترين «هويج و چماق» و «پليس بد و پليس خوب» و «مكانيسم
ماشه» (كه هر سه نوع
مذكور از نوع استراتژیهای از موضع بالا میباشند) نتوانستند
به اهداف خود برسند.
چرا كه ايران علی رغم باقی كشورهای فاقد پشتوانه مردمی، دارای
اين قدرت بود و بر
همين اساس دكترين جديد «مرغ بريان
(Chicken Strategy)
را در پيش گرفته اند. در اين
دكترين جديد دو طرف آنچنان با سرعت به سمت يكديگر حركت
میكنند، تا اينكه يكی، صحنه
را خالی كند و اصطلاحاً جا بزند. در طی 2 سال گذشته اين اولين
باری است كه
توازن
استراتژیها ميان دو طرف
برقرار شده است و ديگر موضع استراتژی ايران از پائين
نيست. ما به آژانس اجازه داديم 1200 ساعت از
مراكز ما بازديد كند و نيز مراكز هستهای خود را به صورت
داوطلبانه به حالت تعليق
درآورديم و اين اشتباه اول ما بود. زيرا اين همانند در اختيار
قراردادن بند انگشت
در ورزش «جوجيتسو» است (در اين ورزش رزمی با ارتكاب اين
اشتباه، حريف میتواند طرف
خود را نقش زمين كند)، و دشمن میتواند از همين طريق يك كشور
70 ميليونی را شكست
دهد. هدف از تعليقهای داوطلبانه و ميز مذاكره، اعتماد سازی
بود، اما
برای چه كسی بايد اعتمادسازی صورت میگرفت؟ برای كسانی كه خود
مجهز به بمب اتمی بودند. و از آن در ژاپن، كوزوو، افغانستان و
عراق (بصورت اورانيوم ضعيف شده)
استفاده كردند؟ در ميدان دكترين جديد غرب عليه ايران، مسؤولين
ما
بايد تا آخرين لحظه مقاومت كنند. آنان بايد با اتكاء به
پشتوانه ی مردمی، موقعيت
ژئواستراتژيك مناسب كشور و نيز منابع اقتصادی غنی (نفت و غيره)
هرگز به عقب نشينی و
كنار كشيدن فكر نكنند. اين همه درحالی است كه عقبه ی غرب، چيزی
جز اقتصاد متزلزل
وابسته به نفت نيست.( همين موضع را در مصاحبه احمدی نژاد
بخوانيد)
با وجود 10 كشور مجهز به بمب هسته ای،
عملاً ايران زير چتر اتمی در حال زندگی كردن است و بر همين
اساس بايد احساس خطر
كند. و 10 كشور مذكور نيز بايد برای ساير كشورهای فاقد سلاح
هستهای اعتمادسازی كنند.
امارات با بيش از سه هزار شركت ايرانی با ميلياردها دلار
سرمايه، به حيات خلوت اقتصادی برخی تبديل شده است كه اين امر،
امنيت اقتصادی كشور
را آسيب پذير ساخته است.
دو مسأله جای سؤال دارد، اول اينكه اعتمادبیحد و حصر جناحها
و جريانهای درون نظام به انگلستان امنيت سياسی نظام كشور را
به خطر انداخته است و سخن گفتن در
مورد اين كشور به خط قرمز مبدل گشته است. دوم اينكه در جايی كه
آمريكا، كانادا،
استراليا، نيوزلند و اسرائيل و چند كشور ديگر، زاده ی دست
انگليس هستند، معنا ندارد
كه با آمريكا و اسرائيل رابطه نداشته باشيم ولی با مولودهايش
رابطه داشته باشيم.
چرا اين سخن برای عدهای ناخوشايند است؟
ساختار اقتصادی، سياسی،
فرهنگی و نظامی جمهوری اسلامی ايران به گونهای است كه يا
امنيت
اقتصادی، سياسی و
نظامی
برای ايران بايد تضمين باشد و يا در غير اين صورت امنيت
اقتصادی و غيره
ديگران هم تضمين نخواهد شد.
چرا
قابليتهای دفاعی كشور از يكسو و نقاط ضعف غرب را از سوی
ديگر برای افكار عمومی بويژه جوانان تبيين نمی كنيد، تا فكر
تجاوز به اين آب و خاك، در نطفه
خفه شود؟
در بررسیهای سال گذشته در تئوری بازیها به اين نتيجه رسيديم
كه در صورت تحريم نفتی ايران، قيمت نفت تا 110 دلار و
در صورت حمله نظامی به ايران قيمت آن تا 400 دلار افزايش خواهد
يافت. لذا با توجه
به آگاهی استراتژيستهای غربی از اين مسأله، طرح تحريم خريد
نفت ايران و يا حمله
نظامی به ايران در حد يك بلوف است.( باز گرديد به مصاحبه احمدی
نژاد)
عدم
ائتلاف جهانی، شكنندگی اقتصاد جهانی، عدم همكاری مردم كشورهای
غربی بويژه آمريكا
برای تأمين يك ميليون نيروی مورد نياز برای جنگ و همچنين عدم
توجه و همراهی افكار
عمومی داخلی كشورهای غربی (بر خلاف زمان حمله به عراق و
افغانستان) از جمله مهمترين
دلايل شكست تحريمهای اقتصادی و نفتی و حتی حمله ی نظامی به
ايران به شمار میرود.
آلمان از نظر سياسی دارای كابينهای شكننده است (بخاطر برتری
خانم مركر تنها با 3 رأی بيشتر از آقای شرودر)، همچنين اقتصاد
اين كشور با داشتن
حجم بالايی از نيروهای بيكار، در وضعيت بسيار خطرناكی است.
انگليس نيز با كسری بودجه 2/3 درصدی از سوی اتحاديه اروپايی
مورد انتقاد است.
بر مبنای سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران (عزت - حكمت
-مصلحت)
عزت در سياست خارجی يعنی تحريم سياسی كشورهای معارض عليه ايران
از سوی مسؤولان و تحريم اقتصادی آنها از سوی مردم و نيز فشار
مردم بر دولت برای بالا بردن
هزينههای آنها.
از ديدگاه
مديريت بحران
و بر اساس فرمولهای آن، مسأله ی هستهای كشورمان در سطح تنش
سياسی است و هنوز تا رسيدن به سطوح تشنج و بحران فاصله ی زيادی
داريم، از اين رو
دولت مردان ما نبايد ترسی به خود راه دهند. |