سوء استفاده از نيروی كار زنان در بازار سايهای و زير زمينی
از اشكال جديد استثمار زنان است. به نظر میرسد در اوضاع
اقتصادی و سياسی كنونی ايران و جهان و با توجه به انباشت
انديشهها و تجارب سلبی و ايجابی در برابر سرمايه داری جهانی
, بيش از هر زمان ديگری موقعيتهای مناسبی به دست آمده تا
كارگران انواع ديگری از كار و توليد آزاد را در خارج از
چهارچوب قوانين سرمايهداری به وجود آورند.
تجربه جنبش تعاونیهای آزاد و توليد مشاركتی در جهان و تجربه
كارگران ايران در سالهای 58 و 59, نشان میدهد كه كارگران هم
امكان كنترل و اداره توليد را در واحدهای توليدی بحران زده و
ورشكسته دولتی و خصوصی دارند و هم خلق راه و كارهايی برای
توليد بديل, خريد يا مصادره كارخانهها و بنگاههای ورشكسته و
اداره تمام مراحل توليد مواد اوليه تا توليد اصلی و فروش
محصولات به كمك آگاهیها و تجارب نوين محلی , منطقهای و
جهانی در شبكههای ارتباطی و توليدی متفاوت دارا هستند. آنها
در جهت ساختن روندهای نوين اقتصاد و زندگی بديل كه گام به گام
طراحی میشود, نقش میپذيرند و دگرگون میشوند و از اين
طريق، شعار جنبش مخالفان جهانی سازی در جهت ممكن ساختن جهانی
ديگر متحقق میشود . در اين ميان موقعيت زنان كارگر كه در
انواع كار توليدی , خدماتی , رايانهای , مراقبتی و غيره نقش
دارند، در جنبشهای احيای زندگی و توليد و كار جايگزين و روز
به روز اهميت بيشتری میيابد.
زنان كارگر در ايران گرفتار عرصههای مختلفی هستند كه شامل
اجتماع بزرگ , جامعه كارگری و خانه و خانواده میشود ,
عرصههايی كه در آن سرمايهداری و مردم سالاری مدرن دو روی
سكهاند.
جهانی سازی سرمايهداری و پديده زنانه شدن فقر , به اشكال
بردهداری مدرن و استعمار و استثمار زنان و كودكان انجاميده
است و اينها همه علاوه بر مسائل اخلاقی برای زنان در محيطهای
كار و آزارهای جنسی و سوء استفادههای جنسی از آنان است.
سرمايه داری همواره زنان را به عنوان نيروی اصلی ارتش ذخيره
كار هم محسوب كرده است . در دوران رونق, اولويت برای استخدام
مردان , زنان را از بازار كار اصلی اخراج میكند و در دوران
ركود كارهای موقت و پاره وقت در كارگاههای زير زمينی و غير
قانونی برای زنان و كودكان آنها , نا امنی شغلی و كار در مشاغل
سياه و سخت، محيط غير انسانی را به وجود آورده است . سوء
استفاده از نيروی كار زنان در بازار سايهای و زير زمينی از
اشكال جديد استثمار زنان است.
سلسله مراتب جنسی درون جامعه كارگری و اقتدار مردان كارگر در
محيطهای كار و تشكلهای كارگری سبب میشود مشاغل اصلی و
تخصصی و مستند در بالای هرم شغلی خاص مردان و حضور زنان در
پايين اين سلسله, مراتب كارهای غير تخصصی و كم در آمدتر را
به زنان تحميل كند . در شوراها و سنديكاها و اتحاديههای
كارگری نيز موقعيتهای كليدی در دست مردان است و زنان نقش
موثری ندارند , بطوريكه در ميان زنان كارگر ايران و جهان بحث
ايجاد تشكلهای خاص زنان كارگر در محيطهای كار مطرح شده است
كه سياستها و تصميم گيریهای آنان به نفع زنان و توسط خود
آنان انجام شود.
تعريف سرمايه داری از نيروی كار كه صرفا اقتصاد كالايی و
مبادلهای را مد نظر دارد، سبب میشود نيروی كار زنان در
اقتصاد معيشتی ( كشاورزی سنتی ) و كار خانه داری زنان جزو كار
محسوب نشوند و جامعه برای آن ارزشی در نظر نگيرد.
خانواده هستهای و تشديد استثمار زنان در اين نوع خانواده
مدرن و موقعيت زنان كارگر مشابه زنان ديگر و گاه بدتر از زنان
طبقات بالاتر , شيفت دوم كار زنان كارگر در خانهها كه سبب
فرسايش جسمی و روحی زودتر از موعد آنها میشود ,خشونت بيشتر
عليه زنان كارگر در خانوادههای كارگری به شكل فيزيكی و غير
فيزيكی و تحقير روانی , مساله اصلاح در خانوادههای كارگری و
بديلهای ديگر را برای زندگی شخص زنان كارگر مطرح كرده است.
در خصوص كار زنان بد نيست به تجربه شيوههای آزاد كار و توليد
و زندگی شخصی متاثر از انديشههای "سن سيمون" و "فوريه" در قرن
19 ميلادی و ادامه آن تا كنون , توجه داشته باشيم. عدم وجود
ساختار مالكيت و كار رقابتی و عدم وجود ساختار هرمی شكل
خانواده و انواع جديدی از نگهداری بچهها را در اين تجربهها
میتوان يافت. |