ايلنا- دفتر تحكيم وحدت توسط 50 تشكل انجمن اسلامی دانشجويان
دانشگاههای سراسر كشور تشكيل شد. حبيب بیطرف , محسن
ميردامادي, عباس عبدي, وفا تابش, شمس وهابي, ابراهيم اصغرزاده,
بهزاديان از فعالين و موسسين اصلی دفتر تحكيم وحدت بودند.
البته بايد به اين نكته اشاره كنم كه بر خلاف تصور برخیها كه
میگويند آقای احمدینژاد نيز در تشكيل اين اتحاديه كمك كرده
است، بايد گفت وی به هيچ وجه در تشكيل دفتر تحكيم وحدت نقش
نداشته است.
در آن مقطع مجموعه تحكيم وحدت در بلوك چپ قدرت قرار داشت. در
آن زمان مجمع روحانيون مبارز رهبری بلوك چپ قدرت را بر عهده
گرفته بود، آنها معتقد بودند كه بلوك چپ قدرت مبلغ واقعی و
اصلی خط امام است و با همين انديشه، بلوك چپ توانستند در مجلس
سوم پيروز شود. در آن زمان هم ابراهيم اصغرزاده, بهزاديان و
حبيب بیطرف به عنوان نماينده دفتر تحكيم وحدت در مجلس سوم كه
در دست جناح چپ (مذهبی) بود حضور داشتند.
در سال 68 پس از رحلت حضرت امام (ره) تغييرات اساسی در ساختار
سياسی كشور بوجود آمد و به تبع آن مجموعه دفتر تحكيم وحدت هم
دچار دگرديسی شد. در آن زمان بخش راست قدرت بر عرصه سياسی كشور
مسلط شد و با اتفاقاتی كه در مجلس چهارم افتاد، جريان چپ از
صحنه قدرت بيرون رانده شد و تمامی پستها از اين جريان گرفته
شد. مجموع دفتر تحكيم وحدت در اين زمان به نفع جريان چپ
موضعگيری كرد.
جريان راست در ابتدا سعی كرد تشكلهای موازی را مقابل مجموعه
دفتر تحكيم وحدت شكل بدهد. مجموعه گروه طبرزدی مجموعهای
موازی را تحت عنوان "انجمنهای اسلامی دانشجويان و فارغ
التحصيلان و موسسات آموزش عالی» تشكيل داد. اين مجموعه گرايش
راست بسيار تند داشت، بطور مثال برای اولين بار لفظ "امام
خامنهای» از سوی اين گروه مطرح شد. تشكلهای ديگری مانند
بسيج دانشجويی و جامعه اسلامی دانشجويان تشكيل شد و جريان راست
بروی اين تشكلها سرمايهگذاری كرد، ولی زمانی كه از اين
روند نتيجه نگرفتند، با مجموعه دفتر تحكيم وحدت برخورد كردند.
ساختمان تحكيم و آن جايگاهی كه دفتر تحكيم وحدت تا آن روز داشت
را گرفتند. در آن دوران برخوردهای امنيتی با انجمنهای اسلامی
دانشجويان صورت گرفت و برخی از فعالين اين مجموعه بازداشت
شدند.
در ادامه برخورد با تحكيم با پايان يافتن كار مجلس سوم،
ابراهيم اصغرزاده و صالحآبای كه از افراد مورد حمايت مجموعه
تحكيم بودند، بازداشت شدند.
در آن مقطع مجموعه تحكيم عملاً حالت حكومتی سابق خود را از دست
داد، فعاليت در انجمنهای اسلامی ديگر مصونيت نداشت و حتی
ممكن بود هزينههايی را هم در بر داشته باشد. به دليل
اتفاقاتی كه از سال 68 به بعد رخ داده بود، تحكيم از حالت
مدافع مطلق حاكميت به رويكرد انتقادی تغيير موضع داد و انتقاد
خود را بيشتر متوجه بخش جناح راست حاكميت كرد، البته اين امر
برای تحكيم وحدت هزينههای زيای داشت.
سال 68 تا 73 ، سالهای ركود تحكيم است. در اين سالها تحكيم
عملاً هيچ نشست رسمی نداشت، البته تنها اختلافهای داخل دفتر
تحكيم وحدت موجب اين ركود نشده بود، بلكه سياستهای دولت،
مهمترين عامل ركود در اين مجموعه بود، عملكرد غلط، كار را به
آنجا كشاند كه رهبری نسبت به وضعيت سياسی دانشگاهها موضع
انتقادی گرفت و عملاً در يك سخنرانی گفتند كه "بشكند دستهايی
كه دانشگاهها را غير سياسی كرد". با اين رويكرد جديد رهبری،
فضايی فراهم شد تا مجموعه تحكيم تلاش و تحرك مجددی پيدا كند،
در سال 73 پس از دو سال، نشست دفتر رسمی شد و تحكيم از حالت
ركود خارج شد.
تا آن زمان دفتر تحكيم وحدت مجموعهای از دل حكومت و ابزار
دولت در داخل دانشگاهها بود. بخشی از اين مجوعه قصد داشتند
نقش سابق خود را در دانشگاهها ايفا كند و بخشی ديگر در
جستوجوی راه تازه برای فعاليت بودند، اما دليل اصلی ركود در
سالهای 68 تا 73 در دفتر تحكيم وحدت بيشتر نتيجه عملكرد و
سردرگمی اعضای آن زمان اين مجموعه بود.
علی شكوریراد, داوود سليماني, سعيد شيركوند, سيد شمسالدين
سياسیراد, علی باقري, علیرضا بابايی از چهرههای فعال اين
دوران بودند كه از سال آخر حيات امام(ره) تا پايان سال 73
يعنی؛ دوران ركود دفتر تحكيم وحدت فعاليت میكردند.
به غير از بوجود آمدن فضای جديد بعد از سال 73، عامل مهم ديگری
كه در شرايط جديد تحكيم نقش داشت، حضور جريان روشنفكری در داخل
دانشگاهها بود. دفتر تحكيم تحكيم وحدت تا قبل از اين جريان
از ايدئولوژی اسلام فقاهتی با گرايش چپ حمايت میكرد، ولی از
دهه 70 به بعد بطور مشخص طرفدار روشنفكری دينی شد. به طور
مثال دكتر سروش موج جديدی را وارد انجمنهای اسلامی كرد كه
اين موج از دانشگاه اميركبير آغاز شد. همين جريان جديد نطفه
اوليه فراكسيون مدرن را در دفتر تحكيم رقم زد. فراكسيون مدرن
در آن زمان در اقليت محض بود ولی به مرور زمان بخش مسلط مجموعه
تحكيم شد. بخش گرايش راست بعدها با حمايت حاكميت و بخشی از
احزاب در قالب تحكيم شيراز مشغول به فعاليت شد و جريان چپ سنتی
نيز پس از مدتی به تحكيم شيراز پيوست و مابقی بدنه تحكيم در
قالب نيروهای سمپات جبهه مشاركت يا سازمان مجاهدين انقلاب
اسلامی در دفتر تحكيم وحدت فعاليت میكردند.
در ابتدای سالهای دهه 70 دفتر تحكيم وحدت در حالی كه نسبت به
وضعيت موجود انتقاد داشت ولی از كليت ساختار نظام دفاع
میكرد. پس از چند سال تحكيم به سمت انتقاد صرف و در حال حاضر
مخالف ساختار بخش مسلط است. در آن سالها گفتمان حاكم بر
انجمنهای اسلامی عوض شد. در آن سالها گفتمان روشنفكری،
جايگزين گفتمان سنتگرايي, دموكراسیخواهی جايگزين حكومت
دينی و تجدد و مدرنيته جايگزين اسلام فقاهتی تغيير شكل داد.
طرفداران اسلام فقاهتی به سمت سكولاريسم تغيير موضع دادند و
گفتمان آزادی و عدالت را از منظر روشنفكری مورد بررسی قرار
دادند.
اين دگرديسی تنها شامل نسل جديد اعضای دفتر تحكيم وحدت نبود،
بسياری از موسسين و شكل دهندگان و فعالين دهه شصت دفتر تحكيم
وحدت نيز دچار اين دگرديسی شده بودند. همين افراد در شكلگيری
وضعيت كنونی دفتر تحكيم موثر بودند.
از سال 73 به بعد دفتر تحكيم وحدت با رويكرد جديدی شروع به
فعاليت كرد. مبنای معرفتی فعاليت خود را آراء دكتر سروش قرار
داد. برخی از اعضای آن زمان اين مجموعه معتقد بودند كه
انجمنهای اسلامی دانشجويان بايد به فضای قبل از انقلاب
فرهنگی باز گردند و بايد مشروعيت خود را از دانشجويان بگيرند.
در آن مقطع گرايش راست تكليفش مشخص بود و گرايش چپ سنتی هم
معتقد بود كه انحراف از انديشههای امام باعث تمام مشكلات
جامعه شده است. آنها معتقد بودند اگر جريان راست سنتی كنار
برود، مشكلات حل میشود.
مجموعه جديد، مدرنيته و تجدد را به عنوان پايگاه معرفت شناسی
خودش قبول كرده است. اين
مجموعه به تمام جريانهای سياسی نگاه انتقادی داشته و معتقد
بود كه خط قرمزها بايد در عرصه سياست شكسته شود. تمام نيروهايی
كه در داخل كشور التزام عملی به قانون اساسی دارند، بايد بر
اساس آزادی بيان اظهار عقيده كنند. مجموعه جديد معتقد بود؛
شكستن خط قرمز به معنی فراهم كردن محيطی مناسب برای سخنرانی
افرادی كه تا آن زمان اجازه سخنرانی نداشتند، تحكيم در آن زمان
از نيروهايی كه يك دهه از دانشگاهها بيرون رفته بودند جهت
سخنرانی دعوت میكردند، اين گروه كه پايه گذار اصلی فراكسيون
مدرن در دفتر تحكيم وحدت بودند و معتقد بودند كه تحكيم بايد در
راستای اهداف جامعه مدنی فعاليت كند.
رويكرد جديد باعث برخی اختلافات شد. برخی از افراد در همان
مقطع معتقد بودن انجمن اسلامی نبايد از عناصر مطرود امام(ره)
برای سخنرانی دعوت كند و به آنها تريبون بدهد. اين افراد معتقد
بودند كه تحكيم بايد بر اصول ايدئولوژيك خود تكيه كند و در
چارچوب ايدئولوژی خود عمل كند و نبايد تريبون جريانات خارج از
اين چارچوب باشد. در آن مقطع اختلاف نظرهای زيادی در ميان
اعضای انجمنهای اسلامی دانشگاهها وجود داشت و برخی جريانات
مانند روزنامه كيهان به اين اختلافات و منازعات دامن میزدند.
برای مثال اين جريان كه در ابتدا از دانشگاه اميركبير آغاز به
كار كرده بود، برای اولين بار انتخابات باز در انجمن اسلامی
دانشجويان برگزار كرد. در اين انتخابات تمام دانشجويان
توانستند در فرآيند تصميمسازی انجمن دخالت داشته باشند. در
آن مقطع فضای سنگينی بر جامعه به خصوص دانشگاهها حاكم بود،
به همين جهت جريان مدرن با نيروهای چپ سنتی ائتلاف كردند،
البته در آن زمان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي, انجمن اسلامی
مدرسين و جامعه پزشكی؛ گروههايی بودند كه با دفترتحكيم وحدت
ارتباط داشتند و خود اين ارتباط موجب پيوندی ميان ائتلاف جريان
چپ سنتی و جريان مدرن دفتر تحكيم وحدت شده بودند و اين
گروهها بر ائتلاف ميان اين دو جريان تأكيد داشتند. اوج
فعاليت دفتر تحكيم وحدت بين سالهای 73 تا 75 بود. در سال 73
پس از آنكه مجلس طرح خصوصیسازی دانشگاهها را تصويب كرد،
انجمنهای اسلامی نسبت به اين امر اعتراضات زيادی كردند و اين
حركت نقطه عطف حركتهای افراطی بعدی شد. در آن زمان برای
اولين بار در دانشگاهها تريبون آزاد برگزار شد. اين
اقدامهای سراسری باعث شد كه مجلس اين طرح را پس بگيرد و اين
پيروزی بزرگی برای دانشجويان بشمار میآمد. در سال 74 سخنرانی
دكتر سروش در دانشگاه تهران با حمله گروههای فشار بهم خورد و
باعث اعتراض و موضعگيری تند دفتر تحكيم وحدت نسبت به اين امر
شد و دانشجويان نيز از اين اعتراضات استقبال خوبی كردند،
البته در همان مقطع در دانشگاه تهران به دليل اختلافاتی كه بين
اين انجمن با مجموعه تحكيم بود، اين اعتراضات به نتيجه نرسيد،
چون بر خلاف انتظار در همان مقطع عدهای به "حسين اللهكرم"
نيز برای سخنرانی تريبون دادند، تا او نيز نظرات خود را بگويد،
مجموعه اين حركتها باعث شد تا دفتر تحكيم وحدت كه در دهه 60
ميان دانشجويان وجه خوبی نداشت، وجهه مناسبی كسب كند.
در سال 75 مجموعههای امنيتی با تحكيم به خصوص با انجمن
اسلامی دانشجويان دانشگاه اميركبير برخورد كرند، ولی اين
برخوردها اثری در كار اين مجموعه نداشت و مجموعه دفتر تحكيم
وحدت با دلگرمی بيشتری به سمت حركتهای راديكالی به پيش
میرفتند.
بين سالهای 73 تا 76 فاطمه حقيقتجو, علی باقري, معين,
سيدسراجالدينی ميردامادي, ميثم سعيدي, مجيد فراهاني, علی
توكلی، سيدعلیهاشمینسب و فاضل ابيات از فعالين دفتر تحكيم
وحدت بودند، ولی فاضل ابيات فعالترين عضو دفتر تحكيم وحدت در
آن سالها بود، شايد بتوانيم او را پدر فراكسيون مدرن دفتر
تحكيم وحدت بناميم، من خودم سال 75 وارد تحكيم شدم.
در سال 76 نيروهای چپ سنتی و مدرن دفتر تحكيم وحدت به طور جدی
وارد فعاليتهای انتخاباتی شدند. در ابتدا از ميرحسين موسوی
برای كانديداتوری رياست جمهوری حمايت شد، البته در آن موقع
تمامی گروههای چپ بر روی آقای ميرحسن موسوی اجماع داشتند،
ولی زمانی كه مهندس موسوی وارد عرصه انتخابات نشد، اختلافات
ميان جريان چپ برای حمايت از يك كانديدا به وجود آمد. گرايش
طيف مدرن دفتر تحكيم وحدت در انتخابات از خاتمی حمايت كرد و
جناح چپ سنتی تحكيم به سمت محتشمیپور و بهزاد نبوی گرايش
داشتند، جناح راست مجموعه قائل به شركت در انتخابات نبود، ولی
در پشت پرده با آقای ریشهری گفتوگوهايی را انجام داده بود،
در نهايت مجموعه دفتر تحكيم وحدت در انتخابات دوم خرداد برروی
كانديداتوری خاتمی اجماع كرد، فعاليت دفتر تحكيم وحدت در آن
مقطع زمانی مهمترين عامل پيروزی خاتمی در دوم خرداد 76 بود.
با حادثه دوم خرداد دفتر تحكيم وحدت در سطح عمومی ارتقاء پيدا
كرد و تحكيم به طور جدی وارد عرصه كلان سياسی و اجتماعی جامعه
شد و به عنوان بزرگترين و متشكلترين پايگاه حامی خاتمی شروع
به فعاليت كرد. در اين دوره فراكسيون مدرن دفتر تحكيم وحدت رشد
پيدا كرده بود و نماينده جريان دانشجويی در سطح دانشگاهها شد
و عملاً نقش حافظ دولت و فضاسازی برای حركت رو به جلو برای
اصلاحات در پيشگرفت. نقش طيف راست مجموعه تحكيم در آن مقطع
زمانی ضعيف شده بود. تحكيم در اين سالها فضای بسته آزادی
بيان را شكست و خط قرمزهای داخل دانشگاه را توسعه داد. به طور
مثال در آن زمان نيروهای ملی-مذهبی جزو خط قرمزیهای حاكميت
بودند و دفتر تحكيم از آنها جهت سخنرانی دعوت میكرد. حتی مرز
خودی و غير خودی كه نيروهايی مانند سازمان مجاهدين انقلاب
اسلامی قائل به اين امر بودند را شكست. مجموعه دفتر تحكيم وحدت
در همان زمان دست به افشاگریهای مختلف در خصوص عملكرد حاكميت
زد. به طور مثال پس از قتلهای زنجيرهای قبل از آنكه دولت
اين موضوع را اعلام كند، تحكيم دست به افشاگریهای سازماندهی
شده در اين خصوص زد و به طور مشخص انجمن اسلامی دانشجويان
دانشگاه اميركبير در اين خصوص ميتينگ اعتراضی گذاشت. در آن
زمان شعار "فشار از پايين و چانه زنی از بالا" مطرح بود و
تحكيم در اين سالها نقش توليد فشار را در جامعه ايفا
میكرد، البته در زمان حادثه 18 تير لطمات زيادی به بدنه
جريان دانشجويی وارد شد و بعد از آن حادثه فضای نشاط و سرزندگی
داخل دانشگاهها كمتر شد. مجموعه تحكيم وحدت در ادامه
استراتژی اصلاح از درون تا انتخابات مجلس ششم اين روند را
ادامه داد و معتقد بود برای ادامه روند اصلاحات بايد بخش مخالف
جريان اصلاحات كنار گذاشته شود، به همين جهت به طور فعال وارد
انتخابات مجلس ششم شد و در آن انتخابات ليستی نيز برای شركت در
انتخابات ارايه داد.
پس از انتخابات مجلس ششم و پذيرش حكم حكومتی توسط نمايندگان
مجلس، فضای جديدی داخل تحكيم وحدت بوجود آمد. مجموعه عملكرد
دولت و تمكينی كه مجلس ششم مقابل حكم حكومتی كرد و همچنين
تصميم نمايندگان مجلس برای ادامه فعاليت خود در ساختار حكومت
باعث شد كه بخشی از دفتر تحكيم وحدت به اين نتيجه برسند كه
ديگر در چارچوب اصلاحات دوم خردادی امكان فعاليت وجود ندارد و
نمیتوان در اين ساختار به مطالبات و خواستههای دانشجويان
پاسخ داد. به همين جهت بحث "عبور از خاتمی"
را مطرح كردند. اين بخش تحكيم كه اين طرح را ارائه داده بود،
عملاً به دنبال برنامهای جديدی برای پيشبرد اصلاحات بود و
"استراتژی مقاومت مدنی"
در برابر "استراتژی آرامش فعال" نيروهای جبهه مشاركت مطرح كرد.
از اين زمان مجموعه تحكيم به دو دسته تقسيم میشود، عدهای
معتقد به فعاليت در چارچوب جبهه دوم خرداد بودند و میگفتند
كه نبايد از خاتمی انتقاد كرد. در مقابل اين افراد؛ عدهای
ديگر معتقد بودند كه مجموعه تحكيم نبايد خود را به جبهه دوم
خرداد محدود كند و بايد به دنبال رويكرد جديدی در جبهه اصلاحات
باشد و بر نقد همه جانبه ساختار قدرت بپردازد. مجموعه اختلاف
اين دو ديدگاه باعث عميقتر شدن شكاف در دفتر تحكيم وحدت شد.
يكی از عوارض انتخابات مجلس ششم و انتخابات اولين دوره شوراها
اين بود كه برخی از اعضای دفتر تحكيم وحدت، نماينده مجلس ششم و
شوراهای شهر شدند. اين امر باعث ايجاد منازعات جديد ميان اعضای
دفتر تحكيم وحدت شد. در آن زمان بحث استفاده از امتيازات قدرت
توسط برخی از اعضای تحكيم، عنوان شد و اين سوال بوجود آمد كه
"آيا كاركرد دفتر تحكيم وحدت به عنوان بخشی از جريان دانشجويی
كاركردی حزبی است؟، آيا جريان دانشجويی میتواند شريك قدرت
شود و در ساختار قدرت قرار بگيرد؟ و بر اساس خواست ساختار قدرت
عمل كند؟ يا اينكه وظيفه مجموعه تحكيم نقد ساختار قدرت است و
نبايد وارد قدرت شود؟ حضور آن عدهای كه وارد ساختار قدرت
شدند و امتيازاتی از اين ساختار گرفته بودند، باعث ناراحتی
برخی از اعضای دفتر تحكيم شد وفكر میكردند كلاه سرشان رفته و
از اين قافله عقب ماندند.
بخش ديگر دفتر تحكيم معتقد به برخورد انتقادی با كليت ساختار
قدرت بود و اينكه در چارچوب اين ساختار جايی برای امتياز گرفتن
از قدرت باقی نمیماند، اين بخش نسبت به افرادی كه وارد
ساختار قدرت شده بودند به واكنش پرداختند. اين ديدگاه مخالفانی
نيز داشت، مخالفان اين ديدگاه میگفتند كه تحكيم از چارچوب
گذشته خود خارج شده است، آنها كه خود را نيروهای ارزشی تحكيم
معرفی كرده بودند به روند جديد دفتر تحكيم معترض شدند. تفاوت
اين بخش سنتی با مدرن به قدری زياد بود كه اعضای اين دو گروه
از نظر ظاهری و پوشش لباس نيز با همديگر فرق داشتند، اين
اختلافات جديد باعث شد كه شكاف ميان دفتر تحكيم وحدت شدت پيدا
كند. مجموع اين اختلافات باعث شد نشست تحكيم در زمان برگزار
نشود، البته اين بار نه به خاطر عوامل خارجی، بلكه به دليل
اختلافهای بين اعضای دفتر تحكيم وحدت اين نشست برگزار نشد.
با شرايط جديد در دفتر تحكيم وحدت،
عناصر نفوذی وارد تحكيم شده بودند. اين عناصر نفوذی در
ابتدا چراغ خاموش وارد مجموعه
میشدند و حتی مواضع راديكال هم میگرفتند و بعد در زمان
مقتضی شكافهای موجود را تشديد میكردند. اختلافات گذشته در
دفتر تحكيم وحدت به دليل تكثرگرايی اين تشكل وجود داشت و
معمولاً اين اختلافها قابل حل بود، ولی اين افراد اين اختلافها
را به سمت تضاد آشتیناپذير سوق میدادند. در آن مقطع نيز
نيروهای راست تحكيم به اين اختلافات دامن میزدند. مجموعه اين
اختلافات و اقدامات مقدمات انشقاق در تحكيم را فراهم كرد.
احزاب سياسی هم كه در انتخابات مجلس ششم همراهی جنبش دانشجويی
را به همراه داشت، پس از رسيدن به قدرت همسويی تحكيم برای آنها
مهم نبود، اين گروهها نيز در تصميمگيريهای دفتر تحكيم وحدت
دخالت میكردند و دخالت احزاب باعث تشديد اختلافات در تحكيم
شد. البته من نقش نيروهای امنيتی را در اين انشقاق پررنگتر
میدانم. دفتر تحكيم وحدت شيراز به كمك همين عوامل شكل گرفت.
البته اختلاف نظر هميشه وجود داشته است و اين اختلاف نظر نقطه
قوت تحكيم است، ولی مشكل جديد تحكيم بازتوليد همان مشكل قبلی
است، يعنی دو نگاه متفاوت به تحكيم وجود دارد، يك نگاه معتقد
است كه تحكيم بايد در حوزه جامعه مدنی فعاليت كند و نگاه ديگر
معتقد است نقطه قدرت تحكيم همسويی با ساختار قدرت است، اين
افراد اگرچه جزء اكثريت در دفتر تحكيم وحدت نيستند و از سهم
ناچيزی در دفتر تحكيم برخوردارند، ولی به دليل پيوند آنها با
ساختار قدرت خواهان سهم برابر در مجموعه هستند، اين عده حاضر
نيستند اقدامات دموكراتيك را بپذيرند، نگاه اين افراد با نگاه
اكثريت تحكيم همسويی نداشت به طور مثال آقای مومنی نگاهش با
ديگر اعضای شورای مركزی سنخيت نداشته است و چون انتظارات مورد
نظر او در دفتر تحكيم برآورده نشد از دفتر تحكيم استعفا داد،
ولی به هر جهت دفتر تحكيم وحدت در اين دوره از انسجام بهتری
نسبت به گذشته برخوردار است.
به طور قطع تحكيم ديگر نمیتواند ايفاگر نقش كنونی خودش باشد,
به نظر میرسد در آينده نقش رهبری
جنبش دانشجويی به نهادی متناسب با ويژگیهای شرايط فعلی جامعه
منتقل شود. تحكيم به نقطه عظمت خود باز خواهد گشت و در
نقش يك تشكل فرهنگی، نيروهای دانشجويی مسلمان نوگرا و نوانديش
را تربيت خواهد كرد و رهبری حوزههای سياسی و صنفی توسط نهادی
همانند پارلمان دانشجويی كه زمانی در قالب تحكيم دموكراسی مطرح
شده بود، قرار خواهد گرفت. البته اين امكان نيز وجود دارد كه
تحكيم دچار تغيير بنيادی شود و رهبری پارلمان دانشجويی را بر
عهده بگيرد ولی به نظر من امكان تحقق گزينه اول بيشتر است. در
پايان اميدوارم با انتخاب شورايی جوان در دفتر تحكيم وحدت
تلاشهای گذشته دفتر تحكيم وحدت به ثمر برسد و ما شاهد روند
مولد و رو به رشد جريان دانشجويی باشيم. |