ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  رهبر در كرمان: اين دوجريان، دوبال نظام اند!
بال شكسته و پرهای پريشان
 يكی از دو بال جمهوری اسلامی
 
 
 
 

 

ابطحی ـ بعد از ظهر شنبه گذشته مراسم ختم خانم افسانه بهادری همسر دوست خوبم آقای علوی تبار بود.

سه ماه پيش وی در كنار خيابان نزديك منزلش با اتومبيلی تصادف كرد و دچار ضربه مغزی شد و از آن موقع در كما بود. فضل و كمال و سياست ورزی خانم علوی تبار و تعليم و تعلم در انديشه‌های دينی از خصوصيات برجسته اش بود. در مراسم ختم همسر علوی تبار كه انديشمندی است كم نظير، همه ی قبيله بزرگ اصلاح طلبان در تمامی رنگهای طيف اصلاح طلبی حضور داشتند. بيرون مسجد، سئوال مشتركی رد و بدل می‌شد: حالا كجا هستی؟ تلفن جديدت چيست؟ بهمراه آقای عبدالله نوری و عباس عبدی و احمد آقای منتظری، پسر آيه الله العظمی منتظری، كه مراتب تسليت پدر را آورده بود، از مسجد خارج می‌شديم كه به عزت الله سحابی برخورد كرديم. خيلی شكسته شده بود. عصازنان برای ابراز تسليت آمده بود.

تصادف عجيب آن روز اين بود كه بعد از چند ساعت مراسم عروسی پسر جلائی پور بود. اكثر اين طيف اصلاح طلبی كه در اين مجلس ختم حاضر بودند، در آن مراسم نيز دعوت بودند. فاصله نزديك مرگ و زندگی تداعی می‌شد.

در فاصله اين مراسم تا آن مراسم، از تلويزيون اخبار مربوط به تصويب قطعنامه آژانس اتمی را شنيدم، آينده سختی برای كشور احساس كردم، افسوسِ تلخی هم برای دورانی كه از دست رفت خوردم.

 در عروسی پسر آقای جلائی پور، با دكتر سروش و آغاجری و سحرخيز درمورد اكبر گنجی حرف زديم، همه نگرانش بوديم. آقاجری شب قبل رفته بود منزل گنجی و با همسرش صحبت كرده بود. همه در‌بی‌خبری مطلق هستند. هيچ كس نمی داند كه وضعيت او چگونه است. راهی هم برای پيدا كردن اطلاعات بيشتر نداشتيم. خدا سلامتش بدارد.

حجاريان هم سر همان ميز بود. هی لب و دهانش را جمع می‌كرد كه بتواند يك جمله با سروش حرف بزند، نمی توانست صدايش را برساند. خيلی سخت حرف می‌زند. سروش صندلی اش را برد كنار حجاريان تا بتواند صدای نحيف پس از ترورش را بشنود. ديدن سروش،  حجاريان، نوری، اشكوری، تاج زاده، شمس الواعظين، عبدی و خيلی‌های ديگر خاطرات ويژه‌ای را زنده می‌كرد.