وقتی از سنديكاها به عنوان آموزشگاه پايهای و اوليه دموكراسی
سخن میگوئيم دلايلی تاريخی و جغرافيايی پشتوانه اين ادعا ست .
اما در آغاز به ماهيت روش سنديايی نظری میاندازيم تا موضوع
روشن تر شود . سنديكا
( Syndicat )
واژهای فرانسوی كه بيش از صد سال پيش به همراه نوگرايیها و
نوجويیهای زندگی وارد فرهنگ ما شد . دوران قبل از انقلاب
مشروطه ، بعد از اعزام دانش آموزان توسط اميركبير به اروپا و
خصوصاً فرانسه كه مهد فرهنگ و دانش و دموكراسی در آن روزگار
بود ، و سخن گفتن به فرانسوی برای بسياری از درباريان و
روشنفكران و با سوادان آن روزگار مزيتی به شمار میآمد . كما
اينكه هنوز هستند پيرزنان و پيرمردانی كه در گفتگوهايشان به
نشانه تشخص واژه يا ديالوگی را به فرانسوی بيان میكنند و در
آن هنگام چشمهايشان برق خاصی میزند . سنديكا به معنای اتحاديه
، تشكل ، گروههای كارگری و اخيراً انجمن صنفی به زبان فارسی
– عربی ما ترجمه گرديد . اما در عمل برای آن كارگرانی كه با
عمل درگير اين واژه شدند ، سنديكا همان سنديكا بود . ( راديو ،
تلويزيون ، كامپيوتر ، دموكراسی ، فريزر ، اتوبوس ، مينی بوس ،
آنتن ، فركانس ، فيزيك ، ... )
در تاريخ يكصد ساله اخير كارگران و زحمتكشانی كه تحت اين واژه
( سنديكا ) گردهم آمدند تا برای حل مشكلات و سختیهايشان گفتگو
كنند و راه حل پيدا كنند به اين واژه جهانی خو گرفتند و با اين
واژه كه بار تاريخی معينی در حق طلبی و آگاهی بخشی تاريخی و
طبقاتی داشته است . تشكيلات خود را ساختند و به امر مبارزه پرداختند
كه حاصل آن بطور مثال بوجود آمدن وزارت كار – بيمههای تأمين
اجتماعی بود . ترجمه متون زيادی از زبانهای ديگر كه به امر
مبارزه طبقاتی و تعادل اجتماعی كمك میكرد ، توسط سنديكايیها
شكل گرفت و تحت عنوان سنديكا و افراد متعلق به شورای متحده
سراسری اتحاديههای كارگری ايران يك انقلاب فرهنگی در محرومان
، كارگران و حتی دهقانان صورت گرفت ، بطوری كه در بسياری از
مناطق روستايی نيز اتحاديههای دهقانی همان سنديكاهای دهقانی
شكل گرفتند كه مبارزات آنها و آگاهی بخشیهای آنها در دوره
دولت ملی دكتر مصدق باعث شد كه بهره مالكانه 15% از مالكين كسر
و به سهم كشاورزان و دهقانان باز گردد .
سازمان و آموزش سنديكايی
سنديكاها
مدرسه آموزش روابط دموكراتيك و دموكراسی هستند . نهاد سنديكايی
از كف جامعه آغاز به رشد و نمو میكند . افراد يك كارگاه يا
شركت يا كارخانه به صورت داوطلبانه و بر اساس آگاهی يافتن از
وضعيت جامعه خويش و تلاش برای تحول و دگرگونی شرايط زيست
خودشان گردهم میآيند . عناصری از كارگران كه آگاهی بيشتری
يافته اند ، خوآموزی كرده اند يا با نگاه ژرف تری به جهان پيرامون
خودشان نگريسته اند پيش میافتند و ديگران را دعوت به حضور و
گفتگو مینمايند . پس از آنكه تعدادی از افراد بر اثر شنيدن
دعوت همكاران خود به يكديگر پيوستند ، مجمع عمومی برقرار میشود
. افراد در مجامع عمومی وجلسات عمومی كاملاً خود مختار و آزاد
هستند . درباره هر موضوعی كه به كار و حقوق كارشان مربوط میشود
گفتگو میكنند و نظر میدهند . همه با هم برابر هستند . هيچكس
بر هيچكس رجحانی ندارد . برتری افراد فقط به واسطه آگاهی و
دانشی است كه به ديگران ارائه میدهند و سعی در بالا بردن
ميزان آگاهی همكاران مینمايند . سازمان سنديكا از همين جا شكل
میگيرد ، افراد پس از حضور در جلسات عمومی و بالا بردن ميزان
دانش خود نسبت به امر زندگی و معيشت و آگاهی عمومی از وضعيت
اقتصادی اجتماعی شهر و ديار و كشور خودشان و ديگران در جهان به
طرف تشكيل مجمع عمومی حركت میكنند . مجمع عمومی مهمترين و اثر
گذارترين واحد سازمانی سنديكاهاست . اين امر در سنديكاهی
كارگری و كارفرمايی هيچ فرقی نمی كند . به همين دليل دموكراتيك
جلسات را سنديكاها تشكيل میدهند ، چرا كه همه با حقوق برابر و
يكسان در آنها شركت میكنند و هيچ مقام و منصبی نمی تواند حق
عمومی افراد را در سنديكا مورد تعرض قرار دهد . در مجمع عمومی
همه نظر میدهند ، سؤال میكنند ، توضيح میدهند ، پاسخ
میگويند و حق دارند برای نمايندگی در سازمانهای مختلف سنديكا
و ارگانها و اركان سنديكاها خود را معرفی و كانديد نمايند .
اينجا مجمع عمومی است كه با رأی تك تك افراد سنديكا حق دارد
آزادانه نظر بدهد ، كانديد شود ، كانديد نمايد و رأی بدهد و
آرای اكثريت افراد حرف آخر را در هر موردی میزند ، ضمن آنكه
اقليت هم از آن پس بايستی از رأی اكثريت تبعيت نمايد و همه
برای پيشبرد امور سنديكا تلاش نمايند . اما اقليت اين حق را
دارد در كنفرانسهای هفتگی و جلسات عمومی نظريات خود را بگويد
. سؤال كند ، و اگر متوجه سير غلطی در طی امور شد ، نكتهها را
گوشزد نمايد و در انتخابات بعد شركت كند و اگر توانست رأی
آزاد افراد را بدست بياورد . اينجا در اولين مرحله تشكيلاتی
شدن سازمان سنديكا ، اعضای سنديكا با فرآيند دموكراسی به
بهترين شكلی آشنا میشوند و با عملی ترين شيوه آن را به كار
میبرند يعنی فرآيند ، حق آزادی بيان ، مسئول بودن در برابر
بيان ، حق پرسش ، حق پاسخگويی ، حق كانديدا شدن ، حق كانديدا
كردن ، حق انتخاب كردن و انتخاب شدن و حق تلاش سازنده برای به
كرسی نشاندن نظريات خود با تكيه بر آرای عمومی و حق حضور برابر
حقوق رأی اقليت در كنار اكثريت و تلاش برای آنكه در آينده
بتواند رأی اكثريت را بدست آورد . كه همه اينها با تكيه بر
رفتار عمل گروه گرايانه و به نفع اكثريت اعضاست . كه با ديدن
تلاشهای صادقانه و مسئولانه رأی به نظريات و عملكرد افراد میدهند
. مرحله بعد انتخابات اركان سنديكا توسط مجمع عمومی است . كه
پس از آن كه يك اساسنامه پيشنهادی را كه قبلاً از سوی اعضا
مورد بررسی و تحقيق قرار گرفته و همه سعی كرده اند نقاط ضعف پيشنهادی
اش را كم كنند و بر نكات قوت آن بيفزايند ، برای تصويب در مجمع
عمومی توسط هيأت مؤسس كه از همان افراد آگاه اوليه كه ديگران
را برای تشكيل سنديكا دعوت میكنند ارائه میشود . در جلسه
مجمع عمومی اساسنامه پيشنهادی مورد بررسی قرار میگيرد و سپس
مواد آن به رأی گذاشته میشود . بعد از اصلاح و تصويب اساسنامه
، انتخاب هيأت مديره سنديكا و بازرسان آن آغاز میشود هيأت
مديره معمولاً با كانديدا شدن و خود را به مجمع معرفی كردن
انتخاب میشود . اما در بسياری از جاها و مراكز افراد بنا به
خصلتهای حياتی ظاهری و تواضعبیدليل كانديدا نمی شوند در
نتيجه حاضرين ، كسانی را كه فكر میكنند صلاحيت انجام امور را
دارند با خواهش و تمنا كانديدا میكنند و سپس رأی گيری صورت
میپذيرد كه بنا به پيش بينی اساسنامه تعداد افراد هيأت مديره
و علی البدل و بازرسان و بازرسان علی البدل ، مشخص شده است كه
به ترتيب اكثريت آرا انتخاب میشوند و كسانی كه آرای كمتری
دارند عضو علی البدل هيأت مديره و همچنين بازرسان قرار میگيرند
. بعد از انتخاب هيأت مديره و بازرسان ، آنها از بين خود رئيس
و نايب رئيس و دبير و خزانه دار و مسئول روابط عمومی و ديگر
مسئولين هيأت مديره را طبق اساسنامه با آرای اكثريت و با توافق
جمعی انتخاب میكنند . و ساز و كار سنديكا آغاز به كار مینمايد
. مجموعه اين توضيحات در نحوه انتخابات تشكيلات درونی سنديكا ،
نشان آشكار از توجه به آرای عمومی ، بدون دخالت هيچ نيرو و
نهادی ديگر دارد . و آنكه همه جا اين آرای عمومی است كه به
اساسنامه ، هيأت مديره ، بازرسان و در نتيجه به سياستهای
سنديكا ، شكل میدهد . مجموعه اين روش چيزی به جز آموزش
دموكراسی در تئوری و در عمل نيست . از همين جا زمينه آموزش
تئوری دموكراسی تبديل به عمل دموكراتيك در نهادهای پايهای
جامعه میشود . افراد با فرايند دموكراسی و روشهای آن آشنا
میشوند . در همين راستا بر ارزش وجودی خويش و قدرت انتخاب
خويش آگاهی میيابند . قدرت و منزلت رأی و نظر خود را میفهمند
و مهم بودنشان برای خويشتن و جامعه را درك میكنند ، گاه همان
يك رأی آنها تعيين كننده ترين رأی برای تعيين سرنوشت امری مهم
جلوه میكند و همه اين روال به بالا بردن سطح اعتماد به نفس و
سلامتی روان آنها كمك میكند ، انسانی كه میفهمد خودش و رأی و
نظرش مهم و تأثير گذار است و اوست كه جزو بازی گردانهای زندگی
خودش است ، دچار افسردگی و ناراحتیهای روحی و روانی نمی شود
در نتيجه به سوی انحطاط و اعمال نا اميدانه همچون اعتياد و
فساد و افيونها نمی رود .
لذت درك از خويش و دانستن اينكه ديگران برای او و رأی و نظر او
ارزش قائل هستند . روحيات نا اميدانه ، تنگ نظرانه ، فرد گرايانه
و خودخواهانه را كاهش میدهد . اينكه افراد ببينند در ساختن چيزی
كه به آن اعتقاد دارند و در شكل گيری آن نقش داشته اند ، حضور
دارند ، آنهارا از بند بسياری از خللهای اجتماعی دور میكند ،
در مبحث روانشناسی اجتماعی و درستی و اينكه انسان اجتماعی در
اجتماع دموكراتيك جايگاه واقعی خود را میيابد بسيار بحث شده
است و روشهای درمانی مدرن و نوين در بسياری از افسردگیها و
حتی بيماران روانی و جنايتكاران بيمار نشان داده است از اصلی
ترين علتهای بروز اين گرفتاریها تنهايی و احساسبیثمری كردن
وبیتوجهی ديدن در سنين بخصوصی در كودكی آدمها بوده است و راه
درمان توجه انسانی و مسئولانه به انسانها بوده است كه در
ساختارهای دموكراتيك همچون سنديكاها و احزاب به عينه درستی
اين نظريات ديده ميشود ، مثلاً در سنديكای ما كارگران شركت
واحد اتوبوسرانی تهران ، بسياری از افراد از زمانی به سنديكا
آمده اند ، حتی سيگار كشيدن را ترك كرده اند و جلوههای مثبت
زيادی از رفتار جمعی در خانوادههايشان اثر گذاشته است و درك
تازهای از زندگی پيدا كرده اند كه در طولانی مدت به بهبود
شرايط اجتماعی كمك خواهد كرد. |