|
آنچه که بصورت شايعه و خبر ممنوعه در محافل سياسی ايران زمزمه
می شد سرانجام بصورت يک عکس و يک خط چند کلمه ای خبر در
روزنامه آفتاب يزد منتشر شد: دستگيری يک گروه 200 خرابکار
درعراق و اعترافات آنها.
آفتاب يزد، گرچه تصويری را هم ضميمه اين خبر کرد، اما جرات
نکرد بنويسد:
گروه 200 نفره ای که درعراق دستگيرشده اند، در دو نوبت اعتراف
کرده اند که با سپاه پاسداران ايران در ارتباط بوده اند، توسط
سپاه آموزش ديده اند و از همين طريق پول و سلاح و مواد انفجاری
نيز دريافت داشته اند. اين اعترافات برای نخستين بار همراه شد
با کشف شبکه ارتباطی سپاه با گروه های دستگير شده. آنها اعلام
داشتند سردار ذوالقدر مسئول مستقيم اين عمليات بوده است. سردار
ذوالقدر قائم مقام فرماندهی کل سپاه پاسداران و از اعضای ستاد
براندازی اصلاحات و دولت خاتمی بود و نقش درجه اول را در روی
کار آمدن احمدی نژاد بازی کرد. اين نقش چنان بود که تا پيش ای
اين اعترافات از پيوستن او به کابينه احمدی نژاد با سمت وزير
دفاع سخن گفته می شد، که در چنين صورتی رئيس جمهور واقعی او
بود و نه احمدی نژاد.
ذوالقدر پس از همين اعترافات و باحتمال زياد، بدنبال اعتراض
دولت عراق و ارسال اسنادی که از دستگير شدگان بدست آمده برای
رهبران ايران، بدستور رهبر از قائم مقامی سپاه پاسداران کنار
رفت و به سازمان جديدی به نام "سازمان راهبردی سپاه" منتقل شد
که با بدنه سپاه و ارگان های فرماندهی ارتباط ندارد.
اين ماجرا نشان داد:
1-
دولت عراق و ارتش های امريکا و انگليس اطلاعات توام با
مدارکی در باره عمليات سپاه پاسداران درعراق در اختيار دارند
که بموقع خود از آنها استفاده می کنند.
2-
فرمانده کل قوا(رهبر) يا از اين ماجرا مطلع نبوده و به همين
دليل ذوالقدر برکنار شده، که دراين صورت بايد پذيرفت که دهها
ذوالقدر ديگر در سپاه پاسداران مشابه وی سرگرم انواع عمليات
وارتباط ها هستند. از جمله ارتباط گيری با امريکا و انگلستان.
افشای اسرار اتمی ايران نيز خود تائيد کننده اين وضع است.
فرض دوم اينست که رهبر اطلاع داشته و خود مشوق اين نوع عمليات
بوده است و فعلا ذوالقدر برای نشان دادن حسن نيت به عراقی ها و
امريکائی ها برکنار شده است تا در يک فرصت ديگر وارد عمل شود.
به اين ترتيب، ريشه های دلائل برکناری ناگهانی سردار ذوالقدر
که مطبوعات ايران حتی کلامی در باره آن ننوشتند اکنون آشکار
شده است. |
