ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

سليمی نمين در يک گامی اعلام
اگر دير می کرديم
نمی توانستيم بمب اتم بسازيم

 

ريشه های کينه و مقابله رهبر با مجلس ششم و اصلاحات را دراظهارات سليمی نمين می توان جستجو کرد، همچنين هزينه ای که برای توليد بمب اتم برای مردم در نظر گرفته شده است. او نام اين می گذارد دفاع از استقلال ملی، اما در کجای دنيا بمب اتم معنای استقلال ملی را دارد که درايران داشته باشد؟ مگر پاکستان اتمی مستقل است و از زير مجموعه های منطقه ای امريکا نيست؟

 
 
 
 

 

عباس سليمی نمين از محارم رهبر و سردبير سابق کيهان هوائی و از معاونان وزارت اطلاعات در دوران وزارت حجت الاسلام ريشهری مصاحبه مشروحی کرده است با روزنت "ايران ما". اين مصاحبه در سه بخش منتشر شده است که بنظر ما بخش سوم و پايانی آن حاوی نکات مهمی است، که بازتاب دهنده آن تفکری است که در بيت رهبری نسبت به اصلاحات و مجلس ششم حاکم بوده و هست.

سليمی نمين دراين مصاحبه، چنان دست و پای خود را گم می کند که فقط اگر يک گام از مرزهای قرمزی که مراعات کرده آنطرف تر می گذاشت، می توانست بگويد "ما اگر دير می کرديم نمی توانستيم بمب اتم بسازيم!"

او در همين مصاحبه عملا اعتراف می کند که رهبر جمهوری اسلامی در راس ستاد مقابله با مجلس ششم قرار داشته است. همچنان که مانند مواضع رهبر جمهوری اسلامی – البته با صراحت- می گويد نقض حقوق بشر در داخل کشور ارتباطی با فشار جهانی به جمهوری اسلامی ندارد. متن مصاحبه اگر بدقت خوانده شود نکات ياد شده در بالا در آن يافت می شود. اينکه سليمی نمين شهامت شرکت در چنين مصاحبه ای را داشته و مانند اکثريت نزديک به مطلق رهبران و تئوريسين های جناح راست از مصاحبه فرار نکرده ستودنی است، اما اگر از صراحت و تسلط مصاحبه کننده نيز ياد نکنيم حق مطلب را ادا نکرده ايم. اين بخش از آن مصاحبه بلند و سه نوبتی را در ادامه می خوانيد:

 

شما تصوير وحشتناکی از يک مجلس مثل مجلس ششم ارايه می کنيد !

مساله خيلی وحشتناک تر از اين حرفهاست.

در کجا ؟

آقای احمد شيرزاد در مجلس و بطور علنی بر عليه برنامه های هسته ای کشور صحبت کرد. او آمد و گفت شما به دنيا دروغ گفته ايد. اين آقا عوض اينکه از منافع ملی کشور دفاع کند ، سخنانی گفت که به نفع بيگانگان بود. يا آقای ميردامادی در پاسخ به تظاهرات بچه های جانباز شيميايی که هنگام سفر وزير خارجه آلمان مقابل سفارت اين کشور در تهران انجام شد ، گفت:«اين برنامه خلاف مهمان دوستی ماست.» تندروی آنها خيلی زياد است.

ايکاش شما در برابر مثله کردن يک پيرمرد و پير زن نيز اينچنين موضع می گرفتيد. حرف آقای شيرزاد اين بود که ما دو هزار سال انرژی هسته ای نداشته ايم ، چه می شود که دوسالی هم به آن اضافه کنيم ؛ اعتماد دنيا را جلب کنيم بعد با کمترين هزينه صاحب اين تکنولوژی شويم.

می دانيد اگر ما دو سال عقب بياندازيم آمريکاييها چه کار می کنند ؟ قوانين NPT را عوض می کنند و جهان را دو بلوکه می کنند. بلوک دارای تکنولوژی هسته ای و بلوک فاقد انرژی هسته ای. اين قانون اگر در NPT تصويب شود ، ايران ديگر صاحب تکنولوژی هسته ای نخواهد شد. در حال حاضر قوانين NPT از ما دفاع می کند. آقای شيرزاد خواست آمريکايی ها را در مجلس ايران مطرح کرد. رهبری توانست يک مجلس تندرو را که بدون اينکه توازن سياسی به هم بخورد ، بدون اينکه التهابی بوجود بيايد مديريت کند تا اينکه با رای مردم کنار برود.

اما با رای مردم کنار نرفت !

با رای مردم کنار رفت.

همه رد صلاحيت شدند؟

به اين بحث هم خواهم پرداخت. بنابراين علی رغم اينکه يک جناح تندرو بر سر کار آمد رهبری توانست جامعه را هدايت کند و آسيبی نبيند.

به نظر شما اگر پرونده ايران به شورای امنيت برود و آنها ما را تحريم بکنند هزينه اين تحريم را چه کسانی بايد بدهند؟

هزينه استقلال چقدر است؟

از نظر ما استقلال کشور برابر است با خون هر فرد ايرانی که به ايرانی بودن خودش افتخار می کند

خب هزينه کسب استقلال بالاست.

عليرغم اينکه در هند يک حکومت کودتايی بر سر کار است آنها به تسليحات هسته ای دست پيدا کرده اند. هند هم دارای توان اتمی است چرا فقط پرونده هسته ای ماست که اين هم چالش برانگيز است. آيا بخاطر اين نيست که براحتی حکم اعدام يک استاد دانشگاه مسلمان ، جانباز و برادر سه شهيد را صادر می کنيم؟داشتن تکنولوژی هسته ای حق مسلم ما است و هيچ مقامی نمی تواند فرزندان اين مملکت را از اين موهبت الهی محروم کند.

بهزاد نبوی گفت ما احتياجی به تکنولوژی هسته ای نداريم. چرا موضع نگرفتيد؟

من وکيل مدافع بهزاد نبوی نيستم و از اظهارات ايشان هم اطلاعی ندارم.

شما گفتيد هيچکس حق ندارد ما را از تکنولوژی هسته ای محروم کند!

عرض کردم نطق نبوی را نشنيدم و حتی نخواندم اما با شيرزاد در اين باره گفتگو کردم که من را متقاعد کرد.

شما اصلاح طلبها ، اصلاح طلب هم نيستيد ؛ چون يکی كه منصوب به شماست اگر حرف ناروايی گفت ، حاضر نيستيد بر دهانش بکوبيد.

برای شخص من خط قرمز «منافع ملی» و «امنيت ملی» ايران است!

نطق احمد شيرزاد خواست آمريکاييها بود چون هر عنصر سياسی می داند اگر ما يکسال ديگر فرصت بدهيم به آمريکا ، قوانين NPT را عوض می کنند .

منطق نطق آقای شيرزاد اين بود که مبنای به چالش کشيدن منافع ملی ما توسط آمريکا وغرب ، اقدامات غير دموکراتيک و خلاف حقوق بشری در داخل است که خيلی راحت می توانند عليه ما بمباران تبليغاتی راه بياندازند. اين مساله درباره تکنولوژی هسته ای هم مصداق دارد.

قبول کنيد شما به عنوان يک عنصر اصلاح طلب در برابر برخوردهای غلط مجلس ششم اقدام نکرديد.

منظور شما نطق بهزاد نبوی است که من از آن اطلاعی ندارم.

حتی درباره احمد شيرزاد اواخر مجلس ششم در سال 82 بود.

تاريخ نطق آقای شيرزاد اواخر مجلس ششم در سال 82 بود.

چرا ما زود شروع کرديم ؟ چون نمی خواستيم برخلاف ادعای آقای شيرزاد به حرف غربی ها گوش بدهيم.

بحث آقای شيرزاد اين بود که ما در داخل استاد دانشگاه را به اعدام محکوم نکنيم ، نشريات را فله ای نبنديم ، نمايندگان و نخبگان را رد صلاحيت نکنيم تا غرب بهانه برای برخورد با ما را نداشته باشد؟

خير ! بحث آقای شيرزاد اين است که به حرف آمريکايی ها گوش بدهيد!

بحث آقای شيرزاد کسب مشروعيت و محبوبيت در داخل برای برخورد با چالش های خارج است.

اقدامات داخل چه ربطی به انرژی هسته ای دارد . شما آسمان و ريسمان به هم می بافيد. ما قابل اعتماد نيستيم يا آمريکاييها؟. آنها که سلاح اتمی عليه يک کشور بکار گرفته اند.

اصلاح طلبان و آقای شيرزاد معتقد بودند که ما بايد از موضع برابر با آمريکا بر سر منافع ملی مان صحبت کنيم. چرا نمی خواهيد اين پنبه را از گوش تان برداريد . مانمی توانيم با آمريکاييها که بر همه جای جهان تسلط دارند از يک مواضع نا برابر وارد شويم.

اين يک بحث ديگر است؛ پس بايد بپذيريم آقای شيرزاد اشتباه کرده است.

خير، آقای شيرزاد اشتباه نکرده است . من از موضع آقای شيرزاد دفاع می کنم.

از کجايش دفاع می کنيد. من می گويم آقای شيرزاد همان حرف آمريکاييها را می زند.

شما ربط می دهيد به آمريکا .

مگر آمريکاييها نمی گويند کشور ايران قابل اعتماد نيست؟

چرا غير قابل اعتماد شديم؟

آقای شيرزاد هم در مجلس همين را گفت.

آقای شيرزاد اين را نگفت. آقای شيرزاد گفت ما رفتارهای خودمان را اصلاح کنيم.

آن وقت چه اتفاقی می افتد. چرا می گويند دو سال ؟ اين دو سال از کجا می آيد؟ اگر يک ماهه توانستيم چه؟ اين دو سال از اينجا در می آيد چون آمريکاييها گفته اند . من متاسفم که شما اينقدر اصلاح طلب نيستيد که اشتباهات دوستانتان را بپذيريد. شما «دگم» هستيد. دگم تر از آنچيزی که تصورش می رود. شما خطاهای «بيين» و واضح را بپذيريد.

من خطای بينی نمی بينم.

شما اصلاح طلب نيستيد . شما بايد اصلاح طلبی را از خودتان شروع کنيد.

تاريخ نطق آقای شيرزاد کی بود ؟ از تاريخ نطق آقای شيرزاد دو سال سپری شده است.

اين دو سال را غربيها گفتند.

در اين دو سال اگر دو انتخابات کاملا دموکراتيک برگزار می کرديم اگر هيچ نشريه ای توقيف نمی شد ، اگر همه زندانيان سياسی و دانشجو يان آزاد می شدند ؛ بر مطبوعات اعمال سانسور نمی کرديم آنوقت داستان شکل ديگری به خود می گرفت.

اين ها چه ربطی به هم دارند که ما به خاطر رفتارهای اجتماعی يک زورگويی را در خارج بپذيريم.

ربط به هم دارند.

مگر آمريکا از ما آدمکش تر نيست ؟

شما نمی توانيد برای آمريکا تصميم بگيريد. اگر می توانيد با آمريکا و غرب در بيفتيد بسم الله . هزينه اش را هم بپردازيد!

شما حرف های بی ربط غربی ها را توجيه می کنيد. به فرض اين که حرفهای شما درست باشد؛ ما براساس قوانين NPT آيا حق داريم تکنولوژی هسته ای داشته باشيم يا نه ؟

فراموش نکنيد ما مشکل حقوقی نداريم، مشکل ما سياسی است.

يک قاضی حکم آقاجری می دهد ؛ اين چه ربطی به انرژی هسته ای دارد. آقای شيرزاد بايد می گفت با قاضی که اين حکم را صادر کرده بايد برخورد شود.

کجا برخورد کرديد؟

بايد اين را بگويد بعد برخورد کند.

کجا می تواند برخورد کند.

برخورد کرديم نقض شد. حتی در مورد گنجی هم من انتقاد کردم که گنجی آقای هاشمی را به يکسری القاب سرخ پوش و خاکستری پوش توصيف کرد و يکماه بعد از مجلس ششم رفتند از آقای هاشمی رفسنجانی عذرخواهی کردند و با هم کنار آمدند . چرا نظام بايد تاوانش را بدهد. بايد اينگونه می گفت ، چرا نگفت!

شما می خواهيد بگوييد شيرزاد آمريکايی است؟

آن ديگر قضيه ای است که مردم تکليفش را روشن می کنند .

منطق نطق آقای شيرزاد درست است. تا ما نا بسامانی های داخلی را سامان ندهيم ؛ نمی توانيم در مقابل غرب بيايستيم.

اين حرف شما مانند اين است که يک نفر در منزلش يک سيلی نا حق به خواهرش زده است. بعد يک نفر بيايد بيرون ماشينش را بدزدد و بگويد حق پيگيری نداريد.

اين قياس مع الفارق است.

کجايش مع الفارق است. همين است ديگر ؟

اگر يک نفر در داخل خانه چاقو کشيده باشد چه ؟

ناحق که نمی خواهيم ، دارند نظارت می کنند. دوربين گذاشته اند.

شما بحث سياسی داستان را در نظر نمی گيرند. آمريکا سناريويی که درباره عراق نوشته به نوعی درباره ما هم تکرار می کند.

ما براساس NPT حق داريم . شما فکر می کنيد اگر ما ضعف هايمان را برطرف کنيم غربی ها برايمان کف می زنند ؟

ابدا، آنها به دنبال منافع خود هستند اما ما بايد خودمان را قدرتمند کنيم تا بتوانيم گزک به دست آنها نداده و برای تامين منافع ملی مان ايستادگی کنيم.

پس اين پيوند زدن ها بی ربط است.

اگر آقای جنتی از قدرت طلبی خود می کاست و در اين دو سال گذشته دو انتخابات مهم مجلس و رياست جمهوری را دموکراتيک برگزار می کرديم ، اکنون وضعيت ما فرق می کرد. قوانين NPT که هنوز عوض نشده . ما می توانستيم برای جهان تصميم بگيريم.

شما اين بحث ها را منتشر کنيد اگر صداقت به خرج داديد، درباره شورای نگهبان هم حاضرم با شما گفتگو و بحث کنم .