بهزاد نبوی، عضو ارشد رهبری سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و
نايب رئيس مجلس ششم، گفتگوی مشروحی با خبرگزاری ايسنا کرده و
ديدگاه های خود را در باره آينده يک جبهه فراگير، قدرت گيری
جناح راست و انشعابی اين سازمان در دولت جديد، احيای خط امام و
ضرورت جمع شدن زير اين پرجم و... مطرح کرده است. فرازهائی از
اين مصاحبه را ميخوانيد:
کابينه احمدی نژاد
شايد يكی از دلايل استفاده از غيرروحانيون و جوانان به خاطر آن
است كه امكان دارد اينها تابعتر و مطيعتر باشند و بهتر
دستورات را اجرا كنند؛ در حالی كه يك چهرهی با تجربه و با
سابقه خود نيز وابستگی بيشتری به انقلاب احساس می كند و خود را
يكی از صاحبان انقلاب می داند و ممكن است هر دستوری را اجرا
نكند. اين ديدگاه با ديدگاه مخافت با حكومت انحصاری روحانيت و
يا جوانگرايی اصلاحطلبان كاملا متفاوت است. كسی نمی تواند
بگويد كه من انقلاب و نظام را قبول دارم ولی تمام تلاشها در
اين 27 سال و مديران آن را قبول ندارم. مگر پس از انقلاب
كودتايی شده! و در اين 27 سال دشمنان انقلاب حكومت كردهاند؟!
نفی 27 سال مديريت نظام از مخالفان انقلاب و نظام انتظار می
رود ولی برازندهی آقايان كه بيش از هر كسی مدعی طرفداری از
انقلاب و نظام هستند، نيست.
بازنگری قانون اساسي
بازنگری مورد نظر اقايان احتمالا با هدف تمركز بيشتر قدرت و
حذف يا حداقل كاهش آزاديها و حقوق ملت طرح می شود و اين همان
نگرانی ما بوده است. ميخواهند اين بار موانع مندرج در قانون
اساسی برای پيشبرد اهداف اقتدارگرايانه را بر طرف كنند.
برخی از افراد و جريانهای مدعی طرفداری از انقلاب و نظام كه
تمركزگرا و مستبد و مخالف آزادی و جمهوريت نظام بودند هر گاه
بحث در مورد قانون اساسی جدی می شد اعلام می كردند قانون اساسی
در دورهای به تصويب رسيده است كه شرايط روشنفكری اول انقلاب
بر كشور حاكم بوده است و در آن قانون اساسی مواردی است كه حاكی
از آن جو است. شايد در سال 68 هم به دنبال حل اين مشكل بودند،
ولی با توجه به تركيب شورای بازنگری، امكان پذير نشد.»
نبوی می گويد:« اين جريان شهيد مطهری را التقاطی و شهيد بهشتی
كه در تدوين قانون اساسی نقش تعيين كننده داشت، را فاسد می
دانست.
جناح راست مجاهدين انقلاب
شما به اختلافات درون سازمان مجاهدين انقلاب اوليه توجه كنيد.
جناح راست سازمان كه متاسفانه در شرايط جديد قدرت زيادی به دست
آورده معتقد بود كه مقابله با بنيصدر و حمايت از بهشتی دفع
افسد به فاسد است. يعنی بهشتی را فاسد می دانستند. ماهيت اين
افراد معلوم و روشن است و هم اكنون هم بسياری از جريانات كنونی
را رهبری می كنند. البته احتمالا درحال حاضر با توريه و تقيه
اين سخنان را بيان نمی كنند. بازنگری كه امروز از سوی اين
افراد مطرح می شود از بين بردن فضای روشنفكری ادعايی آقايان در
قانون اساسی است. در زمينهی تمركز قدرت، احتمالا آقايان تلاش
خواهند كرد زمينهای را فراهم سازند تا ديگر نيازی به اقدامات
فراقانونی و تفسير اختيارات مندرج در قانون اساسی نباشد. البته
ممكن است فعلا به دليل نامناسب بودن فضای روشنفكری جامعه، اين
موارد را بيان نكنند اما نمی توانند از سويی به فرصت پيش آمده
برای كسب رای در اين زمينه توجه نكنند. فكر می كنند الان
بهترين فرصت است چون ممكن است با تبليغات گستردهای كه می شود
مردم خيلی به عمق قضيه توجه نكنند و بازنگری آنها رای هم
بياورد. آنها می خواهند به نظر خودشان تا تنور داغ است نان را
بچسبانند.
هم ليبرال و هم فاشيست
معتقدم جريانی كه درحال قدرت گرفتن است، نه جريان متحجر كه
جريانی اقتدارگرا است كه می خواهد قدرت را به دست بگيرد و و در
رسيدن به هدف خود از هر امكانی استفاده می كند. درحال حاضر و
در گذشته برای برخورد با اصلاحطلبان در اتحادی با جريان متحجر
قرار گرفتند؛ اما اگر لازم ببينند در مقابل جريان متحجر هم
خواهند ايستاد و حتی می توانند مدرن و به روز و در قالب يك
جريان فاشيستی از نوع اروپايی خود را نشان دهند. اين جريان
ريشهی فكری مدونی ندارد. ظاهرش طرفداری از انقلاب و نظام است؛
اما كمی كه عميقتر می شويم می بينيم با جريانهايی پيوند
خورده است كه هيچ ارادتی به انقلاب و نظام نداشته و ندارند.
ايدئولوژی و خواست و تصميمش تحكيم و تمركز قدرت است و نيازی به
ريشههای فكری ندارد.
جبهه اصلاحات
معتقديم بايد تمركز خود را بر تقويت جبههی اصلاحات كه
گروههای خط امامی آن را تشكيل دادهاند بگذاريم. گروههای
قديمی تشكيل دهندهی جبههی اصلاحات يعنی شورای هماهنگی
گروههای خط امام و مجمع روحانيون مبارز، همه خط امامی بودند.
كارگزاران هم اكثرا مدير دولت رجايی بودند كه به اتفاق آنها
فراكسيون خط امام را تشكيل داديم.مشاركتيها هم ريشه در
دانشجويان مسلمان پيرو خط امام دارند. وجه خط امامی اين جبهه
بايد تقويت شود و اين كه به ايجاد يك تشكل جديد نمی پردازيم به
همين دليل است كه بايد همين وجه اشتراك را نيرومند و جبهه
اصلاحات را با قدرت مجددا وارد صحنه فعاليتهای سياسی كنيم.
خط امام
خط امامی ها جرات برخورد بيشتری با اقتدارگرايان دارند چون
انقلاب و نظام را از آن خود می دانند و به خاطر آن مبارزه
كرده و شهيد دادهاند.به همين دليل است كه حساسيت استبداد
طلبان روی اين جريان به مراتب بيشتر از جريانهای ديگر است.
شايد نتوان همهی خط اماميها را در يك حزب و گروه جای داد.
ضرورتی هم ندارد. اما می توان جبهه اصلاحات را احيا كرد و
امكان اين كار وجود دارد كه تمام خط اماميها در يك جبهه متشكل
شوند. اگر به فرض نتوانيم چنين تشكلی را سامان دهيم، ساماندهی
تشكلهای ديگر به مراتب دشوارتر خواهد بود.
شخصا معتقدم ما در اين عرصه غفلتهايی داشتهايم. در انتخابات
اخير در شهرستانی در ستاد انتخاباتی سخنرانی داشتم هر چه نگاه
كردم يك عكس از امام و حتی خاتمی در حالی كه از ديگران عكس بود
نديدم. خصوصی به برگزار كننده گفتم كه ما مگر تغيير كردهايم
كه خجالت می كشيم عكس حضرت امام(ره) را بزنيم. من به مرحوم
مصدق احترام می گذارم و او را به عنوان يك رهبر ملی و مبارز ضد
استعماری و اصلاح طلب ايران می شناسم؛ ولی اگر در جمع
اصلاحطلبان عكس مصدق باشد ولی عكس حضرت امام(ره) و يا افرادی
همچون خاتمی نباشد؛ تعجبآور خواهد بود. اين بيمبالاتيها
وجود داشته است و بعضا برخی سعی كردهاند صبغهی ارتباط با خط
امام را بپوشانند، كه اين امر بايد جبران شود.» |