عدالت در جمهوری اسلامی برقرار شد و زخمی از زخمهای رهبر
التيام يافت.
مجتبی سميع نژاد بعد از
۹
ماه زندانی كشيدن،
به جرم توهين به رهبری به
۲
سال زندان محكوم شد.
حالا رهبر حد اقل در اين يك مورد،
احساس آسايش و آرمش ميكند.
برای آرامش كامل رهبر هنوز راه درازی باقيست.
كسانی مثل اكبر گنجی تا زنده اند ،
يا وجود اينترنت كه هر كسی ميتواند،
از آن استفاده نابهينه كند
خواب خوش از ايشان ربوده اند.
وقتی جوانی مثل سميع نژاد در وبلاگش رهبر را به ديكتاتور بودن
متهم میكند يا اكبر گنجی در نامه اش به سروش میگويد كه خامنه
ای بايد برود،
از مصاديق توهين به رهبری است.
تنها سئوالی كه باقی ميماند اين است كه آيا برای توهين به رهبر
درجه ای مشخص شده است يا نه؟
به عبارتی تفاوت آشكار است ميان سخن گنجی و سميع نژاد با آنچه
در كوچه و بازار و صف نانوايی میشنويم.
البته اينطور هم میشود توضيح داد كه چشمها و گوشهای رهبری،
برای اينكه نمك به زخم نپاشند،
اين چيزها را به گوش مبارك رهبری نمی رسانند.
يا میشود جور ديگری گمانه زد و گفت،
رهبری توهين های ركيك را بيشتر میپسندند و آنها را مصاديق جرم
نميداند.
در همين اتاقهای گفتگو خودمان در اينترنت اتاقهايی وجود دارد
كه يك عده در آن جمع میشوند و كارشان فحش دادن و توهين كردن
به يكديگر است.
كسانی كه در اين اتاقها جمع میشوند به نوعی از فحش دادن و فحش
خوردن لذت میبرند.
شايد اگر رهبر،
رهبر نبود،
در يكی از اين اتاقها میشد پيدايش كرد،
چون خود رهبر هم گاه و بيگاه از اين توهين
ها به ديگران میكند.
شاهين كه اينجا كنار دستم نشسته است،
میگويد
كه شايد هم با آی دی نامشخص به طور ناشناس بيايد.
به هر حال همه اينها حدس و گمان است و میتوان همينطور ادامه
داد.
يك روزی يك بابايی بعد از دو سال از شخصی شكايت كرد كه دو سال
پيش اين آقا به من گفته است خوك.
قاضی كه شباهتی به قضات امروز نداشت و مو را از ماست ميكشيد،
با تعجب گفت چرا دو سال صبر كردی و حالا شكايت ميكنی؟
شاكی پاسخ داد كه جناب قاضی به اين دليل كه تا به حال خوك
نديده بودم.
اين مثال بدان آوردم كه شايد رهبر معنی توهين را نميداند،
كه اگر ميدانست،لااقل ترتيبی ميداد كه توهينها درجه بندی شوند.
كسی كه ميگويد بالای چشم رهبر ابروست به هر ترتيب متفاوت است
با كسی كه بالا و پائين رهبر را زير و رو میكند.
اميدوارم رهبری از اين تلاش من برای تكميل قانون و درجه بندی
توهين استنباط توهين نكند.
میگويند
روزی زيپ شلوار استالين باز بود اما كسی اين توان را در خود
نميديد كه به او بگويد:
رفيق
استالين زيپ شلوار شما باز است.
سيامك فريد |