فيضالله عربسرخی، عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب
اسلامی، برادر دو شهيد است و از خانواده قربانيان جنگ با عراق.
با خبرگزاری ايسنا مصاحبه كرده وگفته است:
در جبهه نيز مانند عرصه سياسی در كنار سيدهاشم آقاجری بودهام.
مگر آقاجری جانباز و برادر شهيد نيست؟ مگر بورقانی برادر شهيد
نيست؟ مگر پورعزيزی برادر سه شهيد نيست؟ ما فرزندان جنگ و
انقلاب هستيم.
ايسنا میپرسد چرا اين سوابق را در دولت 8 ساله اصلاحات
نگفتيد"
می گويد: اين سوءاستفاده بود.
گفتگو با وی، درارتباط با خطر تحجر صورت گرفته است و او
میگويد:
امام در عرصه انديشه دينی مخالفانی داشتند كه حتی تشكيل
جمهوری اسلامی را قبول نداشتند. آنها با نوعی تغيير چهره
بتدريج در عرصهی قدرت جای گرفتند و میروند كه همراهان و
طرفداران انديشه ايشان را از عرصه خارج كنند.»
حلقهی مدرسهی حقانی قبل از انقلاب كه در تقابل بود با آيت
الله بهشتی امروز درعرصه سياسی درحال غلبه يافتن است. اين را
خاتمی در مشهد هشدار داد.
اين كه حاميان انديشه های امام چقدر میتوانند اين جريان را پس
بزنند، بحثی ديگر است. چون ابزارهای قدرت و تبليغاتی در اختيار
جريان مقابل است . جريانی كه ديروز دست پايين را داشت با
استفاده از اهرمهای قدرت، امروز دست بالا دارد.
رسالتهايی كه انديشمندان ما داشتند تعقيب نشد. برخی مانند
مرحوم شهيد مطهری و مرحوم بهشتی و مفتح و باهنر به شهادت
رسيدند و از صحنه خارج شدند و بازماندگان آنها نيز درگير مساله
سياست و امور حاكميت شدند و نتوانستند. شايد هم از اهميت اين
كار غافل شدند؛ اما نتيجهی عملی، چيزی است كه امروز شاهد
هستيم. انديشهورزان حتما غفلت كردند و باعث شدند كه اين بحث
درجامعه جايگاه خود را پيدا نكند و جامعه در اين زمينه
خوراكهای خود را نيابد.
زمانی امكانات تبليغی و رسانهای و مادی حاكميت در اختيار اين
جريان بوده و غفلت كرد. حال كه بخش اعظمی از اين امكانات و
ابزار وجود ندارد، چقدر میتوان خوشبين بود كه بتواند به سادگی
مقابله كند. پس حق دهيد كه به دليل همهی محدوديتها نسبت به
غلبه بر تحجر ترديد داشته باشم.
البته، ما با توجه به داشتهها بايد كارمان را انجام دهيم.
چنانچه الان هم فعال هستيم و براساس بضاعت خودمان تلاش
میكنيم. میبينيد كه گروهها بيشتر به مسائل توجه میكنند.
نشستها بيشتر شده است. فكر سازماندهی نيروها در قالبها و يا
بازسازی و توجه به نقاط ضعف گسترش يافته است. منظور من
سپرانداختن و كناركشيدن نيست.
جريانهای خط امامی نسبت به بعد از مجلس چهارم نيروهای مصممتر
و جدیتر و فعالتری هستند. در آن زمان مجمع تعطيل شد اما
امروز نه تنها مجمع تعطيل نشده است بلكه كروبی فعاليت بيشتر را
میطلبد و به دنبال حزب جديد است. همهی جريانها در حال
بازسازی هستند. در حالی كه بعد از مجلس چهارم چنين چيزی ديده
نمیشد. گرچه باز همان فعاليتها به خلق دوم خرداد منجر شد و
اين امر نشان میدهد كه تلاشهای بيشتر ما ثمربخش خواهد بود.
بايد به تجربههای شكستخورده تاريخیمان توجه كنيم كه به دليل
عدم تداوم خط مبارزاتی و اصلاحی و انفعال مردم شكست خورد و
حركتهای اصلاحی ناتمام ماند.
نهضت مشروطيت و ملی شدن صنعت نفت و دورهی زنده و پر جنب و جوش
اول انقلاب به نظر من نيمهكاره باقی ماند. تذكر اين نكته به
فعالان سياسی و تودههای مردم بايد اين باشد كه نشود كه اين
تجربهها دوباره تكرار شود و حركتها نيمهتمام بماند و مجبور
شويم پس از چند دهه دوباره آن را تكرار كنيم. |